در مصاحبه با روزنامه تایم پس از تسخیر لانه جاسوسی؛

آینده روابط ایران و آمریکا در سخنان امام خمینی

امام در سخنانشان فرمودند: اگر بفهمند که ایران وضعى شده است که دیگر زیر بار این طور مصائب نمى رود، آن وقت ممکن است که تعدیل کنند افکار خودشان را، متنزل بشوند از آن چیزى که دارند و- دولت امریکا- ملت امریکا هم کارترى که ما با او خوب نیستیم کنار بگذارند و یک رئیس جمهور صحیحى سر کار بیاورند آن وقت ممکن است که ایران هم وقتى دید آنها نمى خواهند که به آن ظلمى بکنند با آنها هم روابط داشته باشد مثل این که با سایر جاها روابط دارد.

کد : 53095 | تاریخ : 24/09/1393

روز 24 آذر 1358 خبرنگار روزنامه تایم آمریکا با بنیانگذار جمهوری اسلامی در قم دیدار و مصاحبه کرد. بیانات امام در پاسخ به تنها سوال این خبرنگار درباره آینده روابط ایران و آمریکا، تشریح ابعاد دخالت ها . جنایتهاى امریکا در ایران بود. امام در انتهای کلامشان گفتند: «این را اگر بفهمند که نه، ایران وضعش وضعى شده است که دیگر زیر بار این طور مصائب نمى رود، آن وقت ممکن است که تعدیل کنند افکار خودشان را، متنزل بشوند از آن چیزى که دارند و- دولت امریکا- ملت امریکا هم کارترى که ما با او خوب نیستیم کنار بگذارند و یک رئیس جمهور صحیحى سر کار بیاورند آن وقت ممکن است که ایران هم وقتى دید آنها نمى خواهند که به آن ظلمى بکنند با آنها هم روابط داشته باشد مثل این که با سایر جاها روابط دارد.»

سؤال: احساسات ضد امریکایى شدیدى که در ایران ایجاد شده است و احساسات مشابه ضد ایرانى که در امریکا هست حضرت امام آینده روابط ایران و امریکا را در صورت حل شدن بحران فعلى چطور خواهند دید؟ آیا دشمنى بین دو کشور براى یک نسل و احساسات تند براى یک نسل ادامه خواهد داشت؟

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جواب: اما این که، گفتید که در این جا احساسات ضد امریکا هست این جا احساسات ضد دولت امریکا هست. این جا آن وقت هم که مى گویند امریکا مقصودشان دولت امریکاست و احساسات نسبت به ملت امریکا نیست. حالا آن جا چه وضعى دارد نمى دانم و من احتمال مى دهم که آنها تبلیغات دامنه دارى که همه جا کردند و خصوصاً صهیونیست ها تبلیغاتى به ضد ما کردند اسباب این شده است که یک مقدار از ملت امریکا اذهانشان مشوب شده است و آنها گمان مى کنند که حرف هاى آنها صحیح هست. روى این مسأله ممکن است که احساسات آنها نسبت به ایران آن طورى است که گفته مى شود که اگر حقایق فاش بشود و ما بتوانیم به وسیله اشخاص، به وسیله مطبوعات و رادیو و تلویزیون و اینها بتوانیم که برگردانیم و حقایق آن طورى که هست به آن جا منعکس بکنیم، آن وقت احتمال بسیار هست که ملت امریکا نظرش برگردد و بشود نظیر نظر ما به آنها که نظر بد نیست، آنها هم نظرشان به ما آن طور بشود.

البته امید این را نداریم که دولت امریکا نظرش از ما برگردد و نظر خوب بشود براى این که دولت امریکا منافع زیاد از دست داده است و بدتر از او آن جوّى که پیش آمده است، در بسیارى از جاها آن جوّ سیاسى که پیش آمده است، آن حیثیت سیاسى اش [را] هم امریکا، دولت امریکا از دست داده.

بنا بر این آنها یک نظر بدى به ما دارند از باب این که ما را دشمن خودشان مى دانند و ما در عین حالى که داد مظلومى مى زنیم که ما در ظرف سى و چند سال که این شاه بوده در این جا و آنها این را در این جا نصب کردند، چنانکه خود محمد رضا این را اقرار کرد که بعد از این که متفقین آمدند در این جا- که آن وقت یکى روزولت بود که آمد- آنها صلاح دیدند که من و خانواده ما در این جا باشیم که از اول همان طور که پدر او را انگلیس ها آوردند در ایران، خود این [را] هم متفقین یعنى این سه دولت متفق اینها آوردند و مسلط کردند بر ما. خوب ما مى بینیم که دولت امریکا بر ما مسلط کرده است یک کسى را که تمام حیثیت ما را، چه ذخایر ما را و چه نیروى جوان هاى ما را و چه جهات دیگرى که ما داشتیم اینها ما را تقریباً خلع سلاح کردند، از این جهت ما نظرمان نسبت به دولت امریکا و ملت ما هم نظرشان به ملت امریکا نظر خوب نیست.

خصوصاً که اخیراً معلوم شد که امریکا در این جا، در ایران یک جایى را به اسم سفارت محل جاسوسى قرار داده، نه فقط جاسوسى براى ایران، بلکه جاسوسى براى منطقه و اشخاصى که جاسوس هستند به اسم اجزاى سفارت در این جا مشغول جاسوسى شدند. حالا که ملت ما این را فهمیده است دیگر امریکا، را یعنى دولت امریکا را یک دشمن شماره یک براى خودش حساب مى کند و ملت امریکا در نظر ما گناهى ندارند از این باب، لکن باید خودشان بدانند که دولت امریکا همان طور که به ما ظلم کرده است و بد [کرده است ] به ملت [امریکا] هم ظلم کرده است. به ما ظلم کرده از باب این که همه چیز کشور ما را به وسیله عاملش که عبارت از محمد رضاست از بین برده، به آنها ظلم کرده از باب این که شرافت آنها را در معرض خطر انداخته. الآن شرق نسبت به ملت امریکا هم ممکن است که بدبین بشوند و این را کارتر دارد این کار را مى کند و باید ملت

امریکا خودش را دریابد، بفهمد این معنا را که با بودن کارتر در رأس ریاست جمهورى، رئیس جمهور بودن او براى امریکا یک خطر بزرگى است و آن خطر این که شرافت ملت امریکا به دست این آدم از بین برود. بنا بر این راجع به بعد از این قضایا و حل [آن ]، باید ما ببینیم چه جور حل مى شود قضایا. الآن ما نمى توانیم حدس بزنیم که چه جور حل مى شود تا پیش بینى کنیم که اگر حل شد چه خواهد شد.

یک وقت مى بینید که حل مى شود به این که ایشان نظامى مى آورد و- عرض مى کنم که- فرض کنید حصار اقتصادى و انحصار اقتصادى، ما را به مضیقه قرار مى دهد و بعد هم با قلدرى و با زور و با وادار کردن همه کشورهایى که با او دوست هستند ما را منزوى مى کند و حل این نیست، این عقده زیادتر است، حل شدنى نیست به این معنا. یک وقت این طور مى شود که آخرش ما نمى توانیم، قدرت نداریم که آن کارى را که مى خواهیم انجام بدهیم، اگر آن طور بشود، این عقده باقى مى ماند و دیگر تا آخر هم قابل حل نیست و اگر اینها درست توجه بکنند به این که کار خطا بوده است تا حالا، بردن یک نفر جانى را در امریکا یک خطا بوده، این خطاى اولش را باید حساب کنیم، نصب کردن یک جانى را بر یک ملتى این یک خطا بوده، این که مى گوییم جانى براى اینکه این پسر رضا خان بود که همه مى دانستند چکاره هست و بچه گرگ هم گرگ است. یک خطا این بوده است که این را به ما تحمیل کردند، به ملت ما تحمیل کردند.

یک خطاى دیگر این بوده است که همه شان تا آخر دنباله همان عمل اول را گرفتند و به وسیله او ما را غارت کردند این هم یک خطا بوده. یک خطا این بوده است که بعد از این که ما مى خواستیم ایشان را ساقط کنیم یعنى ملت ما، بنا بر این گذاشته بود که این رژیم نباشد و این محمد رضا نباشد، اینها پافشارى مى کردند که این باشد، زیاد هم پافشارى مى کردند. این هم یک خطا، یک خطا این که حالا بعد از این که ملت غلبه کرد و اینها نتوانستند نگهش دارند و رفت به خارج، اینها این آدم جانى که دیدند که یک ملتى با او مخالف است و این طور مخالفت کرده، خطاى بزرگ این بوده است که این را برداشتند بردند به اسم انساندوستى به امریکا گمان ندارم که حتى ملت خودشان هم باورشان بیاید که قضیه، قضیه انساندوستى است. انسان پیش آنها اصلًا مطرح نیست، انساندوستى پیش اینها اصلًا مطرح نیست. اینها حاضرند که براى خاطر یک استفاده اى یک مملکت را از بین ببرند، اینها یک بمب بیندازند یک جایى دویست هزار نفر را بکشند براى این که یک نفعى ببرند. اینهایى که وضع شان این طور است ... کسى باورش نمى آید به این که اینها انساندوستند و حالا هم براى انساندوستى این آدم را بردند. اینها براى این است که این را تقریباً باید بگوییم دزدیدند بردند که مبادا گرفتار بشود به دست ما، نه از باب این که اگر گرفتار شده است ...

مثلًا مردم مى کشندش نه، این هم مطرح نیست پیش آنها، آن مطرح هست که معلوم بشود که این به دست کى این کارها را کرده، وقتى که بیاید این جا ما او را محاکمه کنیم و محاکمه کردیم معلوم بشود کارهایى که انجام گرفته است به دست او و به دست رؤساى جمهور و به دست خود آقاى کارتر، اینها کشف بشود. اینها نگران کشف این مطلب هستند و آن هم کشف این مطلب ممکن است نتیجه اش به نظر آنها این باشد که اگر معلوم شد که یک رئیس جمهورى این طور کارهاى خلاف را مى کند ملت امریکا دیگر به او رأى ندهند.

تمام مقصد آقاى کارتر به نظر ما این است که مى خواهد دفعه ثانى هم رئیس جمهور بشود و ایشان براى خاطر یک پنج سال مثلًا یا شش سال رئیس جمهور شدن دارد این کارها را مى کند؛ اولًا حیثیت امریکا را دارد از بین مى برد و ثانیاً در دنیا همچو منعکس بشود که اینها این قدر جانى هستند که یک نفر جانى اى که تمام حیثیت یک مملکت را در سى و چند سال از بین برده این را بردند نگه داشتند و مى گویند که نه، این باید این جا باشد و آن وقت هم آقاى انساندوست ما را در مضیقه حصر اقتصادى مى خواهد قرار بدهد که یک ملتى مثلًا فدا بشوند از باب این که یک مریضى زنده بماند!

ما نمى توانیم این را باور کنیم این اگر انساندوست بود خوب! این سى و پنج میلیون هم انسانند، ویتنام هم انسان بودند و سایر جاها هم انسانند، لبنان هم همین طور، خوب! ما مى بینیم که اینها با چه جنایاتى الآن در لبنان دارند [سرکوب ] مى کنند و به تأیید آقا هست، ایشان هست. بنا بر این، مسائل این است، حل شدن به آن معنایى که ما مى خواهیم که نمى شود به این طور راحت. ما آن طورى که مى خواهیم این است که ایشان این را بفرستند این جا و آن جنایاتى که به ما وارد شده به دست آنها، آن را جبران بکنند و چیزهایى که از ما بردند جبران بکنند، البته یک چیزهایش هم قابل جبران نیست براى این که ما قریب صد هزار نفر شاید کشته داده باشیم این دیگر قابل جبران نیست که بیایند آن را جبرانش بکنند نیروى جوانى ما را، نیروى انسانى ما را از بین بردند این جبران شدنى نیست. لکن آن مقدارى که مى توانند جبران کنند آنهایى که از ایران به یغما بردند آنها را مى توانند جبران بکنند اگر جبران بکنند و توجه به این داشته باشند که دیگر، این عصر، عصر سابق نیست و ایران در این زمان غیر ایران است تا زمان رژیم سابق [ممکن است اختلاف حل شود].

ایران تحول پیدا کرده است یک جور دیگر شده است و این یک معجزى بوده است که واقع شده است. انسان هایى بودند که بازارها را با یک نفر پاسبان اینها مى توانستند ببندند، بازارها را مى توانستند امر کنند که بیرق بزنید براى فرض کنید که 4 آبان، یک پاسبان که مى آمد مردم هیچ نمى توانستند در مقابلش کارى بکنند لکن معجزه اى واقع شد و متحول شدند این مردم به یک مردمى که با مشت گره کرده جلوى تانک رفتند و جلوى توپ رفتند الآن هم حاضرند. الآن هم کفن مى پوشند و مى آیند به این جاها که ما مى خواهیم شهادت بدهیم، شهادت را مى خواهیم یک ملتى که این طور شد دیگر نمى شود به او تحمیل کرد.

از اشتباهات آقاى کارتر یکى هم این است که عمق این تحولى که در ایران پیدا شده نتوانسته ادراک کند، خیال مى کند که این ملت همان ملت است که یکى را بگذارند ...

مأمورش کنند مى تواند دیگر این جا زندگى کند یا اگر فرض کنید که یک شلوغى اى پیدا بشود و بُریدند این جا و یک نفر را تحمیل به ما کنند خیال مى کنند که مى شود آن دیگر این جا زندگى بکند.

این را اگر بفهمند که نه، ایران وضعش وضعى شده است که دیگر زیر بار این طور مصائب نمى رود، آن وقت ممکن است که تعدیل کنند افکار خودشان را، متنزل بشوند از آن چیزى که دارند و- دولت امریکا- ملت امریکا هم کارترى که ما با او خوب نیستیم کنار بگذارند و یک رئیس جمهور صحیحى سر کار بیاورند آن وقت ممکن است که ایران هم وقتى دید آنها نمى خواهند که به آن ظلمى بکنند با آنها هم روابط داشته باشد مثل این که با سایر جاها روابط دارد.

من دیگر جوابى ندارم.

(صحیفه امام، ج 11، ص: 240- 245) 

انتهای پیام /*