امام خمینی:

عظیم تر از خطر آمریکا خطر شکست در مکتب است

اگر امریکا بریزد و ما را از بین ببرد، به نظرم خیلى چیزى نیست. البته عظیم است، اما از آن عظیمتر شکست در مکتب است. ما مکتبى که داریم، یک جورى عمل به آن بکنیم، یک جورى نمایشش بدهیم که در خارج قلمها و قدمها هم به آن باد بزنند. و هیاهو درست بکنند و مکتب ما را شکست بدهند که ما نتوانستیم، یا مکتب اسلام هم همین است که آنها مى گویند.

کد : 52195 | تاریخ : 26/08/1393

استاندار اصفهان و کارکنان بنیاد مسکن قم در روز 26 آبان ماه 1358 به حضور امام در قم رسیدند. امام در این دیدار خطرهاى تهدیدکننده انقلاب را برشمردند. ایشان در ابتدای سخنانشان از عملکردهاى ناروای برخی انتقاد کردند و فرمودند:

«از اصفهان شکایات زیاد هست. حتى همین دیروز یا پریشب یک کاغذى از آقاى خادمى آمده بود. تعبیر ایشان در آن کاغذ این بود که در اطراف اصفهان مشغول غارت کردن مردم اند. این تعبیر ایشان است. آقایان هم یک دسته اى آمدند اینجا. یک جمعیت زیادى آمدند اینجا. و بعد هم نماینده هایشان آمدند اینجا. من گفتم که من از وضع آنجاهایى که مشغولند براى خدمت اطلاعى ندارم که دقیقاً بتوانم بگویم که در کجا مطلب چه جور واقع مى شود. من گرفتاریم زیاد است، و نمى توانم هم به همه مسائل مطلع بشوم. لکن من وظیفه ام هست که آقایان را متوجه کنم به یک مطلب. و آن مطلب این است که امروز که جمهورى اسلامى است، و همه جناحها در زیر پرچم اسلام مشغول انجام وظیفه هستند. اگر خداى نخواسته یک مطلبى بر خلاف مقاصد اسلامى واقع بشود، این نه اینکه ضرر به همان کسى که این کار را انجام مى دهد مى خورد، این ضرر به مثلًا اگر در پاسبانها این طور، پاسدارها این طور باشد ضرر به اصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مى خورد. از آنجا هم یک قدم بالاتر مى رود. و به جمهورى اسلامى لطمه وارد مى شود.
از آنجا هم آنهایى که با اسلام مخالف اند، مى گویند که این رژیم هم همان رژیم است. به مردم مى گویند دیدید، خوب از دست یک ظلمى شما رها شدید به دست یک ظلم دیگرى، یک ظالم دیگرى مبتلا شدید. این در آن زمان اگر هر چه برایمان واقع مى شد، بر ما واقع مى شد، بر اسلام واقع نمى شد. اسلام از آن نتیجه هم مى برد. لکن امروز که جمهورى اسلامى است، و به اسم اسلام هر کسى الآن مشغول یک کارى هست، امروز چنانچه یک خطایى واقع بشود، یک اشتباهاتى واقع بشود، یا خداى نخواسته یک عمدى واقع بشود، امروز پاى اسلام حساب مى شود. آنها هم که بخواهند فضولى کنند، و قلمهاى مسمومى که در داخل و خارج الآن مشغول توطئه هستند و مى بینند که منافع خودشان و اربابانشان از دست رفته، و باید یک فکرى بکنند که اوضاع را منقلب کنند، آنها مشغول این هستند که یک چیزى ببینند، این را اضافه کنند و آن قدر که مى توانند باد بزنند به آن تا این نهضت را لکه دار کنند.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی خطر فساد درونى  را بسیار مهم برشمردند و خاطرنشان ساختند:
«از این جهت وظیفه هر کسى که در هر جا مشغول خدمتى است، در رأس همه خدمتها این است که موازین اسلامى را حفظ بکنند. اگر بنا شد که مثلًا پاسدار اسلامى موازین اسلام را حفظ نکند، مثل این است که روحانى اسلامى موازین اسلام را حفظ نکند.
همان طورى که اگر روحانى اسلام موازین اسلامى را حفظ نکند، به اسلام صدمه وارد مى شود. این هم وقتى الآن شده است، جزء دستگاه اسلام، جزء بنگاه اسلام، اگر بنا باشد که یک وقت خداى نخواسته صداى مردم درآید از اینها، بگویند که اینها مثل سابق بودند، آنها هم که غرض دارند، همین مسائل را در مطبوعات خارجى و در بوقهاشان بلند کنند که اینها دارند چه مى کنند، و چه مى کنند و حاصل مسائل، مسائل کمونیستى است، نه مسائل اسلامى. آن وقت آنها هم بگویند که اسلام هم همین است، فرقى ندارد.
یک دسته هم که خودشان را به اسم اسلامشناس جا زدند، اینها هم همین مسائل را به اسم اسلام درست بکنند. این یک پوسیدگى است که، از باطن براى نهضت پیدا مى شود که شما هر چه ظاهرش را خیلى پر سر و صدا درست بکنید، تزیین کنید، یک وقت مطلع مى شوید که، از باطنش پوسید و از بین رفت. همان طور که گفتم مثل یک خربزه مى ماند که، خیلى هم به آن خدمت بکنید، خیلى هم کارهایش را درست بکنید، لکن در باطنش  یک کرمى است که، کرم دارد خرابش مى کند. بعد هم خربزه را باز مى کنید، مى بینید خربزه کرم زده است. کارى نباید بکنند [اسلام لکه دار شود] همه قشرهایى که الآن مشغول خدمت اند؛ قشر روحانى که مشغول خدمت است، و مثلًا دادگاهها و اینها، قشر پاسدارها، قشر نظامیها، ارتشیها، اینهایى که همه الآن در خدمت اسلام و براى اسلام مشغول اند، اینها کارى نکنند که ما به دست خودمان اسلام را از پا درآوریم. اسلام را در نظر خارج و داخل جورى جلوه بدهیم که بر خلاف آنى است که هست. عدالت نباشد تو کار، موازین در کار نباشد. یک برنامه اسلامى در کار نباشد. هرج و مرج و هر که هر کارى دلش مى خواهد بکند.»
خطر دیگری که امام خمینی آن را تهدیدی برای انقلاب دانستند، التقاط و بیراهه پویى است:
«آنکه من به حسب کلى باید بگویم به همه، و تنبه بدهم این است که نباید در هر امرى قدرت نمایى بشود. باید همه قشرهایى که مشغول براى خدمتند و خودشان هم مى گویند براى اسلام است، باید گوششان به این باشد که اسلام چى مى گوید، ما هم تبع آن باشیم.
اما من چه مى فهمم و از اسلام خودم این را مى خواهم بفهمم، این میزان نیست. هر مسئله اى، هر مطلبى، کارشناس لازم دارد. اگر یک مریضى بگوید که من چه کار دارم به نسخه، من خودم مى خواهم خودم را معالجه کنم، این مى میرد. مریضى که بخواهد خودسر، خودش خودش را علاج کند، این منتهى به مردنش گاهى مى شود. اگر بنا باشد که به کارشناسهاى اسلام ما کارى نداشته باشیم، آنهایى که مى دانند به قواعد اسلام چه جور باید عمل کرد، و چه جور باید، آنها را ما کار نداشته باشیم، خودمان هر چه به نظرمان رسید، یا فرض کنید آنهایى که از خارج الهام مى گیرند، و از کمونیستها و از مارکسیستها الهام مى گیرند، آنها هم نفوذ کنند در بین ما، و هر طورى که آنها مى خواهند عمل کنند، ما یک وقت بفهمیم که اسلام را مى خواهند با مارکسیستى منطبق کنند، خوب، این است که خطر براى اسلام دارد. این خطر را باید همه تان توجه کنید به آن. و با جدیت این خطر را رفعش کنید. شکست از دشمن اهمیتى ندارد پیش من.»
امام خمینی(س) در پایان صحبت هایشان نسبت به خطری هشدار دادند که عظیم تر از خطر امریکا است و ان خطر شکست در مکتب است:
«اگر امریکا بریزد و ما را از بین ببرد، به نظرم خیلى چیزى نیست. البته عظیم است، اما از آن عظیمتر شکست در مکتب است. ما مکتبى که داریم، یک جورى عمل به آن بکنیم، یک جورى نمایشش بدهیم که در خارج قلمها و قدمها هم به آن باد بزنند. و هیاهو درست بکنند و مکتب ما را شکست بدهند که ما نتوانستیم، یا مکتب اسلام هم همین است که آنها مى گویند. خوب، الآن یک دسته اى هستند که این طور تأویل و تفسیر مى کنند، و اسلام را مى خواهند بدنام کنند. اینها نمى دانند آن چیزى [را] که نمى دانند اینها دارند مى گویند آن، این است که در اروپا شکست خورده، آن مسأله، و تفاله اى که در اروپا کنارش ریختند، در خارج کنارش ریختند، اینها آمدند حالا در ایران و در ممالک اسلامى مى خواهند یک سر و صورتى به آن بدهند. حال آن که، نمى دانند این را. اینها چون مطلع از اسلام و از برنامه هاى اسلام و از وضع اسلام نیستند، خودسر هر کدام هر کار دلشان مى خواهد بکند.
از هر کدام بپرسى که چى است، مى گوید، خوب ما انقلاب کردیم. خیال مى کنند انقلاب کردیم یعنى مى خواهیم هرج و مرج باشد. انقلاب که هرج و مرج نیست. البته لازمه هر انقلابى یک مفاسدى هست. اما آنهایى که متعهد هستند و علاقه مند هستند به این انقلاب و اعتقادشان این است که ما منقلب کردیم یک رژیم ظالم را به یک رژیم عادل، باید همه قشرها روى موازین عدل اسلامى رفتار کنند. و هر کسى خودش سرخود نباشد که هر چه دلش بخواهد بکند.»
(صحیفه امام، ج 11، ص: 65-68) 

انتهای پیام /*