امام خمینی و ماهیت عرفان در ادعیه و مناجات

حضرت امام (س) به متون ادعیه و مناجات از حیث منبعی که سرشار از معارف ناب الهی است، افزون بر جنبه های عبادی و لطیف ترین و عمیق ترین ارتباط میان بنده و خالق توجه داده، به جنبه معرفتی آن بسیار تأکید نموده است. ایشان معتقدند آنچه را که در قرآن از معارف به رمز آمده، در ادعیه و مناجات با تفصیل بیشتری ذکر گردیده است. پس باید معارف را از ادعیه معصومین علیهم السلام آموخت، چون طرف خطاب در ادعیه حق سبحانه است.

کد : 53120 | تاریخ : 28/09/1395

حضرت امام (س) به متون ادعیه و مناجات از حیث منبعی که سرشار از معارف ناب الهی است، افزون بر جنبه های عبادی و لطیف ترین و عمیق ترین ارتباط میان بنده و خالق توجه داده، به جنبه معرفتی آن بسیار تأکید نموده است. ایشان معتقدند آنچه را که در قرآن از معارف به رمز آمده، در ادعیه و مناجات با تفصیل بیشتری ذکر گردیده است. پس باید معارف را از ادعیه معصومین علیهم السلام آموخت، چون طرف خطاب در ادعیه حق سبحانه است.

امام(س) به مقایسه سخن معصوم در مقام دعا و مناجات پرداخته، می گوید: «جملات فصوص در معنی با ادعیه موافق است منتها حضرت امیر علیه السلام متأدب بوده و توانسته حق بیان را ادا نماید ولی صاحب فصوص متأدب نبوده و نتوانسته حق را ایفا کند» (تقریرات فلسفه؛ ج 2، ص 183)

و باز گمان نشو د که حاجی (منظور حاج ملا هادی سبزواری رحمة الله است.) و یا حکمای اسلامی این حرفها را ا ز خود د رآورده باشند بلکه این حرفها در ادعیه بیشتر از منظومه است و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآ ن منبع و سرچشمه و مادر این حرفهاست. (تقریرات فلسفه؛ ج 1، ص 88)

دیدگان دلها

إلهی، هب لی کمال الانقطاع إلیک، و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّی تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلی معدن العظمة، و تصیر أرواحنا معلّقة بعزّ قدسک

خداوندا، گسستگی کامل از جهان و توجه به سوی خودت را ارزانیم فرما، و دیدگان دل ما را با پرتو دیدار خودت روشن گردان، تا دیده دلها حجابهای نور ر ا به درد و به معدن بزرگی و جلال رسد، و جانهایمان به درگاه عزّ قدس تو درآویزد.  (قسمتی از مناجات شعبانیه)

خدایا بریدن از همه چیز و گرویدن به سوی تو نهایت آرزوی من است چنین انقطاعی به من عطا فرمای. و دیدگان دلهای ما را به روشنی آن دیدگان که به سوی تو نظر کند چندان بر افروز که دیدگان دلها حجابهای نور را پاره کند و به معدن بزرگی بپیوندد و ارواح به عزت قدس تو در آویخته گردد. الهی و مرا از آنان قرار ده که نداشان در دادی و تو ر ا لبیک گفتند و از آنان که نگریستی به آنها و در پیشگاه جلالت جان افشاندند و در نهانی با آنان راز گفتی و بر آشکار در درگاه تو عمل کردند.

عاشق روی توام، دست بدار از دل من                   به خدا! جز رخ تو، حل نکند مشکل من

مهر کوی تو، در آمیخته در خلقت ما                      عشق روی تو، سرشته است به آب و گل من

نیست جز ذکر گل روی تو، در محفل ما                  نیست جز وصل تو، چیز دگری حاصل من

پاره کن پرده انوار، میان من و خود                        تا کند جلوه، رخ ماه تو اندر دل من

جلوه کن در جبل قلب من، ای یار عزیز                  تا چو موسی بشود زنده، دل غافل من

(دیوان امام، ص 174)

بیم فراق

بیم فراق و بیقراری نه اندیشه ظاهربینان و نه طریق حکیمان؛ بلکه شیوه دلدادگان و عاشقان است.

یا الهی و ربی و سیدی و مولای، لای الامور الیک اشکو و لما منها اضج و ابکی ... یاالهی و ربی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک و  هبنی صبرت علی حرّ نارک فکیف اصبر علی عن النظر الی کرامتک... 

الهی پروردگارا صاحبا از چه چیز به تو شکایت آورم و از کدام یک از آنها شیون کنم و بگریم؟ از عذاب دردناک و شدت آن یا از دوام بلا و درازی مدت آن .... (دعای کمیل).

بیدل کجا رود، به که گوید نیاز خویش؟                  با ناکسان چگونه کند فاش، راز خویش؟

با عاقلانِ بی خبر از سوز عاشقی                       نتوان دری گشود ز سوز و گداز خویش

اکنون که یار راه ندادم به کوی خود                       ما در نیاز خویشتن و او به ناز خویش

با او بگو که گوشه چشمی ز راه مهر                    بگُشا دمی به سوخته پاکباز خویش

ما عاشقیم و سوخته آتش فراق                          آبی بریز، با کف عاشق نواز خویش (دیوان امام؛ ص 132)

مشاهده محبوب

از جمله تأثیرات ابعاد تربیتی روایات، نهادینه کردن تمنای مشاهده محبوب است که ضمن آن راه و روش وصول به آن را نیز نشان می دهد؛ اصلاحی از ظاهر که با اطاعت مولا آغاز می شود و تا اصلاح باطن و قلب و روح سرّ انسان پیش می رود.

اللهم نوّر ظاهری بطاعتک و باطنی بمحبتک و قلبی بمعرفتک و روحی بمشاهدتک و سرّی باستقلال اتصال بحضرتک یا ذالجلال و الاکرام. 

خداوندا ظاهرم را به طاعتت و باطنم را به محبت ت و قلبم را به شناختت و روحم را به دیدارت و سویدایم را به پیوستگی تام به حضرتت نور بخش، ای صاحب جمال و جلال. (از دعاهای امیرالمؤمنین علیه السلام)

 عاشق روی تو حسر تزده اندرطلب است                                سر نهادن به سر کوی تو، فتوای من است

رخ گشا، جلوه نما، گوشة چشمی انداز                                  این هوای دل غمدیده شیدای من است (دیوان امام؛ ص 59)

جامهای ملاطفت از آبگیر محبت

خدایا ما را از کسانی قرارده که درختان شوق در باغهای سینه هاشان ریشه دوانیده است و شعله مهر تو سراسر دلهاشان را فرا گرفته  پس آنان در آشیانه افکار جای گرفته اند و در باغهای نزدیکی و مکاشفه گام بر می دارند و با جامهای ملاطفت از آبگیر محبت می آشامند. و در جویبارهای زلال در می آیند که پرواز چشمهاشان یکسو شده است و تاریکی شبهه از عقیده هاشان و از ضمیرهاشان برطرف گردیده است. (مناجات دوازدهم خمسه عشر، مناجات عارفان امام سجاد  علیه السلام، ص 129 ، مصباح المنیر)

تو و طوبی و ما و قامت یار                                    فکر هر کس بقدر همت اوست

 کور است چشمی که تو را نمی بیند

شاید هیچ عارفی فراتر از تعبیر سید و سالار شهیدان را نه تنها بیان بلکه در این مرتبه تصور ننموده باشد که آیا به راستی کسی یا چیزی می تواند مبین و معرف خدایی باشد که همه به ظهور و وجود او ظهور و وجود یافته اند؟ کور باد [است] چشمی که ترا نمی بیند.

الهی ... ایکون لغیرک من الظهور مالیس لک حتی یکون هو المظهر لک متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدلّ علیک و متی بعدت حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک .. عمیت عین لاتراک علیها رقیبا ... (مناجات اباعبدالله علیه السلام در دعای عرفه. خدایا آیا چیز دیگری پدیدارتر از تو می تواند باشد تا او وسیله ظهور تو گردد کی نهانی تا نیازمند برهان باشی که بر تو دلالت کند و کی دوری تا به وسیله آثار به تو رسند؟ کور است چشمی که تو را دیده بان خود نبیند.)

مناجات اباعبدالله علی هالسلام در دعای عرفه. خدایا آیا چیز دیگری پدیدارتر از تو می تواند باشد تا او وسیله ظهور تو گردد کی نهانی تا نیازمند برهان باشی که بر تو دلالت کند و کی دوری تا به وسیله آثار به تو رسند؟ کور است چشمی که تو را دیده بان خود نبیند

از دیده عاشقان، نهان کی بودی؟                             فرزانه من، جدا ز جان کی بودی؟

طوفان غمت ریشه هستی برکند                              یارا، تو بریده از روان کی بودی؟ (دیوان امام؛ ص 241)

دیدار تو روشنایی چشم من است

در سخنان حضرت امام(س) بیان این مفسده عظیم که اگر توحید ناب عرفانی مورد انکارقرار گیرد، هدفی که انبیای عظام برای آن مبعوث گشته اند مورد انکار قرار گرفته است، با نگرانی خاصی اظهار گردیده است. در مضامین بلند این روایات مردم پروریده می شوند تا به غیر دیدار محبوب خود به چیز دیگر نیندیشند و راضی نشوند.

اسئلک ان تجعلنی من اوفرهم منک حظا ... فقد انقطعت الیک همتی وانصرفت نحوک رغبتی فانت لا غیرک مرادی لک لالسواک سهری و سهادی و لقائک قرّه عینی و وصلک منی نفسی و الیک شوقی و فی محبتک ولهی... 

همانا که همتم به سوی تو از دیگران قطع گردیده است و اشتیاقم همه به جانب تو مصروف است و تنها تو مراد منی و بیداری و خواب من تن ها برای توست و دیدار تو روشنایی چشم من است و رسیدن به تو آرزوی من و شوق من به سوی توست و شیفتگی من در محبت تو و دلدادگی من در هوای تو ... (مناجات خمسه عشر، امام سجاد  علیه السلام  مصباح المنی ، ر ص 122 ، مناجات المریدین)

به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا             جز تو ای جان جهان، دادرسی نیست مرا

عاشق روی توام، ای گل بی مثل و مثال              به خدا، غیر تو هرگز هوسی نیست مرا

با تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولی...            غیر دیدار رخت ملتمسی نیست مرا

گر نباشی برم، ای پردگی هرجایی                    ارزش قدس چو بال مگسی نیست مرا

مده از جنت و از حور و قصورم خبری                   جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا (دیوان امام؛ ص 41)

تو محجوب نیستی

مسافر طریق کوی دوست قلب انسان است که منزل به منزل به سوی او پیش می رود و این منزلها، خوبیها و صفات نیک اند. در دعای امیرمؤمنان علی علیه السلام  آمده است:

خداوند با لطف خود من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسیدن به جایگاه نیکان تلاش می کند (نهج البلاغه؛ خطبه 165)

با اینهمه او از بندگان دور نیست. آنان که بار سفر به سوی او م ی بندند و سالک إلی الله می شوند را چیزی جز اعمال انسان (چه اعمال ظاهری، چه اعمال باطنی ) مانع و حایل نیست؛

و ان الراحل الیک قریب المسافه وانّک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک و قد قصدت الیک بطلبتی و توجهت الیک بحاجتی و...

همانا هجرت و مسافرت به سوی تو نزدیک است و تو محجوب از خلق و بندگانت نیستی مگر اینکه اعمال غیر الهی و ناخالصی بندگانت حجاب بین آنها با تو شده است. و هر آینه قصد آمدن به سوی تو را ، با طلب تو و توجه به سوی تو را با حاجت و نیازم به تو نموده ام. (دعای ابوحمزه ثمالی، ص 259، مصباج المنیر)

بگذر از خویش اگر عاشقِ دلباخته ای                  که میان تو و او، جز تو کسی حایل نیست (دیوان امام؛ ص 41)

مرا عارف خود قرار ده

آنکه به نور الهی قلبش به عزت و جلال پروردگارش روشن گشته، عارف حقیقی خواهد شد و این عرفان حقیقی او را از غیر خدا دور و نسبت به او دل بسته و دل نگران می گرداند. نه قلبی که از کرامت و جلال مولایش دریافتی ندارد؛

الهی و الحقنی بنور عزّک الابهج فاکون لک عارفا و عن سواک منحرفا و منک خائفا مراقبا یا ذالجلال و الاکرام. 

الهی و مرا به نور عزت باشکوه خود ملحق فرمای تا شناسای تو گردم و از جز تو کناره گیرم و از جز تو ترسان و دل نگران نباشم ای صاحب بزرگی و کرامت (فراز آخر از مناجات شعبانیه)

بگشای نقاب از رخ و بنمای جمالت                            تا فاش شود آنچه همه در پی آنند

ای پرده نشین در پی دیدار رخ تو                              جانها همه دل باخته، دلها نگرانند

در میکده، رندان همه در یاد تو مستند                       با ذکر تو در بتکده ها پرسه زنانند

ای دوست، دل سوخته ام را تو هدف گیر                   مژگان تو و ابروی تو، تیر و کمانند (دیوان امام؛ ص 102)

منبع: معرفت شهودی از دیدگاه امام خمینی، احمد ضرابی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 144- 123

انتهای پیام /*