نخستین نامه حضرت امام از تبعیدگاهشان در ترکیه

بناست ما را به «بورسا» که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند، اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع می ‏دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی مکاسب و حواشی را به وسیله سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم لا بد به وسیله سفارت باید بنویسید. تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید. شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید.

کد : 51267 | تاریخ : 19/08/1393

حضرت امام خمینی(س) شش روز پس از تبعیدشان به ترکیه یعنی روز 19 آبان 43، نخستین نامه خانوادگی را به فرزندشان سید مصطفی می نویسند. ایشان در این نامه کراراً در مورد تک تک اعضای خانواده سفارش نموده اند. بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏ 5 رجب 1384 نور چشمی، بحمد اللَّه تعالی با سلامت قبل از ظهر روز حرکت از قم وارد آنکارا شدم و له الشکر حالم خوب است، شماها نگران نباشید. آنچه از طرف خداوند تعالی مقدر شده است جمیل است. خداوند توفیق خدمت به همه ما عنایت فرماید. لازم است در موضوع مادر و خواهرها و احمد و بستگان به شما تأکید کنم، رضای خداوند و رضای من در حُسن سلوک با آنهاست. مادر خیلی احتیاج به خدمت دارد، باید از هر حیث مادی و معنوی رضایت او را به دست آورید، نگذارید نگرانی پیدا کند، راحتی او را فراهم کنید. بناست ما را به «بورسا» که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند، اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع می ‏دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی مکاسب و حواشی را به وسیله سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم لا بد به وسیله سفارت باید بنویسید. تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید. شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید. از خوراکی خشکبار از قبیل گز و پسته بفرستید مانع ندارد. باز هم تکرار می‏ کنم که حالم خوب است و محتاج استراحت بوده و هستم. جزئی وجهی به دخترها می‏ دادم، از وجه خمین و تتمه را از سهم سادات بدهید. شهریه مادر را بدهید. احمد را راضی نگه دارید، شهریه‏ اش را بدهید. به من در تهران گفتند، اگر خانواده را بخواهید می‏ فرستیم، لکن صلاح نیست. اینجا به‏ ایشان بد خواهد گذشت، من هم از ناراحتی ایشان ناراحت خواهم شد. لباس لازم نیست بفرستید، مگر عبا. در خاتمه سلامت همه را طالب هستم. به همه دوستان و اصحاب سلام می‏ رسانم و از همه امید عفو دارم. قهراً در وضع تخفیف داده می‏ شود. از خداوند متعال، حسن عاقبت و عافیت برای خودم و شماها خواستارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏ به گماشتگان سلام برسانید به حضرتین اخوین محترمین «1» لدی الملاقاة «2» سلام مخصوص برسانید. و السلام‏ خمینی‏  «وسیله» و «حاشیه» را هم بفرستید. شاید آنها را به وسیله پست هم برای سفارت ایران در آنکارا بفرستید، برسد. لکن بهتر آن است که به سازمان «3» رجوع شود و با اطلاع آنها باشد. (1)- آقایان: سید مرتضی پسندیده و سید نور الدین هندی. (2)- در هنگام دیدار. (3)- سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک). (صحیفه امام، ج‏1، ص: 429 و 430) همچنین در این روز حضرت امام طی وکالتنامه‌ای به فرزند برومند خویش ـ آقا مصطفی ـ تفویض وکالت و وصایت نمودند و در آن مشارٌالیه را در کلیه امور خویش وکیل قرار دادند و ضمن اشاره به موضوعات مختلف در وصیت‌نامه خویش، قضای چندین سال روزه و احتیاطاً دو سه سال نماز را هم سفارش کرده‌اند. بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏ الحمد للَّه عَلَی السَّرَّاء و الضَّرَّاء «1» و السلام علی محمد و آله الطاهرین‏ و بعد، نور چشم محترم که مورد وثوق این جانب است، وکیل است از طرف حقیر در کلیه امورم. آنچه از وجوه از قبیل سهمین مبارکین، مُطالب هستم به ایشان بدهند برای تأمین شهریه طلاب محترم؛ و وکیل هستند در اخذ و دستگردان سهمین مبارکین و هر نحو وجهی که باید به من برسد، و در اعطا به محالّ مقرر خود. و وصی این جانب هستند. و وصیتنامه‏ ام در یکی از دفاتر موجود است. قضای چندین سال صوم به عهده دارم احتیاطاً، و دو- سه سال هم نماز احتیاط کنند. کتب من از مصطفی است. اثاثیه خانه مطلقاً از مادر مصطفی است. بقیه وصیتنامه ‏ام عمل شود. مراد از «نور چشمی» که در صدر ورقه نوشته‏ ام، فرزند بزرگم، آقا مصطفی خمینی- ایّده اللَّه تعالی- است، «و أُوصِیهِ بِتَقوَی اللَّهِ و إِطَاعَةِ أَمرِهِ؛ و أَرجُو مِنهُ الدُّعَاء فِی الحَیاةِ و الوَفَاةِ». «2» 5 رجب المرجب 1384 روح اللَّه الموسوی الخمینی‏ (1)- شادی و سختی. (2)- وصیت می‏کنم او را به پرهیزگاری و پیروی از خداوند، و از او در حال حیات و وفاتم امید دعای خیر دارم. (صحیفه امام، ج‏1، ص: 431) 

انتهای پیام /*