امام خمینی(س)، روحانیت و تمامیت ارضی ایران

نهضت مبارزاتی امام خمینی به عنوان برش دیگری از حضور روحانیت در عرصه سیاسی و اجتماعی تجلی گاه صحنه های پرشور دفاع از تمامیت ارضی میهن اسلامی بوده است.

کد : 30249 | تاریخ : 25/02/1391

امیر محمدی مقدم



این مملکت را که مورد علاقه همه روحانیون است و استقلال و تمامیت ارضى آن مورد علاقه آنها است، دست هاى مرموزى دارد به پرتگاه مى‏کشاند مگر آنکه خداوند تعالى به برکت ولى عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه الشریف حفظ فرماید. (صحیفه امام، ج‏1، ص: 327)

ویژگی جهانی بودن دعوت ادیان الهی موجب می شود تا هیچ گاه نتوان آنها را در قالب مرزها و دولت ها محدود کرد و سرنوشتشان را با سرنوشت کشور و سرزمین خاصی پیوند زد. ادیان الهی فارغ از تفاوت های فرهنگی، زبانی، نژادی، اقتصادی و سیاسی جوامع، داعیه هدایت و راهنمایی نوع بشر را دارند بنابراین نمی توانند خود را در قالب سرزمین و کشور خاصی محدود سازند اما در عین حال «کشورها» و «دولت-ملت ها» واقعیت کنونی دنیای بشری را شکل داده اند و گریزی از آنها نیست.

مرزهای سیاسی و قالب «دولت» که نمایندگی سیاسی ملت ها را در عرصه بین المللی بر عهده دارد شکل کنونی حیات بشری را رقم زده و حیات سیاسی، معنوی، فرهنگی و اقتصادی تک تک افراد نوع بشر تحت حاکمیت دولت هایشان معنا و نظام می یابد.

با شکل گیری دولت صفوی در ایران و گرویدن اکثریت ایرانیان به مذهب شیعه، این مذهب به عنوان یکی از پایه های هویتی جامعه ایرانی برکشیده شد و موجب تمایز و تفاوت ایران با بقیه جهان اسلام گردید. ایران از دوران صفوی بدین سو تنها کشور جهان اسلام بوده که اکثریت شهروندانش را شیعیان شکل داده اند و در عین حال حاکمیت سیاسی به طور کامل در اختیار مذهب تشییع بوده است. هر چند جوامع شیعیان در برخی کشورهای دیگر نظیر لبنان، افغانستان، پاکستان، عراق و جمهوری آذربایجان و .. در اقلیت و یا اکثریت نسبی حضور داشته و دارند اما در هیچ یک از این کشورها تشیع در قامت تنها نیروی سیاسی حاکم نتوانسته تجلی و حضور یابد و ایران اسلامی از این جهت موقعیت ویژه ای را در ژئوپلتیک جهان تشیع و نگاه روحانیت شیعه پیدا کرده و حفاظت و حراست از آن به مثابه دفاع از مذهب و دین تلقی شده است.

حمایت روحانیت از دولت های حاکم در ایران در عرصه منازعات سیاسی و نظامی با دشمنان این مرز و بوم نیز با همین دیدگاه از همان عصر صفوی آغاز شده و به کرات تکرار شده است. جنگ های مداوم دولت صفوی و عثمانی همواره با پشتیبانی روحانیت شیعه همراه بود و علما به عنوان دفاع از «مملکت امام زمان» در مقابل توسعه طلبی های خلافت عثمانی از دولت صفوی حمایت می کردند. با آغاز جنگ های ایران و روس تجلی دیگری از دفاع شورانگیز روحانیت از تمامیت ارضی ایران به منصه ظهور رسیده که سرشار از مجاهدت و کوشش بی اندازه برای حفظ مرزهای سیاسی ایران را جلوه گر می کند. با اوج گیری جنگ در دوره اول جنگ های ایران و روس در مدتی کوتاه فتواها و رسائل جهادیه متعددی از عتبات و شهر های ایران نوشته شد که همگی بر وجوب جهاد علیه کفار روسی تأکید داشتند.(1) عده ای از علمای زمان نیز در اردوی فتحعلی شاه قاجار در "چمن سلطانیه" حضور پیدا کرده و برای جنگ با روس ها کفن بر تن کردند. نام بیش از پانصدتن از علما در این گردهمایی به ثبت رسیده است. شور و هیجان ناشی از این حمایت علما در عرصه جنگ کفه را به سمت لشکر ایران سنگین کرد و پیروزهایی را نصیب عباس میرزا نمود اما ضعف دستگاه دیپلماسی و پشتیبانی، فرجام جنگ ها را تغییر داد.

نهضت مبارزاتی امام خمینی به عنوان برش دیگری از حضور روحانیت در عرصه سیاسی و اجتماعی تجلی گاه صحنه های پرشور دفاع از تمامیت ارضی میهن اسلامی بوده است. هشت سال دفاع مقدس آزمون عملی و روشنی از هدایت و توجه و تعصب حضرت امام به موضوع تمامیت ارضی است اما این امر را می توان بسیار پیش تر، از ابتدای نهضت مبارزاتی حضرت امام نیز پیگیری کرد.

بازتاب توجه وی‍ژه حضرت امام خمینی(س) به مسئله تمامیت ارضی کشورمان را در ماه های آغازین نهضت مبارزات اسلامی در نامه تشکر ایشان به آیت الله سید هادی میلانی یکی از مراجع تقلید وقت می توان مشاهده کرد. حضرت امام در این نامه می نویسند: «...مطالب به نظر حقیر در پرده ابهام عجیبى است و مسائل روز به هیچ وجه روشن نیست و اخبار گوناگون داخل و خارج موجب نگرانى شدید این جانب است و خوف آن است که دستهاى خبیث ناپاکى بخواهند به تمامیّت ارضى مملکت خداى نخواسته لطمه‏اى وارد کنند. اولیاى امور یا غافل هستند یا معذور؛ در عین حال که وضع خارجى خصوصاً مطالبى که در موضوع خوزستان و کردستان گفته مى‏شود و اخیراً در جراید راجع به خوزستان نوشته مى‏شود و دولت باید آرامش داخلى را به هر نحو است حفظ کند، دیده مى‏شود که کارهاى تحریک‏آمیزى در داخل انجام مى‏گیرد.... این مطالب حقیر را ناراحت و نگران نموده است و مى‏ترسم خداى نخواسته صحنه‏هاى اسف‏انگیزى به وجود آید که بر خلاف مصالح مملکت و اسلام است. تنبیه به اولیاى امور بى‏اثر است و مثل اینکه به طور خودکار یا الزام کارهایى انجام مى‏شود که عاقبت وخیمى خداى نخواسته داشته باشد.» (2)

در این برهه تاریخی رژیم عراق در دوران عبدالسلام عارف ادعاهای ارضی را علیه ایران مطرح کرده و به تحریک و تجهیز گروه های مسلح تروریستی در مناطق مرزی ایران می پرداخت و توجه حضرت امام به موضوع تمامیت ارضی کشور و موقعیت منطقه ای میهن مان در برهه ای که اختلافات سیاسی و مذهبی میان نهضت اسلامی و رژیم پهلوی به تازگی کلید خورده و مسائلی نظیر اصلاحات ارضی و قانون انجمن های ایالتی- ولایتی در جریان است نشانگر حساسیت و توجه ویژه ایشان به این امر است. حضرت امام ضمن اشاره ضمنی به وابستگی حکومت پهلوی از این ابراز نگرانی می کنند و می نویسند: «اولیاى امور یا غافل هستند یا معذور.... حضرت عالى با توجه و تعمّقى که به اطراف مسائل دارید لازم است در این موضوعات فکرى فرمایید یا به وسیله‏اى اولیاى امور را متذکر فرمایید که دست زدن به کارهاى تحریک‏آمیز در این موقعیت و موقع خطرناک است گرچه تذکر به دولتها در این وضع بى‏نتیجه است.» (2)

امام خمینی به درستی وابستگی حکومت پهلوی و «معذور» بودن اولیای امور را عاملی برای تهدید تمامیت ارضی قلمداد کرده است و می نویسد: «دولت اختیارى ندارد که طرف مذاکره بتواند بشود.» تنها چند سال پس از این نامه، رژیم شاه تحت فشار انگلیس و آمریکا بدون کمترین مقاومت منطقی و اصولی که از هر دولتی انتظار می رود جدایی بحرین از ایران را برخلاف قانون اساسی می پذیرد و سرنوشت اکثریت شیعه این بخش از کشور را در اختیار خاندان وابسته آل خلیفه قرار می دهد.

حضرت امام در حالی که در قضیه انجمن های ایالتی -ولایتی قاطعانه هرگونه گفتگو و مسامحه با دولت را رد کرده اند با مشاهده تهدید تمامیت ارضی خطاب به آیت الله میلانی می نویسند: «حضرت عالى با توجه و تعمّقى که به اطراف مسائل دارید لازم است در این موضوعات فکرى فرمایید یا به وسیله‏اى اولیاى امور را متذکر فرمایید که دست زدن به کارهاى تحریک‏آمیز در این موقعیت و موقع خطرناک است گرچه تذکر به دولتها در این وضع بى‏نتیجه است».(2) و به درستی منظورشان از این تذکر و گفتگو با دولت را روشن کرده و ادامه می دهند: «البته در امر روز با این وضعیت باید کمال احتیاط و حزم شود که خداى نخواسته مسلمین یا روحانیون آلت دست مقاصد سوء نشوند بنده یک نفر که مورد اطمینان طرفین باشد از دولت خواسته‏ام که مصالح و مفاسد را تذکر دهم با اینکه سه چهار روز مى‏گذرد جوابى نیامده و شاید هم نیاید. دولت اختیارى ندارد که طرف مذاکره بتواند بشود.» (2)

حضرت امام در فراز بعدی با اشاره کامل به نگاه روحانیت شیعه به تمامیت ارضی ایران و تلقی اندیشه ای که از کشور ایران در نگاه شیعه شکل گرفته می نویسد: «این مملکت را که مورد علاقه همه روحانیون است و استقلال و تمامیت ارضى آن مورد علاقه آنها است دستهاى مرموزى دارد به پرتگاه مى‏کشاند مگر آنکه خداوند تعالى به برکت ولى عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه الشریف حفظ فرماید.» (2)

حضرت امام در ساماندهی نظریه ولایت فقیه نیز به وظیفه حکومت برای حفظ تمامیت ارضی تاکید و توجه می کند و می نویسد: «هیچ کس نمى‏تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضى وطن اسلامى‏ دفاع کنیم؛ یا امروز مالیات و جزیه  و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود؛ قانون کیفرى اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامى ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجراى احکام اسلام شده، و جامعیت احکام و جاودانگى دین مبین اسلام را انکار کرده است.»(3)

یا در فراز دیگری اشاره می کنند: «از طرف دیگر، احکامى که راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تمامیت ارضى و استقلال امت اسلام است، بر لزوم تشکیل حکومت دلالت دارد. مثلًا این حکم: «وَ أَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» که امر به تهیه و تدارک هر چه بیشتر نیروى مسلح و دفاعى به طور کلى است؛ و امر به آماده‏باش و مراقبت همیشگى در دوره صلح و آرامش. (4)

در جای دیگری می نویسند: "فقط فقهاى عادلند که احکام اسلام را اجرا کرده نظامات آن را مستقر مى‏گردانند، حدود و قصاص را جارى مى‏نمایند، حدود و تمامیت ارضى وطن مسلمانان را پاسدارى مى‏کنند. خلاصه، اجراى تمام قوانین مربوط به حکومت به عهده فقهاست: از گرفتن خمس و زکات و صدقات و جزیه و خراج، و صرف آن در مصالح مسلمین تا اجراى حدود و قصاص که باید تحت نظر مستقیم حاکم باشد- و ولىّ مقتول هم بدون نظارت او نمى‏تواند عمل کند حفظ مرزها و نظم شهرها- همه و همه."(5)

حضرت امام با توجه به جمیع ویژگی هایی که برای فقیه عادل جامع الشرایط برمی شمارند تنها فقها را واجد شرایط حفظ و حراست تمامیت ارضی و سایر اصول مدنظرشان معرفی می کند و می نویسد: «آنچه براى حفظ آزادى ملى و استقلال لازم است، همان است که فقیه دارد. این فقیه است که زیر بار دیگران و تحت نفوذ اجانب نمى‏رود؛ و تا پاى جان از حقوق ملت و از آزادى و استقلال و تمامیت ارضى وطن اسلام دفاع مى‏کند. فقیه است که به چپ و راست انحراف پیدا نمى‏کند.»(6)

هر چند موضوع تمامیت ارضی کشور را در سایر نوشته های حضرت امام می توان پی گرفت و بررسی نمود اما توجه به این نامه و فرازهای آن درباره «علاقه روحانیون به تمامیت ارضى و استقلال این مملکت» و «حفظ این مملکت به برکت ولى عصر عجّل اللَّه تعالى» و «خطر وابستگی حکومت برای تمامیت ارضی کشور» به تنهایی نشانگر اهمیت حفظ مرزهای سیاسی و تمامیت ارضی ایران اسلامی از دیدگاه امام خمینی(س) است که تجلی تام و تمام آن را در دفاع و ایستادگی بی چون و چرا و قاطعانه ایشان در طول هشت سال دفاع مقدس می توان مشاهده کرد.

 

1. میرزا عیسی قائم مقام فراهانی، احکام الجهاد و اسباب الرشاد، به کوشش غلامحسین زرگری نژاد، تهران، بقعه، 1380

2. نامه تشکر به آقاى سید هادى میلانى (اوضاع کشور پس از قیام 15 خرداد)، زمان: 25 اردیبهشت 1343/ 3 محرّم 1384، صحیفه امام، ج‏1، ص: 326و327

3. امام خمینی(س)، ولایت فقیه، ص: 27 و 28

4. امام خمینی(س)، ولایت فقیه، ص: 33

5. امام خمینی(س)، ولایت فقیه، ص: 72

6. امام خمینی(س)، ولایت فقیه، ص: 138

 

                       

 

 

انتهای پیام /*