خاطرات علامه جعفری از حضور در درس امام

آرامش و متانت امام در بحث های علمی

به یاد دارم بحث در این مسأله بیش از یک ساعت طول کشید. یکی از جالب ترین خاطره ‏ها در همان روز این بود که ما طلبه‏ ها در بحث و گفتگو داد و فریاد زیاد می ‏کردیم؛ ولی ایشان با کمال متانت و شکیبایی به حل و نقض و استدلال می‏ پرداختند و همان روز همۀ طلبه‏ ها را برای صرف ناهار نگاه داشتند.

کد : 53136 | تاریخ : 09/10/1393

* سیما و نگاه امام، تجسم اخلاق و عرفان مثبت

در اولین روز حضور اینجانب در دروس اخلاق و عرفان ایشان، قیافه ‏ای بسیار روحانی با نگاه هایی جالب دیدم که به مطالبی که در درس ابراز می‏ نمودند، حالت توافق با آنچه در درون می‏گذشت را ارائه می ‏نمود.

آن روزها آیات آخر سورۀ حشر را تدریس می ‏کردند. با کمال وضوح به خاطر می‏ آورم وقتی این آیۀ مبارکه (هواللّه‏ الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم) را تفسیر می ‏فرمودند، جذابیت مطالب به حد عالی رسیده بود و طلاب با یک انقلاب روحی به افاضات عرفانی ایشان گوش می‏ دادند. هیجان روحی و عمق مطالبی که ابراز می‏ شد، بخوبی اثبات می‏ کرد که مطالب ابراز شده، فوق معلومات حرفه ‏ای و رسمی است که متأسفانه عده ‏ای را به خود مشغول می ‏نماید.

اینجانب پس از آن تاریخ فروغی از عرفان مثبت را در زمان تحصیل در نجف اشرف در چهره و گفتار و سایر رفتارهای زندگی در حکیم متأله و عارف بزرگوار شیخ مرتضی طالقانی دیدم.

*  آرامش و متانت در بحثهای علمی

در اثنای تحصیل در نجف که به نظرم می ‏آید در حدود شش سال از آغاز اقامت تحصیلی در نجف گذشته بود که برای استراحت و صلۀ ارحام و زیارت مرقد ثامن ‏الحجج علیه و علی آبائه و اولاده الصلوة والسلام به ایران آمدم، در مدرسۀ مروی از طلبه‏ ها شنیدم که امام به تهران آمده و در منزل پدر معظم همسرشان، مرحوم آیت‏اللّه‏ ثقفی وارد شده ‏اند. اینجانب با چند نفر از طلاب نجف و قم به خدمتشان رسیدیم. در این دیدار بحثی مفصل دربارۀ یک مسأله فقهی که مربوط به طلاق خلع بود، مطرح شد. این مسأله مربوط به این بود که اگر زوجه مقداری از مهریۀ خود را برای گرفتن طلاق، به زوج بذل کند، آیا مانند بذل همۀ مهر است یا نه؟ و به نظرم می‏ آید که این مسأله را خود امام مطرح فرمودند. به یاد دارم بحث در این مسأله بیش از یک ساعت طول کشید. یکی از جالب ترین خاطره ‏ها در همان روز این بود که ما طلبه‏ ها در بحث و گفتگو داد و فریاد زیاد می ‏کردیم؛ ولی ایشان با کمال متانت و شکیبایی به حل و نقض و استدلال می‏ پرداختند و همان روز همۀ طلبه‏ ها را برای صرف ناهار نگاه داشتند.

* عنایت به فعالیتهای علمی و فرهنگی

پس از مراجعت معظم له از خارج، شنیدم که عده ‏ای از آقایان علما و فرهنگیان و حتی بازاریان معروف می‏ خواهند بروند و از معظم ‏له برای اینجانب در یکی از امور اجتماعی، مانند مدیریت، یا امور قضایی یا فرهنگی و امثال اینها مسئولیتی را بگیرند. همان روز که آقایان برای همین کار به قم مشرف شده بودند، اینجانب هم مشرف شدم و پیش از آنکه آنان به خدمت امام برسند، اینجانب از جناب حجت‏ الاسلام حاج سید احمد آقا وقتی گرفتم که به خدمتشان برسم. ایشان هم همان موقع اینجانب را به اتاقی هدایت کردند. چند دقیقه بعد امام تشریف آوردند.
پس از احوالپرسی، به ایشان عرض کردم اینجانب در دوران تحصیل و پس از آن دربارۀ استعدادها و طرز تفکرات و تجارب و ظرفیت های خودم اگر چه به طور ناچیز، بررسی هایی داشته‏ ام، نتیجه ‏ای که از این بررسی ها به دست آورده ‏ام، این بوده است که تا آنجا که خداوند توفیق بدهد به کارهای علمی و تحقیقاتی و تدریس و تألیف بپردازم، ان‏‏شاءاللّه‏ مفید برای جامعه خواهد بود و حداقل اینکه با خواست خداوندی ضرری نخواهد رساند. البته منظورم نفی یا کوچکترین تردید در لزوم شرعی و عقلی کارهای اجتماعی و مدیریت و امور قضایی نیست، زیرا این امور در جامعۀ اسلامی ضروری است. بلکه مقصودم نفی صلاحیت خود اینجانب برای امور مزبور می‏ باشد. پاسخ امام در برابر پیشنهاد اینجانب این بود که «شما هر چه بگویید و هر کاری را که انجام بدهید صحیح است».

منبع: صحیفه دل، ج1، ص 43-46

انتهای پیام /*