حکایتی که امام از استادشان نقل کردند

باید مملکت اسلامى به پیغمبر اسلام و ائمه اسلام اقتدا بکنند. همان طور که آنها سیره‏شان یک سیره محبت‏آمیز بود نسبت به برادرهاشان، نسبت به مردم، نسبت به مسلمین، باید ماها هم که تبع آنها هستیم، همین سیره را داشته باشیم و جدیت کنیم که جوانها این طور بار بیایند

کد : 30377 | تاریخ : 10/03/1391

گروهى از بازاریان روز یازدهم خرداد 1358 در قم با امام دیدار کردند. امام در این دیدار به تشریح وظیفه بازار در جلوگیرى از گرانفروشى و اجحاف به مستمندان پرداختند و انجام فریضه امر به معروف نهى از منکر را وظیفه ای همگانی دانستند.


امام راحل در ابتدای سخنانشان با ذکر این نکته که تحولات روحى ارزشمندتر از تحولات اجتماعى‏ است فرمودند:

«در همه انقلاباتى که در ایران حاصل شده است، بازار، یکى از کانونهاى بسیار مؤثر بوده است در پیشرفت. در انقلاب تنباکو، بازار سهم بزرگى در پیشرفت داشته است، در انقلاب مشروطیت هم همین طور. در این انقلاب هم که صد درصد اسلامى است، و بازار صد درصد اسلامى است، وفادارى بازاریها- به واسطه اینکه مخلوط نبوده‏اند با یک ایده‏هاى دیگر- یک سهم بسیار بزرگى است؛ لذا بازار مبدأ برکات هست و باید باشد. در یک مملکتى که اسلامى مى‏خواهیم باشد، و اسلامى- انسانى است به تمام معنا، بازار همان طورى که در نهضت دخالت داشت و با تعطیلهاى طولانى- گاهى چند ماهه- این نهضت را پیش برد و یک تحول روحى بسیار عظیم پیدا شد در بازار و در سایر قشرها؛ به طورى که تحول روحى شاید از این انقلابى که این سد را شکست، آن تحول، اهمیتش بیشتر باشد. این حس تعاونى که پیدا شد در جامعه، و در مردم، ارزش آن خیلى زیاد بود.

همان طورى که بازار حظى وافر دارد، در همه امور سیاسى، امور اسلامى، امور اجتماعى، این بازار است که مى‏تواند یک تحولاتى را ایجاد کند... بازار خودش باید جلوى این اشخاصى که براى سوء استفاده، خودشان را مهیا کرده‏اند بگیرد... این را اگر فرض کنید که یک چند نفر نشاندارى که در بازار هست و این طور هست، قرار بگذارند این بازاریها، یکى یکى بروند سلام بکنند، به اینها بگویند «آقا، این کار را نکن!» اگر در یک روز هزار نفر آدم برود به یک نفر بگوید «آقا نکن! این کار خلاف انصاف است»، این کار پیشرفت مى‏کند.»

حضرت امام سخنانشان را با ذکر حکایتی از استادشان آیت الله شاه‏آبادى‏ ادامه دادند:

«خدا رحمت کند شیخ ما مرحوم آقاى شاه‏آبادى را- رضوان اللَّه علیه- ایشان به من فرمود که: «در آن زمان شدت، مقابل منزل ما یک دکانى باز شد که مثل اینکه چیزهاى خلاف مى‏فروخت، دکان بدى باز شد. من به رفقایم گفتم که شما یکى یکى بروید نهیش کنید. یک روز قریب دویست نفر، یکى یکى صبح رفتند: «سلامٌ علیکم! و علیکم السلام! آقا، این دکان اینجا مناسب نیست» این رد شد، یکى دیگر آمد. تا عصر حدود دویست نفر رفتند به این آدم گفتند. تمام شد. برچید بساطش را.

این نهى وقتى مکرر شد در روح انسان تأثیر مى‏کند. یکى بگوید، ممکن است، خوب، تأثیر کمى بکند. دنبالش یکى دیگر برود بگوید: «آقا نکن این کار را، این کار انصاف نیست. این مردم خونشان را داده‏اند و حالا شما دارید آنها را در مضیقه‏مى‏گذارید. این بیچاره‏ها نمى‏توانند این طور اجناس بخرند».»

ایشان یکی از شیوه های مبارزه با گرانفروشى‏ را تذکر مداوم دانسته و فرمودند:

«اگر بنا بگذارند این جوانهاى بازار و آن محترمین بازار بروند پیش آنها یکى یکى از اینها- و نهیشان کنند، بگویند نکنید، اگر در یک روز، مثلًا عده زیادى بروند و با ملایمت بسیار به آنها بدون اینکه کلمه تندى، زبرى، گفته بشود، همان نهیش بکنند. و همان طورى که خدا فرموده است که نهى بکنید مردم را، امر بکنید مردم را، نهیش بکنند از اینکه «این گرانفروشى خوب نیست، نکن شما این گرانفروشى را»، این تأثیر مى‏کند. مى‏تواند بازار؛ اگر همت بکنند دوستان بازارى مى‏توانند با همین نصیحت، با همین نرم گویى، با همین نهى، جلوى اینها را بگیرند؛ و ما نمى‏خواهیم که با این اشخاصى که بر خلاف انصاف [عمل‏] مى‏کنند، باز با شدت عمل بشود. ما مى‏خواهیم که همه با برادرى حل بشود مسائل، با دوستى حل بشود مسائل. و این بهتر همین است که خود بازار، اشخاصى که مى‏بینند که یک فردى خلاف مى‏کند تندروى مى‏کند، میوه‏ها خیلى گران، فروش مى‏رود، همین، به طور دوستانه بهشان بگویند آقا نکنید این کار را. این ممکن است در آنها ان شاء اللَّه تأثیر بکند و یک بازارى بشود، بازار اسلامى. همان طورى که در یک برهه‏اى از همین نهضتى که واقع شد، یک حس تعاون بسیار عجیب پیدا شد در مردم.»

رهبر کبیر انقلاب در پایان سخنانشان با ذکر نمونه‏اى از خصلتهاى اسلامى و روح برادرى‏، پیروى از سیره پیامبر و امامان‏ را سرلوحه حرکت جامعه اسلامی دانسته و خاطرنشان ساختند:

«اسلام مى‏خواهد که بازار ما، خیابان ما، خانه ما، بیرون، داخل همه- یک نظم اسلامى، تعاونى پیدا بکند، محبت‏آمیز باشد؛ محیط محبت باشد. مردم با هم رحیم باشند؛ رُحَماء بَیْنَهُمْ. خودشان با خودشان رحیمند، دوستند، برادرند. مثل فرزند خودش ببیند این جامعه را مثل برادر خودش ببیند این جامعه را؛ همان طور که رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- که رأس همه است، این طور بودند که حتى براى آنهایى که مشرک مى‏شدند در قرآن هست که تو مثل اینکه خودت را دارى براى آنها هلاک مى‏کنى که مشرکند، مسلم نمى‏شوند. آن یک محبت عالمى بوده است. یک رحمت بزرگ بوده است که آنهایى را هم که دعوت مى‏کردند؛ مشرکین را، این یک رحمتى مثل یک پدر مهربان براى ملت بودند و مردم را دعوت به خیر و صلاح مى‏کردند؛ براى اینکه، خیر و صلاح براى خود آن مردم خوب بود.

باید مملکت اسلامى به پیغمبر اسلام و ائمه اسلام اقتدا بکنند. همان طور که آنها سیره‏شان یک سیره محبت‏آمیز بود نسبت به برادرهاشان، نسبت به مردم، نسبت به مسلمین، باید ماها هم که تبع آنها هستیم، همین سیره را داشته باشیم و جدیت کنیم که جوانها این طور بار بیایند، اسلامى بار بیایند. جوانها اگر اسلامى بار آمدند، اینها امین خواهند بود. اگر اسلامى بار آمدند اینها خیانت نخواهند کرد، و اینها مفید خواهند بود براى مملکت.»

 

صحیفه امام، ج‏8، ص: 46-49

 

                       

انتهای پیام /*