امام در پاسخ به انتقاد صریح خبرنگار آمریکایی چه گفت

راجع به اینکه، انتقامجو هستیم، این را باید شما خودتان- از این ملت و از این اجتماع ملت- بر یک مطلب توجه داشته باشید. آیا سى و پنج میلیون جمعیت ما همه انتقامجو هستند. و از روى انتقامجویى همچو قیامى کردند؟ یا سى و پنج میلیون خودشان را خواستند از زیر بار ظلم و ستم و چپاولگرى و اینها خارج بکنند؟ این ملتى که مى خواهند آزاد باشند، به کسى که آزادى آنها را سلب کرده است با او مخالفت مى کنند.

کد : 52974 | تاریخ : 27/08/1393

مصاحبه نسبتا مفصل امام خمینی(س) با خبرنگار تلویزیون «سى. بى. اس» امریکا درباره وضعیت گروگان هاى امریکایى، استرداد شاه و آینده روابط ایران و امریکا از جمله معدود مصاحبه های حضرت امام پس از انقلاب با رسانه های خارجی است. در این مصاحبه ابتدا مترجم چنین توضیح می دهد که: «حضرت آیت اللَّه، آقاى مک فار از تلویزیون (سى بى اس) یکى از سه [شبکه مهم] تلویزیون امریکا برنامه اى دارند تحت عنوان «شصت دقیقه» که هر هفته روز یکشنبه پخش مى شود. و این برنامه یکى از پر بیننده ترین برنامه ها و در عین حال یکى از مورد اعتمادترین برنامه ها از نظر امریکاییهاست. استدعا کردند از حضورتان سئوالاتى بکنند در مورد وقایع اخیرى که در این جریانات از سفارت امریکا مى گذرد.»

امام در پاسخ با یادآوری اخلاق خبرنگاری حرفه ای بیان می دارند: «بله. مانعى ندارد. اما من از ایشان تقاضا مى کنم که تحریف نکنند. بعضى از اشخاصى که آمدند اینجا و مصاحبه کردند، حرفهاى ما را تحریف کردند. بعضى دروغها هم اضافه کردند. و این کار بر خلاف آداب خبرنگارى است. و من از شما تقاضا دارم که حرفها، درست بدون کم و زیاد، بدون تحریف، بدون دخالت خودتان در مسائل پخش بشود.»

مترجم در ادامه می گوید: «به عرضتان مى رساند حضرت آیت اللَّه که اطمینان داشته باشید و ایشان یقین دارند که بعد از اینکه این مصاحبه پخش شد در امریکا، حضرت عالى خیلى از نتیجه اش خوشحال خواهید بود. تشکر مى کنند از پذیرششان و اظهار امیدوارى مى کنند که ان شاء اللَّه سرماخوردگى رفع شده باشد، رفع کسالت شده باشد.

استنباط ایشان این است که حضرت عالى سئوالات را رؤیت فرمودید. سئوالاتى را که مى خواند خدمتتان، خیلى مهم هست. تنها مسأله این است که احتمالًا در رابطه با جوابهاى حضرت آیت اللَّه ایشان سئوالاتى در همان رابطه خواهند کرد. ولى در اصل سؤالها همین هست. و آن سئوالاتى که احتمالًا در آن رابطه باصطلاح ارتباط پیدا مى کند با سؤالاتى که قبلًا گذاشتند. و بستگى به جواب حضرت عالى، ممکن است سئوالات باصطلاح براى توضیح بیشتر، ولى اطمینان مى دهند که واقعاً این مصاحبه در سرتاسر دنیا تأثیر خواهد گذاشت و ایشان خودشان اهمیتش را تشخیص مى دهند.»

متن این مصاحبه را که روز 27 آبان 1358 در قم صورت گرفته است در ادامه می خوانید:

آیا حضرت عالى هنوز مى فرمایید که اگر شاه به ایران بازنگردد گروگانهاى امریکایى آزاد نخواهند شد؟

بسم اللَّه الرحمن الرحیم. این مسأله مربوط به ملت است. سى و پنج میلیون ملت ما خواستشان این است. و باید ما بررسى کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما مى خواهد که شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگانها برداشته نخواهد شد. و چرا کارتر این قدر اصرار دارد که شاه را نگه دارد.

اما راجع به اینکه چرا ملت ما اصرار دارد. قضیه این نیست که شاه بیاید ایران. ملت ما شاه را که دشمن خودش مى داند مى خواهد چه بکند. یک تحفه اى نیست براى ملت ما که بخواهد او را در موزه نگه دارد. بلکه مطلب این است که دو جهت هست که ملت ما مى خواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم، این دو جهت یکیش اهمیتش بیشتر از دیگرى است. یک جهت راجع به اینکه ما ملتى هستیم که الآن اقتصادمان خیلى قوى نیست و داراییهاى ایران بسیار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست. و این در بانکهاى امریکا و سایر کشورها متمرکز است. و اینها همه مال ملت است. و اینکه ما اصرار داریم شاه را بیاوریم براى این است که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها هست در کجاها هست و باید برگردد به ملت. و مطلبى که اهمیتش بیشتر از این است، این است که ما مى خواهیم او بیاید و ما ریشه این جنایاتى که این شخص در طول سى و هفت سال تقریباً به ایران کرده است و این خیانتهایى که به ایران کرده است و این آدمکشیهاى دستجمعى که کرده است ما به دست بیاوریم که این با امر کى بوده. یک انسان، یک آدم که مى خواهد در یک مملکتى حکومت کند بیجهت این قدر جنایت نمى کند. این عامل اشخاصى بوده است. خود ایشان هم مى گوید من مأمور بودم براى وطنم. ما مى خواهیم آن آمر را پیدا بکنیم که آن که امر کرده است که ایشان در وطنش این همه جنایت بکند این کیست و چه اشخاصى هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید، و این دو مطلب ثابت بشود و در محاکمه، محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود.

و اما اینکه کارتر اصرار دارد به اینکه ایشان نیاید، باید ما ببینیم که این از باب این است  که آقاى کارتر بشر دوست است و حس انساندوستى این آقا، این آقاى کارتر او را وادار کرده است که این قدر اصرار بکند و در مقابل ملتهاى اسلامى بایستد و ارعاب بکند و آن همه مطالب پیش بیاید و منطقه را به خطر بیندازد. این براى این است که یک آدمى است انساندوست و براى انساندوستى این نحو مى کند؟ ما در آقاى کارتر این انساندوستى را سراغ نداریم. براى اینکه از اعمال ایشان معلوم است که ایشان این حس را ندارند. کسى که یک جانى را در حفظ خودش و حمایت خودش به عنوان انساندوستى نگه مى دارد نباید در ممالک بسیار، این قدر جنایتها و این قدر آدمکشیها را علت باشد. این آدم انساندوست نیست. و حس انساندوستى این چیز را نکرده است. اگر در ایشان حس انساندوستى بود، سى و پنج میلیون انسانهایى که در ایران بودند که یکیشان هم محمد رضا بود و همه از یک ملت و از یک کشور هستند، چه شد که در ظرف سى و هفت سال آن همه جنایات بر ما شد.

و اخیراً با دست این شخص آن همه کشتار شد. و در حکومت آقاى کارتر بود و ایشان ابداً حس انساندوستیشان اسباب این نشد که یک تقاضایى لا اقل از این شخص بکنند که نکن این کار را. بلکه آن طور که ما مى دانیم ایشان علاوه بر اینکه تقاضا نکرده اند تهییج هم کرده اند. و اما اینکه اصرار دارند و از جهت انساندوستى معلوم شد نیست. معلوم مى شود براى این است که اسرار او فاش نشود. اسرار رؤساى امریکا فاش نشود. ما با بودن شاه در اینجا اسرار شخص کارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهیم کرد و به ملت امریکا ارائه خواهیم کرد. و ملت امریکا مى فهمند که گرفتار چه رؤساى جمهورى هستند که ملتشان را به تباهى کشیده است و آبروى ملتشان را در بین مسلمین از بین برده است. ما براى این مى خواهیم که بیاید، و ایشان براى این جهت مى خواهد که نیاید. این اصرار او به نیامدن براى اینکه خوف این را دارد که اسرار فاش بشود و ایشان دیگر نتوانند در مملکت خودشان یک زندگى صحیح داشته باشند و دیگر ریاست جمهورى ایشان هم فاتحه اش خوانده بشود. و مملکت امریکا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصایب ما و مطلع بشود و رسانه هاى گروهى به آنها بفهمانند که در این مملکت چه  گذشته است و اینها از دست رؤساى جمهور امریکا و دیگر رؤساى ابرقدرت، بر ما گذشته است، اگر یک همچه احساسى را بکنند این طرفدارى از کارتر را نمى کنند. و من هم احتمال این را مى دهم که طرفدارى از کارتر یک قشر از اشخاصى است که تحت نظر خود آنها هستند. نظیر آن طرفدارهایى که در اینجا از شاه مى شد. از شاه مخلوع مى شد که وقتى که مثلًا رئیس جمهور امریکا مى آمد به ایران، عده کثیرى را مى بردند به استقبال به اسم ملت. در صورتى که ملت هر گز از این امور اطلاع صحیح نداشت و هر گز حاضر نبود که استقبال بکند از شاه یا از مهمانهاى شاه. لکن آنها عدد زیادى داشتند که این کارها را انجام مى دادند. من احتمال مى دهم که آقاى کارتر هم عدد زیادى از قبیل سازمان امنیت و اشخاصى که مربوط به خودش است داشته باشد. و آنها به دانشجوهاى ما در خارج این اهانتها را مى کنند و این سختیها را مى گیرند. و خود آقاى کارتر هم که آقاى انساندوستى است دانشجوهاى ما که براى تحصیل علم آنجا رفتند، در آنجا آن طور با آنها رفتار مى کند و وادار مى کند که آنها را اذیت کنند. وادار مى کند که سگ به جان آنها بیندازند. و آن طور جنایات را بکنند.

این آقاى انساندوست وضعش این است. و ما که یک ملت مظلومى هستیم ما مى خواهیم که آن کسى که به ما خیانت کرده است خودش و اساس کارها معلوم بشود.

ولى این جواب این نیستش که آیا به اصطلاح اسرا آزاد خواهند شد یا نه؟ و ایشان آن جواب را مى خواهند.

جواب شد. براى اینکه ملت نمى گذارد. ملت ما مى خواهد و نمى شود غیر از این. ما بر خلاف ملت نمى توانیم عمل بکنیم.

آیا این اسرا بنا بر این همین جا خواهند ماند براى همیشه؟

خواهند بود تا شاه بیاید. اختیار این اسرا در دست کارتر است. این اسرا را مى تواند کارتر آزاد کند. مادامى که بفرستد مجرم ما را به ما تحویل بدهد و ما هم اسرا را.

و تنها در آن صورت است که شاه برگردانده بشود. در غیر این صورت و لا غیر؟

این قدر بخواهد سؤال کند بیشتر از یک سؤال را جواب نمى دهم بگویید من وقت  ندارم. وقت ندارم. سؤال کنید جوابتان را بدهم.

البته من نظرم این است که فقط مشخص بشود جواب. هیچ قصد جسارت خاصى ندارم.

مشخص است دیگر. صحبتى نیست. مشخص است دیگر نه وقت نیست. طولانى نمى شود. من این طور که بخواهم طولانى صحبت کنم حالم مقتضى نیست. و آن وقت جوابهاى دیگرش مى ماند. اگر میل دارند همین یک جواب را بحث کنند.

حضرت آیت اللَّه، آقاى کارتر مى گوید که، دولت ایران را متهم به عملیات تروریستى مى کند و مصرّاً مى گوید که اگر خداى ناخواسته چنانچه صدمه اى به این اسرا وارد بشود رژیم شما مسئول این مسأله خواهد بود.

ملت سى و پنج میلیونى تروریست هستند؟! از آقاى کارتر باید پرسید که تشخیص شما در مسائل سیاسى هم همین طور است که یک ملت سى و پنج میلیونى که همه پشتیبانى از اینها کردند باز شما مى گویید تروریست هستند! من دیدم کلامى که از ایشان صادر شده است، مع الأسف کلام عاقلانه اى نبوده است که اینها دانشجو نیستند. اینها لات هستند. اینها تروریست اند. شما دانشجوها با «لات» در منطق شما یکى هستند؟! لاتها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان یکى مى دانید؟! توهین به دانشجوها در سراسر کشورهاى عالم نیست این مطلب؟ ملت ما را شما تروریست مى دانید؟ تشخیص شما در مسائل سیاسى هم همین طور است که ملت ما را تروریست بدانید؟! شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم تروریست نیست و با اینها  با کمال رأفت عمل مى کند. بهتر است از معامله شما با دانشجوهاى ما در خارج کشور که آن طور شما دارید عمل مى کنید. آیا عمل شما تروریستى است که دانشجوهاى ما را آن طور اذیت مى کنند و سگها را به جان آنها مى ریزند. یا نگهدارى اینها در یک محفظه اى که محل خودشان بوده است و همه جور آسایش برایشان فراهم است. و آمدند دیدند و ما اجازه دادیم که هر روز بروند آنها را ببینند؟ این عمل تروریستى است یا این عمل انسانى است؟ و اعمالى که امثال شماها انجام مى دهید یک اعمالى است که شبیه به اعمال تروریستى است.

حضرت امام، آقاى سادات رئیس جمهورى مصر که یک مرد بسیار مذهبى و مسلمان هست گفتند که- با عرض معذرت از جسارت که گفته ایشان نیست- اینکه شما آبروى اسلام را مى برید. در واقع ایشان جسارتش را به حدى رسانده که حضرت امام را یک مرد دیوانه توصیف کرده. ممکن است استدعا بکنم که حضرت عالى نظرتان را در مورد این اظهارات آقاى سادات بفرمایید؟

اسلامى که پیش انور سادات هست غیر از اسلامى است که پیش مسلمین هست. اسلام انور سادات با مخالفت نصّ قرآن مى سازد. قرآن کریم نصّش هست که با دشمنهاى اسلام دوستى نکنید. و ایشان با کارتر و بگین دوستى کردند بر خلاف مسلمین.

معلوم مى شود که الفاظ در نظر شما هم یک معانى دیگرى پیدا کرده است که او را مذهبى متعهد به اسلام مى دانید و او را یک مسلم صحیح مى دانید. در قرآن کریم هست کسانى که با دشمنهاى اسلام دوستى مى کنند اینها مسلم نیستند. آقاى سادات ادعاى اسلام مى کند. لکن با دشمنهاى اسلام به مسلمین حمله مى کند. آقاى سادات مى داند که در جنوب لبنان از دست اسرائیل چه مى گذرد. و بر فلسطین از دست این جانى چه مى گذرد، و او با او دوستى مى کند، و باز خودش را مسلم مى داند. کارهاى ایشان را باید با معیارهاى اسلامى سنجید تا ببینیم که آیا آبروى اسلام را ایشان حفظ کردند و کارهاى ملت ما را باید با معیارهاى اسلامى سنجید تا ببینیم به اسلام خیانت کردند، آبروى اسلام را بردند. کارهاى آقاى سادات همینهاست که گفتم و امثال اینها. حتى ملت خودش هم با او موافق نیستند و مسلمین هم او را محکوم کردند. و اما کارهاى ما از این قبیل است که ما یک ملتى بودیم در تحت فشار امریکا و دیگر ابرقدرتها استقلال ما از دست رفته بود. آزادى ما از دست رفته بود. ذخایر ما به باد رفته بود. و ما قیام کردیم براى اینکه آزادى خودمان را به دست بیاوریم.

قیام کردیم براى اینکه استقلال خودمان را به دست بیاوریم. آیا آقاى سادات قیام  براى حفظ استقلال، قیام براى حفظ اسلام، قیام براى تحقق جمهورى اسلامى را بر خلاف اسلام مى دانند؟! و آبروى اسلام را در خطر مى دانند که یک ملتى جباران را از بین ببرد و رژیم شاهنشاهى را از بین ببرد و رژیم جمهورى اسلامى برقرار کند؟! آیا این آبروى اسلام را از بین مى برد؟! آیا ما که یک جانى را مى گوییم باید بیاید و محاکمه بشود، جانى که به اسلام خیانت کرده است، به قرآن کریم خیانت کرده است، به ملت مسلم خیانت کرده است، آیا ما که او را براى محاکمه مى خواهیم آبروى اسلام را بردیم یا کسى که مى گوید که طیاره من حاضر است براى پذیرفتن او . و یک کسى که خیانتکار به اسلام و مسلمین است شما پذیرایى مى کنید. آیا شما خیانت به اسلام کردید و آبروى اسلام را بردید یا ملت ما که مى خواهند این جانى را بیاورند و محاکمه کنند و آن جنایاتى که کرده است و آن خیانتهایى که کرده است فاش کنند؟ این معلوم مى شود که الفاظ اسلام و الفاظ خیانت، آن محتواى خودش را طور دیگرى پیش آقاى سادات هست. بنا بر این، اینها باید تصحیح بشود. محتواى هر کلمه اى باید به همان معناى خودش باشد.

بنا بر این آیا سادات خائن به اسلام است؟

خیانت به اسلام و مسلمین کرده است. اینکه با کارتر و بگین در کمپ دیوید آن قرارداد را کرده است بر خلاف مصالح مسلمین، این خیانت به اسلام است. اینکه حمایت از خائن بر مسلمین مى کند خیانت به اسلام است. اینها همه خیانت به اسلام است و سادات خائن به اسلام است. و من از ملت مصر مى خواهم که این خائن را برکنار کنند. چنانکه ما آن خائن را برکنار کردیم.

حضرت آیت اللَّه، در ازاى آزادى اسراى زن و سیاهانى که دستور فرمودید، شما چه انتظارى از دولت امریکا دارید؟

ما آزادى زنها را و آزادى سیاهها را براى این قائل شدیم که زنها در اسلام یک احترام ویژه دارند و سیاهپوستان هم تحت فشار امریکا بودند و ظلم بر آنها شده است. و آنها را ما آن طور مقصر نمى دانیم. بلکه آنها شاید تحت فشار بودند که اینجا آمدند. و لهذا ما براى امتثال امر اسلام و خدا این عمل را کردیم. و انتظارى از آقاى کارتر نداریم و پاداشى نمى خواهیم. تمام مطلب ما این است که کارتر، این خیانتکار  را به ما پس بدهد. و شخص مجرمى که بر یک مملکتى به یک ملتى جرم کرده است، در تمام قوانین دنیا این است که باید پس داده بشود به خود آن مملکت. و ایشان بر خلاف تمام موازین عقلى و عقلایى عمل مى کند.

آزاد شده اند الآن؟

اطلاع ندارم.

حضرت آیت اللَّه، به نظر ما یک مرد بسیار بسیار مهربان مى آیید. یک مرد مقدسى. چهره مقدسى دارید. خیلى قیافه حضرت آیت اللَّه مردمى هست و من هم به عنوان یک انسان فقط آرزو مى کنم، دعا مى کنم که خداى ناخواسته هیچ گونه آسیبى باصطلاح وارد نشود به روابط بین دو تا مملکت. چیز خارق العاده اى پیش نیاید.

من هم از خدا مى خواهم که آقاى کارتر توجه به مصالح کشور خودش و کشور ما داشته باشد و این جانى که به حسب همه قواعد باید برگردد به مملکت ما، به مملکت ما برگرداند. وقتى که برگرداند دیگر مسائلى پیش نخواهد آمد.

من نوه حضرت عالى را زیارت کردم اینجا، من هم به نوبه خودم بچه دارم، نوه دارم و واقعاً از ته قلب آرزو مى کنم که ناراحتى پیش نیاید.

نه، ان شاء اللَّه ناراحتى پیش نمى آید. بگویید که ما براى اسلام همه چیزمان را مى دهیم، هم نوه مان را مى دهیم، هم پسرمان را مى دهیم و هم ملت ما حاضر است همه چیزش را بدهد. شما از این جهت نگران ما نباشید!

نه ایشان نگران ما نیست، مى گوید نگران هر دو ملت است.

نگرانى ملت، دست کارتر است که رفع کند!

حضرت امام آیا جنابعالى یا به طور کلى ایران در حال حاضر با امریکا در حال جنگ هستید؟

 «جنگ» مقصود چیست؟ اگر مقصود این است که نظامی هاى ما با نظامی هاى امریکا در حال جنگند، همچو چیزى نیست. و اگر جنگ اعصاب است، آقاى کارتر جنگ اعصاب دارد پیش مى آورد. و ما از همه جنگها همیشه گریزان هستیم. و ما ملتى هستیم که مسلم هستیم و سِلم را براى همه ملتها آرزو داریم. لکن آقاى کارتر نمى گذارند این سِلم باقى باشد بقاى این سِلم براى ما و براى ملت امریکا و براى ملتهاى منطقه به این است که آقاى کارتر این انساندوستیشان را یک قدرى کنار بگذارند و شاه را که تمام جنایتها را مرتکب شده است به ما بدهند، تا اینکه مسائل ما حل شود. و این جاسوسى که لانه جاسوسى که در اینجا درست کردند مبدلش کنند به دستگاه انسانى نه دستگاه حکومت بر یک ملت. نه دستگاه جاسوسى از براى یک ملت. این دو مشکله اى است که ما داریم. و این دو مشکله اگر حل بشود. نزاعى در کار نیست. و ما با ملت امریکا ابداً خلافى نداریم. نزاعى نداریم. ملت امریکا هم مثل سایر ملتها پیش ما هستند. و ما در سِلم هستیم با همه ملتها. لکن چنانچه یک وقت آقاى کارتر بخواهد یک عملى انجام بشود که برسد به آن مسائل، ما از آن هم استقبال مى کنیم.

اگر حضرت آیت اللَّه این قدر اطمینان داشتید که سفارت امریکا یک لانه جاسوسى هست، چرا سفارت را تعطیل نفرمودید؟ چرا با امریکا قطع رابطه نفرمودید؟ چرا صبر کردید تا یک گروه جوانهاى ایرانى بروند و این کار را انجام بدهند، سفارت را تصرف بکنند؟

ما هر گز احتمال نمى دادیم که یک سفارت مرکز جاسوسى باشد. و جوانهاى ما اگر این احتمال را دادند و رفتند آن غیر از آنى است که من احتمال بدهم. من احتمال این مطلب را هر گز نمى دادم. من احتمال نمى دادم که آقاى کارتر بر خلاف همه موازین بین المللى عمل بکند و اینجا را مرکز جاسوسى و مرکز توطئه و مرکز حکومت بر ملت قرار بدهد. ما حالا بعد از اینکه جوانهاى ما رفتند و شاید آنها روى این احتمالات رفته باشند که من نمى دانم که آنها روى چه احتمال رفتند و مورد تأیید همه ملت ما شده است. الآن ما فهمیدیم این مسأله را و ما این مرکز جاسوسى را خواهیم بست. و مادامى که کارتر در رأس امور است معلوم نیست که بتوانیم با دولت امریکا همکارى داشته باشیم.

ولى کارتر تا حد اقل یک سال دیگر رئیس جمهور خواهد بود.

خوب، قضیه روابط مربوط به دولت است. و ما هر وقت توانستیم که صلاح دیدیم که روابط را بکلى قطع کنیم و دولت صلاح دانست این کار خواهد شد.

آیا این چیزى است که مورد بررسى هست در حال حاضر. آیا این قطع روابط یک چیزى است که الآن دارد روى آن فکر مى شود.

بررسى مى شود.

اجازه مى فرمایید دو تا از سئوالاتى که قبول فرمودید سؤال کنند؟

در سال هزار و نهصد و هفتاد و شش ایشان با شاه مصاحبه اى کردند در کاخ نیاوران. و در آن مصاحبه براى شاه قسمتهایى از نظریه روانشناسانى که مال سازمان سیا بودند برایش خواندند. آنها این مرد را خیلى زیرک ولى قدرت طلب و خطرناک بررسى کرده بودند. هفته گذشته روزنامه نیویورک تایمز با جسارت بسیار در این مورد راجع به حضرت آیت اللَّه نظر داد. نظر عده اى از شخصیتهاى مختلف را جویا شد. در واقع حضرت آیت اللَّه، یک روانشناسى گفت که، روحیه انتقام در وجود شما بسیار قوى است. ممکن است استدعا کنم در این مورد توضیح بفرمایید نظرتان را.

این روانشناسها حفظى صحبت مى کنند یا سیاسى. حفظى بدون بررسى یا از روى سیاست بحثها را مى کنند. امّا شاه را گفتند که آدم با ذکاوتى است. اگر ذکاوت داشت مبتلا نمى شد به این ابتلایى که الآن مبتلا شده است و به نصیحت علماى اسلام گوش مى کرد. اینکه مبتلاى به این بلیات شد براى این است کُودَن بود، نه ذهنش صاف بود، و اما آن جهت دیگر که خودخواه و قدرت طلب و اینها بود، همین طور هست و شاید یک مقدار هم براى همین جهت بود که ابتلائات پیدا کرد. و اما راجع به اینکه، انتقامجو هستیم، این را باید شما خودتان- از این ملت و از این اجتماع ملت- بر یک مطلب توجه داشته باشید. آیا سى و پنج میلیون جمعیت ما همه  انتقامجو هستند. و از روى انتقامجویى همچو قیامى کردند؟ یا سى و پنج میلیون خودشان را خواستند از زیر بار ظلم و ستم و چپاولگرى و اینها خارج بکنند؟ این ملتى که مى خواهند آزاد باشند، به کسى که آزادى آنها را سلب کرده است با او مخالفت مى کنند. این در لغت شما و در لغت این روانشناسان انتقامجویى است؟ یک ملتى که مى خواهند استقلال خودشان را به دست بیاورند و در مقابل کسانى که استقلال آنها را از آنها گرفته است قیام کردند، و نهضت کردند این در لغت روانشناسان شما انتقامجویى است؟ ما چه انتقامجویى داریم.

ما مى خواهیم که این شخص بیاید اینجا و ما جنایاتى که او کرده است اصولش و ریشه هایش را پیدا بکنیم. و ملتهاى دنیا را خبردار بکنیم از اینکه دشمن بشریت چه اشخاصى هستند. این انتقامجویى نیست. بلکه این یک امر انسانى است که ملت قیام به او کرده و براى دفاع از خودشان قیام کردند. دفاع از مصالح یک مملکتى در لغت ما اسمش انتقامجویى نیست. ممکن است در لغت روانشناسان شما اسمش انتقامجویى باشد و لغتها جاى خودش را عوض کرده باشند.

حضرت امام، اجازه مى فرمایید که ایشان بروند به سفارت امریکا و با گروگانها صحبت بکنند و از سلامتیشان باصطلاح و رفتار خوبى که با آنها مى شود به دنیا بگویند.

مانعى ندارد. خوب، بروند آنجا. جوانهاى آنجا هستند. و آنها هم مانعى پیششان نیست که کسى برود ببیند. آنها ببینند آنها سالم اند و حالشان خوب است و در رفاه هستند. ابداً چیزى که موجب گرفتارى آنها باشد نیست. فقط در یک محلى هستند که حفاظت مى شوند. و شما مطمئن باشید که آنها حفاظت مى شوند و ابداً آسیبى به آنها نخواهد وارد شد. اسلام اصلش با این امور، با اسیر اسلام بسیار رفتار انسانى مى کند و او را از همه جهات حفظ مى کند. و ما هم تابع اسلام هستیم و جوانهاى ما هم دانشجوهاى اسلامى هستند. و به آنها- حتماً بدانید که- رفتار خوب مى کند. حتى من پسرم  را گفتم که باید آن جهت را شما گوشزد کنید و خودتان مشاهده کنید. و ایشان گفتند که نه، آنها حالشان خوب است.

و من امیدوارم که تا آخر هم حال اینها خوب باشد و ابداً آسیبى به آنها وارد نشود. و آنها از امریکا بخواهند و از کارتر بخواهند که وسائل آزادى آنها را او فراهم کند. ملت ما یک امر مشروعى دارد. یک حرف مشروعى دارد. این حرف را قبول کنند. اینها هم آزاد خواهند شد.

اجازه مى فرمایید، بگویم فقط خودشان بروند. مى فرمایید که خودشان تنها بروند.

این را باید با آنها تفاهم کنند.

(صحیفه امام، ج 11، ص: 73-84)

انتهای پیام /*