نقش عدالت در توسعه فرهنگ و شکل گیری تمدن اسلامی از نگاه امام خمینی(س)

امام خمینی(س) انسان فرهیخته و خود ساخته ای بود که با تکیه بر ارزشهای الهی و باورهای دینی، در برقراری عدالت فردی و تعدیل قوای نفسانی در وجود خویش به جایگاه والائی رسیده بود و آن چه را که حتی در خانواده و رفتار با همسر و فرزندان یا در محیط گسترده تر و سلوک با دوستان و سایر انسانها و یا در کلاس درس و برخورد با طلبه ها و شاگردان، با اعتدال و از موضع انصاف عمل کرده و ملکه عدالت در وجود خویش را عملا تعریف کرده بود، این کلاس درس آموزی را به صحنه اجتماع و در میان مردم کشور خویش گشود و در کنار رفتار سنجیده مبتنی بر عدالت و داد که ثمره نفس تزکیه شده اش بود، ضمن بر شمردن زیانها و ضررهای حاصل از حکومت ستم پیشه پهلوی، برای حکومت مردان در نظام اسلامی و ضرورت وجود نفس مزکی برای برقراری و گسترش عدالت، چنین درس آموزی دارند:« آن کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت‏ پرور باشد، دستگاه او عدالت ‏پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا می‏ کنند.»

کد : 53266 | تاریخ : 19/11/1393

حضرت امام خمینی(س) در بیانی در خصوص  هدف زحمات و تلاش انبیا و نتیجتا مقصد بعثت آن فرستادگان الهی چنین می فرمایند: «همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 386) همانطور که ملاحظه می شود، بر اهمیت و ارزش «عدالت» تأکید ویژه دارد.  واضح است که عدالت به ما هو عدالت، در زندگی و سرنوشت بشر از اهمیت و ارزش بی نظیری برخوردار است و می توان گفت امری فطری است  و یکی از ارزشمند ترین خواسته های بشر به ویژه در زندگی اجتماعی است و مقبولیت آن تا جائی است که حتی ظالمترین افراد از اتصاف به بی عدالتی پرهیز دارند.

اما در اسلام  با تأکید ویژه بر این امر، با توجه به خصیصه های ظلم ستیزی و مخالفت با تبعیض که در ذات این دین مبین و به ویژه درفرهنگ تشیع وجود دارد، عدالت به عنوان اصلی اساسی مورد ترویج و تبلیغ است. آیات و روایات متعدد شاهد این مدعا و یکی از شاخص های قولی و عملی در این باب حضرت علی بن ابیطالب(علیهما السلام) است. در منظر آن حضرت، عدل به مثابه رأس ایمان و سرچشمه همه خوبیها و یا در جایگاه اعلا مرتبه ایمان قرار دارد و در عمل هم آن بزرگوار را می توان عدالت مجسم تعریف کرد. عدل در وجهی از صفات باریتعالی می باشد و در وجهی مربوط به انسان ها در زندگی فردی و اجتماعی است. گرچه در وجه اخیر یعنی حالت فردی می شود عدل را از اخلاقیات بر شمرد و آن را در قالب این تعریف ریخت که: « عدالت عبارت است از: حد وسط بین افراط و تفریط. و آن از امّهات فضایل اخلاقیه است؛ بلکه عدالت مطلقه، تمام فضایل باطنیه و ظاهریه و روحیه و قلبیه و نَفْسیه و جسمیه است؛ زیرا که عدل مطلق، مستقیم به همه معنی است.» (امام خمینی(س) شرح حدیث جنود عقل و جهل، متن، ص: 147)  واضح هست که با اندکی دقت و این که افراط و تفریط از جمله رذائل اخلاقی است که در صحنه اجتماع و تضییع حقوق بندگان خدا، ظلم های فاحشی را رقم می زند که در امر ماندگاری نظام اجتماعی لطمات جبران ناپذیری را در پی دارد؛ چون: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»، می توان به اهمیت کاربرد این تعریف در مسائل اجتماعی هم واقف شد.

اما، امام خمینی(س) انسان فرهیخته و خود ساخته ای بود که با تکیه بر ارزشهای الهی و باورهای دینی، در برقراری عدالت فردی و تعدیل قوای نفسانی در وجود خویش به جایگاه والائی رسیده بود و آن چه را که حتی در خانواده و رفتار با همسر و فرزندان یا در محیط گسترده تر و سلوک با دوستان و سایر انسانها و یا در کلاس درس و برخورد با طلبه ها و شاگردان، با اعتدال و از موضع انصاف عمل کرده و ملکه عدالت در وجود خویش را عملا تعریف کرده بود، این کلاس درس آموزی را به صحنه اجتماع و در میان مردم کشور خویش گشود و در کنار رفتار سنجیده مبتنی بر عدالت و داد که ثمره نفس تزکیه شده اش بود، ضمن بر شمردن زیانها و ضررهای حاصل از حکومت ستم پیشه پهلوی، برای حکومت مردان در نظام اسلامی و ضرورت وجود نفس مزکی برای برقراری و گسترش عدالت، چنین درس آموزی دارند:« آن کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت‏ پرور باشد، دستگاه او عدالت ‏پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا می‏ کنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت است، تابع آن حکومت است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می‏ کند. عدالت گسترده می‏ شود. در صورتی که یک نفر که به مردم حکومت می ‏کند مزکّی‏ باشد و تزکیه شده باشد. اگر همه ملت تزکیه بشوند، همین دنیا بهشت آنهاست.» (صحیفه امام، ج‏9، ص:135)

همچنین در فرازی دیگر ضمن بیان نمونه ای از حکومت عدل و تأثیرات آن درگسترش فرهنگ و سلامت جامعه، چنین ارائه می فرمایند:«رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای اینکه، عدالت ایجاد بشود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا می ‏شود برای اینکه هر کس هر چیزی دارد بیاورد. وقتی که آشفته است نمی ‏توانند، در یک محیط آشفته نمی‏ شود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفه ‏شان را، اهل فقه، فقه‏ شان را، لکن وقتی حکومت یک حکومت عدل الهی شد و عدالت را جاری کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا می‏ شود، در این محیط آرام همه چیز پیدا می‏ شود.» (صحیفه امام، ج‏20، ص:116)

و در این راستا و با تکیه بر سفارشات متعدد آن عزیز: «خود باوری»، «نجات از وابستگی فکری»، «باور به داشته های خودی»، «تکیه بر توانائی ها و ظرفیت های عقبه این داشته ها»، «نجات از وابستگیهای علمی و صنعتی» _ البته با استفاده درست از دستاوردهای علمی و رهاوردهای تمدن فعلی _ باعث گسترش و توسعه فرهنگ خودی بر اثر عدالت حاکم بر جامعه خواهد شد و بدین ترتیب ساختارهای تمدن جدید اسلامی شکل خواند گرفت. به امید آن روز. 

منبع: جماران

انتهای پیام /*