الگو برداری رهبر کبیر انقلاب از قیام امام حسین(ع)؛

نهضت حسینی حماسه خمینی/ اجراى عدالت در جامعه

جامعه اسلامى زمانى به معناى واقعى اسلامى است که عدالت در تمام شئون آن عمل شود، همه افراد به حقوق حقۀ خود دست پیدا کنند، ظالمى نتواند به حق دیگران تجاوز کند، تلاش و قیام رهبران دینى در جامعه جهت برپایى یک حکومت اسلامى، استقرار عدالت اجتماعى در جامعه است به طورى که همه افراد به حقوق واقعى خود نایل گردند، کوچکترین ظلمى به آنها نشود، مستکبران و ظالمان احساس خطر و واهمه داشته باشند و مظلومان و مستضعفان هر لحظه امیدوارتر شوند و احساس امنیت و آرامش کنند.

کد : 51195 | تاریخ : 10/08/1393

حضرت امام خمینى:

«تمام انبیا براى اصلاح جامعه آمده اند، تمام. و همۀ آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فداى جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد ـ بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا ـ وقتى که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روى همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فداى جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْط[1]، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند.»[2]

حضرت امام خمینى(س):

«سیدالشهدا ـ سلام اللّه  علیه ـ از همان روز اول که قیام کردند براى این امر، انگیزه شان اقامۀ عدل بود. فرمودند که، مى بینید که معروف، عمل بهش نمى شود و منکر، بهش عمل مى شود.»[3]

حضرت آیت اللّه  العظمى خامنه اى:

«... حرکت امام حسین علیه السلام براى اقامۀ حق و عدل بود:... إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلإِصْلاَح فِی أُمَّةِ جَدِّی صلى الله علیه و آله ، أُرِیْدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهىَ عَنِ الْمُنْکَرِ...».[4]

در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى خوانیم:

«وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلاٰلَةِ».[5]

«و اندرز و نصیحت امت را با عطوفت و مهربانى انجام داده و خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و حسرت و گمراهى نجات دهد.»[6]

تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که درباره آن بزرگوار از معصومین(ع) رسیده است این مطلب را روشن مى کند که غرض اقامۀ حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و بر هم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض ادامۀ راه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و دیگر پیامبران بوده است که: «یٰا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّه ... یٰا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: ...لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ...؛[7] اقامۀ قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.[8]

«.. همین که شمار نامه ها از مقدار متعارف گذشت: حسین علیه السلام لازم دید عراقیان را بیش از این در حالت انتظار نگذارد پاسخى بدین مضمون براى سران کوفه نوشت: «هانى و سعید آخرین فرستادگانى بودند که نامه هاى شما را براى من آوردند به من نوشته اید نزد ما بیا که رهبرى نداریم، شاید با آمدن تو به راه راست برویم و حق را به چنگ آوریم. من برادر و پسر عمویم را که به او اعتماد دارم نزد شما مى فرستم تا مرا از حال شما و آنچه در شهر شما مى گذرد خبر دهد. اگر به من نوشت سران و خردمندان شما با آنچه در نامه هاتان نوشته اید هم داستانند نزد شما خواهم آمد. به جان خود سوگند مى خورم امام کسى است که مطابق قرآن رفتار کند و عدالت را اجرا نماید و حق را بپاید و خدا را بر خود ناظر بداند.»[9]

جامعه اسلامى زمانى به معناى واقعى اسلامى است که عدالت در تمام شئون آن عمل شود، همه افراد به حقوق حقۀ خود دست پیدا کنند، ظالمى نتواند به حق دیگران تجاوز کند، تلاش و قیام رهبران دینى در جامعه جهت برپایى یک حکومت اسلامى، استقرار عدالت اجتماعى در جامعه است به طورى که همه افراد به حقوق واقعى خود نایل گردند، کوچکترین ظلمى به آنها نشود، مستکبران و ظالمان احساس خطر و واهمه داشته باشند و مظلومان و مستضعفان هر لحظه امیدوارتر شوند و احساس امنیت و آرامش کنند. همان گونه که گذشت یکى دیگر از عواملى که در قیام و نهضت حضرت امام حسین علیه السلام نقش اساسى داشته همانا اجراى عدالت اسلامى بوده است، حضرت امام خمینى(س) نیز مکرر به این موضوع اشاره داشته اند و با جدیت تمام جهت برپایى عدالت اسلامى به مبارزه با طاغوت زمان پرداخته و سرانجام به اهداف والاى خویش دست یافتند، براى نمونه در پیامى اظهار داشته اند:

«ما که با این منطقها روبه رو هستیم به خواست خداوند تعالى تا برچیده شدن بساط ارتجاعى شاهنشاهى و برپا کردن حکومت عدالت گستر اسلامى دست از مبارزه برنمى داریم تا حکومت دموکراسى به معنى واقعى جایگزین دیکتاتوریها و خونریزیها شود.»[10]

و در فرمایشى فرموده اند:

«همۀ مردم دارند داد مى کنند ما آزادى مى خواهیم، ما استقلال مى خواهیم، ما حکومت عدل مى خواهیم، حکومت اسلامى مى خواهیم. حکومت اسلامى حکومت عدل است؛ دیگر این دزدیها تویش نیست. اگر یک حکومت عادل صحیح پیدا بشود، همه چیز ما اداره مى شود.»[11]

در این زمینه نیز نهضت و انقلاب حضرت امام خمینى(س) با نهضت مقدس حضرت امام حسین علیه السلام مطابقت دارد و حضرت امام به درستى معلوم و آشکار ساخت که انقلابش را درست در این مسیر هدایت نموده است و تلاشش نیز جهت اجراى عدالت در جامعه بوده است. در حکومت اسلامى احکام اسلام و قرآن در آن جارى است، در جامعه اسلامى قوانین اسلام پیاده مى شود، تخلف و دزدى و خیانت در چنین جامعه اى پایگاه و جایگاهى نداشته و ندارد، ارزشها، ارزشهاى واقعى و معنوى خواهد بود، صداقت، راستى، درستى، ایثار و فداکارى... به عنوان ارزش مطرح مى شود، حقه بازى، تزویر و ریا و خدعه در جامعه اسلامى مطرود و رانده شده است.

حضرت امام خمینى(س) نیز سعى داشتند که حکومت اسلامى با تمام ابعادش در جامعه برپا و اجرا گردد، برنامه هاى اسلامى حکمفرما گردد و الحمدللّه  که موفق به ایجاد حکومت اسلامى گردید، در این رابطه حضرت امام اینگونه فرموده اند: 

«منطق ما این است که ما یک حکومتى مى خواهیم که آن به حال ملت ما دلسوز باشد. ما یک رژیمى مى خواهیم که رژیم عدالت باشد، و در همۀ رژیمهایى که ما مطالعه بکنیم جز رژیم اسلام، جز حکومت اسلامى، حکومتى نیست که عدالت داشته باشد.»[12]

و در فرمایشى دیگر نیز اینچنین فرموده اند:

«ملت ایران خواستار عدالتند و آزادى و استقلال؛ که معتقدند جز در سایۀ اسلام و با قوانین اسلام به آن نمى رسند.»[13]

و در پاسخ به سؤال (تایمز انگلستان) که حکومت اسلامى چیست؟ فرموده اند: «حکومت اسلامى یعنى یک حکومت مبتنى بر عدل و دمکراسى و متکى بر قواعد و قوانین اسلام...».[14]

ملت و مردمى که سالیان سال در زیر ستم و شکنجه هاى دژخیمان به سر برده بود، ملتى که استقلال و عزت خود را از دست داده بود، ملتى که از ظلم و ستم شاهان و جباران به ستوه آمده بود، ملتى که قدرت و توان آزادانه نفس کشیدن را نداشت و هر لحظه فشار ظالمان را باید تحمل مى کرد، در این هنگام وقتى نداى پیامبرگونه حضرت امام خمینى(س) براى نجات خویش از اینهمه بدبختیها و ستمها را شنید، با دل و جان پذیرا شد و به نداى «هل من ناصر ینصرنى!» امام لبیک گفت و خود را از دریاى بدبختیها نجات داد و به سوى نور حرکت کرد و سعادت و سربلندى که هدیه اى الهى از جانب خداوند به دست حضرت امام براى این ملت بود به ارمغان آورده شد، اینکه بر همه لازم است که به شکرانه این نعمت بزرگ الهى خداوند را سپاس و نسبت به پاسدارى از آن کوشش و تلاش جدى داشته باشند.

حضرت امام(س) در فرمایشى دیگر در این رابطه (تشکیل حکومت عدل الهى) فرموده اند:

«مسائلى که ملت ایران در این مدت طرح کرده اند یک مسائلى است که هیچ ابهامى در آن نیست. ما هم از اول همان مسائلى که در نهاد ملت است طرح کردیم؛ هیچ ابهامى در مطالب ما نیست. مطلب ما این نیست که شاه برود بیرون مملکت، مطلب ما سقوط شاه است از سلطنت.و اینکه مى گوییم شاه برود یعنى سلطنت نداشته باشد؛ نه برود تفریح! و مطلب دوم این است که رژیم شاهنشاهى یک رژیمى است که مقبول ملت نیست و از اول هم یک مطلب غلطى بوده. و مطلب ثالث این است که ما مى خواهیم یک حکومت عدل بر قوانین اسلام در ایران حکمفرما باشد.»[15]

توصیه و تأکید حضرت امام خمینى(س) همیشه بر این بوده است که باید به تکلیف عمل نمود، آن چیزى که وظیفه هر فرد مسلمان است باید به نحو شایسته اى انجام پذیرد، تا یک جامعه اسلامى تحقق پیدا کند، در این مسیر باید سختیها را تحمل نمود، براى اقامۀ عدل در جامعه باید  کوشید، اقتدا به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سیدالشهدا علیه السلام و ائمه اطهار(ع) نمود، این است تکلیف همه کسانى که مسلمانند و در جامعه اسلامى زندگى مى کنند، حضرت امام در 13 بهمن سال 57 در فرمایشى اینگونه فرموده اند:

«امروز روزى نیست که شما بنشینید توى خانه تان و بگویید که تکلیف من این است که بروم مثلاً فرض کن دکان و برگردم، بروم مسجد و برگردم، بروم محراب و برگردم. امروز آن روز نیست... امروز آنطور نیست آقا! امروز مطلب مهم است. از مهماتى است که جان باید پایش داد. همان مهمى است که سیدالشهداء جانش را داد برایش، همان مهمى است که پیغمبر اسلام بیست و سه سال زحمت برایش کشید، همان مهمى است که حضرت امیر ـ سلام اللّه  علیه ـ هجده ماه با معاویه جنگ کرد...آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به کشتن داد، آنقدر از آنها را هم کشت؛ براى چه؟ براى اینکه اقامۀ حق بکند، اقامۀ عدل بکند. ما باید اقامۀ عدل بکنیم. عذر نیست که ما قوه نداریم؛ این ملت قوۀ ماست.»[16]

برپایى عدالت در جامعه آرزوى بزرگ مردان الهى است و در این راه تا پاى جان فداکار و جانفشانى مى کنند، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در فرمایشى درباره ارزش عدل در اجتماع فرموده اند:

الْعَدْلُ جُنَّةٌ وٰاقِیة وَ جَنَّةٌ بٰاقِیَة.

«عدل در کشاکشهاى اجتماعى همانند سپر نگهبانى است که افراد در پناه آن از تعدى دیگران محفوظند و مانند بهشت پایدارى است که همواره مردم از نعمتهاى آن برخوردارند.»

خط مشى و هدف حضرت امام خمینى(س) نیز در این انقلاب و قیامش اقامۀ عدل و اجراى عدالت اسلامى در جامعه بود و این حقیقت بر کسى پوشیده نبود این حقیقت را در فرمایشى اینگونه ابراز فرموده اند: 

«همۀ مردم یکدل و یک جهت جمهورى اسلامى را مى خواهند. ملت ما مُسْلم است، علاقه مند به اسلام است، عدل اسلامى را دیده است؛ تاریخ ما از حکومتهایى که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است، وضع حاکم چه بوده است.»[17]

و در فرمایشى دیگر فرموده اند:

«باید این نهضت را حفظ کنید تا ان شاءاللّه  به آخر نقطه و نهایت؛ که قیام یک حکومت عدل انسانى اسلامى است به جاى یک حکومت طاغوتى.»[18]

آنچه تا کنون در این مورد بدانها اشاره شد به طور صریح و آشکارا مشخص نمود که حضرت امام(س) نیز به پیروى از اجداد طاهرینش درصدد برپایى حکومت اسلامى جهت اقامه عدل و داد بوده اند و به تبع از سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبداللّه  الحسین علیه السلام و با اقتداى به آن حضرت در این راه قدم برداشتند و به انجام رساندند. 

حضرت امام(س) در فرمایشى دیگر مسئولیت افراد آگاه و روشنفکر جامعه را در حفظ و نگهدارى این انقلاب و استقرار یک حکومت عدل یادآور مى شوند و این گروه را به تلاش و کوشش بیشتر و احساس مسئولیت تشویق و ترغیب مى نمایند و به عبارتى آنان را نسبت به انجام تکالیف خویش آگاه مى سازند.

چنانچه فرموده اند:

«الآن وقتى است که شما طبقۀ روشنفکر بیشتر از دیگران مؤاخِذ هستید، بیشتر از دیگران باید کار بکنید، بیشتر از دیگران مسئول این مملکت و ملت هستید. همۀ شما باید هر چه فعالیت دارید، اولاً در راه این نهضت، این نهضت را به پیش برانید تا اینکه به آخر برسد و مملکت شما مستقل بشود و این اختناقهایى که تا حالا بوده است تکرار نشود؛ و ثانیاً به استقرار یک حکومت عادل، یک حکومت عدل و مستند و مبتنى بر آراى خود ملت.»[19]

تپش لحظه لحظه قلب امام براى رهایى انسانها از گرفتاریها به وجود آمده به دست شاهان براى آنان، بود براى نجات مردم مستضعف از ستمها و دردها بود، براى برپایى قسط و عدل در جامعه چنانچه در دیگر فرمایش خود اینگونه فرموده اند:

«ما چیزى نمى خواهیم، ما حرفى نداریم، الاّ اینکه یک ملتى که در طول تاریخ در شکنجه و اختناق بوده است، و در این سنوات اخیر، آخر مرتبۀ شکنجه و اختناق و جنایتکارى و چپاولگرى خارجیها و داخلیها بر این ملت سایه افکنده است، ما مى خواهیم اینها نباشند. ما مى خواهیم مردم ما آزاد باشند... ما مى خواهیم یک حکومت عدل اسلامى، یک حکومت شبیه حکومتهاى صدر اسلام پیدا بشود.»[20]

آنچه در این مورد هم از بیانات حضرت امام استفاده شد، مشخص گردید که هدف حضرت امام(س) برپایى یک جامعه اسلامى بوده است و سعى داشته اند که ملت را از چنگ استعمارگران نجات دهد و حکومتى شبیه حکومتهاى صدر اسلام تشکیل دهند که الحمدللّه  موفق شد، اینک بر همه پیروان آن حضرت و دوستداران و عاشقان اسلام ناب محمدى صلى الله علیه و آله است که بنا به وظیفه دینى، الهى، انسانى خویش نسبت به هر چه بهتر به اجرا درآوردن احکام اسلامى در جامعه همت بگمارند. 

منبع: نهضت حسینی حماسه خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 29-38


[1] حدید / 25. [2] صحیفه امام؛ ج 15، ص 217. [3] همان؛ ج 21، ص 1. [4] بحارالأنوار؛ ج 44، ص 328 ؛ المناقب؛ ج 4، ص 89. [5] تهذیب ‏الأحکام؛ ج 6، ص 113. [6] قمى، عباس (شیخ ـ گردآورنده)؛ مفاتیح الجنان. [7] حدید / 25. [8] حدیث ولایت؛ ج 2، ص 8. [9] شهیدى، جعفر؛ قیام حسین علیه‏ السلام؛ ص 116. [10] صحیفه امام؛ ج 3، ص 379. [11] همان؛ ج 5، ص 120. [12] همان؛ ج 4، ص 65. [13] همان؛ ج 5، ص 392. [14] همان؛ ص 133. [15] همان؛ ص 360. [16] همان؛ ج 6، ص 33. [17] همان؛ ص 56ـ57. [18] همان؛ ص 102. [19] همان؛ ص 104. [20] همان؛ ج 12، ص 57ـ‏58.

انتهای پیام /*