جماران موزه انقلاب است

محله های جماران شیون و مستی عاشقانی را در یاد دارد که هنوز سربالایی های خیابانهای منتهی به این محله را طی می کنند تا به سری عمیق دست یازند و خاطر خمینی خود را پاس دارند. عارف بزرگی که در کوران حوادث بسیار مهم دهه شصت در حالی که کشوری گرفتار جنگ و انقلاب را رهبری می کرد، به زیست عارفانه خود ادامه داد.

کد : 30267 | تاریخ : 11/10/1396

زمانی که آخرین سلطان ایران، دو کاخ معروف سعدآباد و نیاوران را در شمال تهران تجدید بنا می کرد، نمی دانست که میان این دو قصر باشکوه، روستایی کوچک با مردمانی فقیر و مذهبی وجود دارد که روزی آلترناتیو مظاهر شکوه و عظمت پهلوی ها خواهد شد.

جماران هنوز بافت قدیمی خود را در دامنه جنوبی البرز حفظ کرده است. آنجا هنوز جایی است برای کسانی که می خواهند نوستالوژی کوچه های باریک دوران کودکی خود را بازاندیشند. خانه ها در سراشیبی کوه ساخته شده و درخت های چنار بلند قامت، نشان از قدمت این محله معروف دارد. اما جماران، نوستالوژی دیگری نیز در درون خود دارد. برای آنانکه که دهه 60 را با قلبی سرشار از عشق به مرد بزرگ قرن بیستم، سربالایی جماران را پشت سر می گذاشتند تا به دیدار کوتاه چند لحظه ای با رهبر خود برسند، هنوز کوچه پس کوچه های جماران سرشار از خاطره و نوستالوژی است. جماران موزه انقلاب است موزه ایثارگری های انقلابیون، موزه حماسه های دهه شصت. سالها پیش، روستائیان جماران مشتاق دیدار امامشان هستند. نزدیکان امام دیدار مردم را برای روز دیگری موکول کرده‌اند آنها معتقدند امام خسته است و شرایط دیدار فراهم نیست. اما روح الله بازمی گردد و بر بلندای حسینیه نیمه کاره جماران می ایستد و با مردم سخن می گوید: «امشب بسیار مسرور هستم که با برادران و خواهران خودم در اینجا مواجهم. من از زحمت اهالی این محل جماران تشکر می‏ کنم که زحمت زیادی کشیدند، در صورتی که من خدمتی به آنها نکردم.» (صحیفه امام، ج ‏12، ص 305)

بعد از این سخنرانی کوتاهِ شبانه، حسینیه کوچک و خاکیِ جماران به تریبون بزرگ انقلاب اسلامی ایران بدل شد، همان تریبونی که 9 سال تمام، جهان در بحرانی ترین شرایط جنگ سرد، از رصد سخنرانی های تنها سخنران آن غافل نمی شد. خمینی از همین حسینیه ماندگار، طولانی ترین جنگ قرن اخیر را هدایت کرد و آنجا را محل آموزش عشق بازی های شهدا و شاهدانی کرد که «در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقون بودند.»

امام سرانجام، بعد از 9 سال زیست عارفانه در این محل کوچک پای بر بستر آرامش ابدی نهاد و جهان را خیره جماران کرد. جماران اکنون قبله سیاستمداران ایران است و آنان که دل در گرو راه خمینی دارند، پای در جماران می گذارند تا بدانند که پیر آنان چگونه و چسان زیست. تا یادشان باشد که اصول و فروع حکومت و قدرت آنان در کوچه کوچک جماران نگاشته شده و تا تاریخ هست جماران نیز هست و تاریخ جماران را فراموش نخواهد کرد ،همانطور که خمینی را نمی تواند فراموش کند.

محله های جماران شیون و مستی عاشقانی را در یاد دارد که هنوز سربالایی های خیابانهای منتهی به این محله را طی می کنند تا به سری عمیق دست یازند و خاطر خمینی خود را پاس دارند. عارف بزرگی که در کوران حوادث بسیار مهم دهه شصت در حالی که کشوری گرفتار جنگ و انقلاب را رهبری می کرد، به زیست عارفانه خود ادامه داد. پاسخ امام به درخواست عروس خود برای سرایش اشعار عرفانی و نگارش تذکرات اخلاقی نمونه ای از این ادعاست که به آن اشاره می شود:

بسمه تعالی

عاقبت، اصرار مکرر فاطی (خانم فاطمه طباطبایی، همسر آقای سید احمد خمینی) غلبه کرد، و من از این چاه خشکیده برای خاطر او چند دَلوی آب گل آلود کشیدم. من نه شاعر بوده و نه هستم؛ و نه دعوی آن دارم. اکنون که به سن کهولت رسیده و اگر فی‌المثل چیزی داشته ‏ام ته کشیده، و با دفتری سیاه و کوله باری از گناه به درگاه او - جلّ و علا - به امید بخشش و رحمت رو آوردم، اعتراف دارم که نقطه سفیدی در نامه عمل ندارم؛ چون حسنات تخیلی و طاعات صوری‏ام سیئاتی است که از حد خودپرستی و خودخواهی فراتر نرفته و حجابهای ظلمانی و وساوس شیطانی بوده؛ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ، که باید از آنها بیش از معاصی استغفار کنم، و از خود و عمل خود مأیوسم، لکن از فضل خدای متعال و رحمت او - جل و علا - مأیوس نیستم و به رحمت و نعمت واسعه او امید بستم .

و تو ای دخترم به خود آی، و از خود سفر کن؛ یا لااقل به خیال سفر باش. و بدان آنچه شنیدیم از طبلی میان تهی بوده؛ و آنچه گفتیم لقلقه لسان. خداوند به رحمت خود تو را یاری دهد که چون نویسنده، عمر را صرف لایعنی نکنی .

تاریخ 29 شعبان 1405

روح الله الموسوی الخمینی ‏(صحیفه امام، ج‏19، ص: 264)

 

***

خانه امام در جماران اکنون توسط سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده و در اختیار مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) قرار دارد. این خانه از چهار قسمت تشکیل شده که در یک بخش آن خانم زندگی می کرد، در بخش دوم امام حضور داشت و در بخشی دیگر دیدارهای مردمی صورت می گرفت. بخش چهارم حسینه معروف جماران است که تأسیس آن به سال 1232 برمی گردد و توسط سید ابراهیم جمارانی بنا نهاده شده است. پیش از آنکه امام به جماران بیاید مردم جماران حسینه خود را تخریب می کنند تا از نو بسازند ساختمان که به نیمه می رسد امام نیز می رسد و در همان روزهای اولیه ورود امام، ساختمان تکمیل می شود. امام به تجملات و زیباسازی ساختمان رضایت نمی دهد و حسینیه ای در اوج سادگی محل آمد و شد بزرگان ایران و جهان می شود. امروز جهانگردانی که به تهران می آیند برای بازدید از سه ساختمان معروف رهسپار شمال شهر می شوند سه ساختمانی که متعلق به رهبران سده اخیر ایران است: کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران و حسینیه جماران. آنان اوج شکوه و عظمت شاهانه را در دو عمارت اولی می بینند. در مقابل، در بازدید از ساختمان کوچک و ساده جماران، راهنماها بجای گچ کاری ها و شاهکارهای هنری، سطح رنگی سقف ساختمان را نشان می دهند و می گویند: «روزی ساختمان را از اینجا شروع کردند به رنگ آمیزی و امام فهمید و با عتاب جلویش را گرفت و از ادامه کار ممانعت کرد.»


  ***


جماران اکنون قبله سیاستمداران ایران است و آنان که دل در گرو راه خمینی دارند، پای در جماران می گذارند تا بدانند که پیر آنان چگونه و چسان زیست. تا یادشان باشد که اصول و فروع حکومت و قدرت آنان در کوچه کوچک جماران نگاشته شده و تا تاریخ هست جماران نیز هست و تاریخ جماران را فراموش نخواهد کرد ،همانطور که خمینی را نمی تواند فراموش کند.

انتهای پیام /*