دغدغه های بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره عملکرد کارگزاران نظام

دغدغه و نگرانی هاى آن عزیز سفر کرده، در جاى جاى کلمات و نوشتارش به چشم مى ‏خورد، پرهیز از اختلاف، دورى از تجملات، اتحاد و همبستگى، خارج نشدن از زىِ‏ روحانیت و... همه و همه نشانگر آفاتى مى ‏باشد که هر آن ممکن است که نهضت اسلامى را با خطر روبه ‏رو سازد. «مبادا این مردمى که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطۀ اعمال ما از ما نگران بشوند»

کد : 53373 | تاریخ : 18/12/1393

اندیشه ‏اى که حضرت امام طى سالها مبارزه با رژیم استبدادى شاه بنیان گذاشت، در بهمن 1357 با آغاز حکومت اسلامى در این سرزمین، نویدبخش آغاز عصر تازه‏ اى در شکل ‏گیرى حکومت ها و دولت ها بود. بنیانگذار جمهورى اسلامى با پایه ‏ریزى حکومت اسلامى، بر اساس سنت پیغمبر و کتاب الهى، توانست به دنیا و دولتمردان جهان برساند که تحقق یک حکومت اسلامى و مردمى، بر‏اساس دین الهى نمى ‏تواند تنها در اندیشه‏ ها شکل بگیرد. در حکومتى که حضرت امام بر آن صحه گذاشتند، مردم از جایگاه ویژه ‏اى برخوردارند و حمایت از محرومین، یکى از وظایف الهى دولتمردان است، به طورى که ایشان خطاب به مسئولین مى‏ فرمایند:

«دولت شما دولت محرومین است، یعنى، باید براى محرومین کار بکنید» (صحیفه امام؛ ج‏19، ص 34)

«خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه‏دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند» (صحیفه امام؛ ج 20، ص 341)

در حکومت دینى حضرت امام، قدرت و مسئولیت، چنان ساده جلوه مى‏ کند که دستیابى به آن، گویا هیچ تغییرى در وضع افراد نبایستى ایجاد شود جز تکلیفى که پروردگار بر دوش آنها نهاده است.

«ما در فکر این باشیم که براى خدا کار بکنیم و نصرت دین خدا بکنیم» (صحیفه امام؛ ج‏19، ص‏9)

قدرت، مقام و ذخایر دنیوى حتى یک لحظه هم نتوانست در وجود این مرد رخنه کند و او را که هدفى جز اجراى احکام الهى نداشت، از مقاصد الهى ‏اش دور سازد.

نصایح و توصیه‏ هاى آن بزرگمرد، همواره پیش روى ماست و دست ‏اندرکاران نظام و متصدیان امور، لحظه ‏اى نباید از آن غافل شوند و نخواهند شد.

«به شما آقایان عرض مى‏ کنم که توجه به این معنا داشته باشید، این مقامات بعد از چند روزى دیگر تمام مى‏ شود» (صحیفه امام؛ ج 20، ص 125)

دغدغه و نگرانی هاى آن عزیز سفر کرده، در جاى جاى کلمات و نوشتارش به چشم مى ‏خورد، پرهیز از اختلاف، دورى از تجملات، اتحاد و همبستگى، خارج نشدن از زىِ‏ روحانیت و... همه و همه نشانگر آفاتى مى ‏باشد که هر آن ممکن است که نهضت اسلامى را با خطر روبه ‏رو سازد.

«از اهم مسائلى که باید تذکر بدهم، مسأله ‏اى است که به همۀ روحانیت و دست ‏اندرکاران کشور مربوط مى‏ شود، و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمى که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطۀ اعمال ما از ما نگران بشوند» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 317)

حضرت امام همچون پدرى دلسوز و فداکار، ملت و دولت ایران را در بحرانى‏ترین شرایط هدایت و رهبرى کردند.

«هان! اى متصدیان و دولتمردان از ردۀ به اصطلاح بالا تا پایین، بهوش باشید که در دوراهى سعادت و شقاوت قرار دارید» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 157)

«خطر، بزرگ است و مسئولیت بزرگ، مسئولیت من و آقایان زیادتر از شماست. مسئولیت شما هم بزرگ است، از تحت این مسئولیت باید صحیح بیرون بیاییم. اصلاً امتحان است، خداوند یک نعمت بزرگى به شما داده است، و الآن تحت امتحان هستید» (صحیفه امام؛ ج‏8، ص 490ـ491)

عدول از سیاست نه شرقى، نه غربى

هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذره اى از سیاست «نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى» عدول نشود که اگر ذره اى از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامى راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمى کند. دو جریان با کمال دوستى مراقب امریکاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که امریکاى حیله گر دشمن شمارۀ یک آنها است ولى فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروى شهید گشته اند. هر دو جریان از حیله گریهاى این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که امریکا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنه اند.

خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حالْ خود دانند. البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد ـ که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم ـ که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمى شناسد. رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضى و شورایعالى قضایى و شوراى نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامى و غیر نظامى، روحانى و غیر روحانى، دانشجو، غیر دانشجو، زن و مرد نمى شناسد و تنها یک راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است، بگذریم.

اگر آقایان از این دیدگاه که همه مى خواهند نظام و اسلام را پشتیبانى کنند به مسائل بنگرند، بسیارى از معظلات و حیرتها برطرف مى گردد ولى این بدان معنا نیست که همۀ افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مى شود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان مى شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّاى از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطى و جریانى است. اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بى جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.( صحیفه امام، ج 21، ص 179)

متهم نشدن اسلام به عدم قدرت ادارۀ جهان

شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعى صورت نگیرد ـ و خدا آن روز را نیاورد ـ باید تمام سعى خودتان را بنمایید که خداى ناکرده اسلام در پیچ و خمهاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سیاسى، متهم به عدم قدرت ادارۀ جهان نگردد. خداوند به همۀ اعضاى محترم مجمع تشخیص مصلحت توفیق دهد تا هرچه بهتر به اسلام خدمت کنید. (صحیفه امام، ج 21، ص 218)

 اختلاف سلیقه ها و ضعف مدیریت

امروز هیچ دلیل شرعى و عقلى وجود ندارد که اختلاف سلیقه ها و برداشتها و حتى ضعف مدیریتها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماى متعهد گردد. ممکن است هر کس در فضاى ذهن و ایده هاى خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقه هاى دیگران و مسئولین انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها که همۀ مشکلات و نارساییها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعى منحرف کند و خداى ناکرده همۀ ضعفها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبى گردد که این عمل کاملاً غیر منصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین مى برد و زمینه را براى ورود بى تفاوتها و بى دردها به صحنۀ انقلاب آماده مى کند. (صحیفه امام، ج 21، ص 282 و 283)

به کاخ نشینى توجه نکنید

آن روزى که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزى که رئیس جمهور ما خداى نخواسته، از آن خوى کوخ نشینى بیرون برود و به کاخ نشینى توجه بکند، آن روز است که انحطاط براى خود و براى کسانى که با او تماس دارند پیدا مى شود. آن روزى که مجلسیان خوى کاخ نشینى پیدا کنند خداى نخواسته، و از این خوى ارزندۀ کوخ نشینى بیرون بروند، آن روز است که ما براى این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلى صدمه خوردیم. مجلسهاى ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودى بودند که از آن کوخ نشینها بودند، و همین معدودى که از کوخ نشینها بودند از خیلى از انحرافات جلو مى گرفتند و سعى مى کردند براى جلوگیرى. آن روزى که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خداى نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحۀ اسلام را بخوانیم. (صحیفه امام، ج 17، ص 376ـ377)

 مبادا طاغوتى عمل نمایید

اینها خیال نکنند که ما [رئیس] حکومت هستیم، و ما رأس هستیم و ما وزیر هستیم و ما نخست وزیر هستیم و ما رئیس جمهور هستیم و ما باید هر کارى دلمان بخواهد بکنیم. نه، مملکت اسلامى است، نه طاغوتى. مملکت اسلامى را به طاغوت نکشید. من خوف این را دارم که ـ خداى نخواسته ـ اگر این امور زیاد انباشته بشود، یکوقت همان مسائلى پیش بیاید که مردم با طاغوت عمل کردند. طاغوت براى خاطر اینکه پسر کى بود و نوۀ کى بود که نبود؛ براى اعمالش بود. اگر اعمال ما هم یک اعمال طاغوتى باشد، براى خود باشد، نه براى ملت، دعوا بکنیم سر خودمان، نه براى مصالح ملت، این همان طاغوت است. منتها به یک صورت دیگرى درآمده، اما طاغوت است. طاغوت هم مراتب دارد. یک طاغوت مثل رضاخان و محمدرضاخانمان و یک طاغوت هم مثل کارتر و امثال آنهاست. یک طاغوت هم مثل ماهاست. همه از جند ابلیس مى شویم. شما فکر این ملت، فکر این زاغه نشین ها، فکر این مردمى که همه چیزشان را دادند و شما را به مسند نشاندند، فکر آنها را بکنید. شب وقتى خلوت مى کنید، فکر بکنید که من امروز که کار کردم براى خودم کردم یا براى مردم. امروز که صحبت مى کنم براى خودم صحبت مى کنم یا براى مصالح کشور. (صحیفه امام، ج 13، ص 200)

مبادا بى عدالتى کنید

من امیدوارم که همه تان سلامت و با سعادت باشید و همه مان و همه تان خدمتگزار به این مردم، خصوصاً به مستمندان، به ضعفا؛ عمده توجهتان به این طبقه باشد که این طبقه احتیاج دارند. اینطور نباشد که مثل رژیم سابق که یک دسته بالاها را برایشان همه چیز فراهم کردند، به علاوه که جیبهایشان را هم پُر کردند و فرستادند و یک دسته هم زاغه نشین اطراف تهران که الآن هم باز به همین طور هستند، اینها باید تبدّل پیدا کنند. باید فرق باشد ما بین دولتى که مى گوید من اسلام هستم و دولت اسلامى هستم، با دولتهایى که طاغوتى هستند. یک فرقش هم این است که عنایت شما فرماندارها یا خدمتگزاران به خلق، به این طبقۀ ضعیف بیشتر باشد تا آن طبقۀ بالا. مبادا یکوقتى یک نفر آدمى که مثلاً متمکن است و چیزدار است با یک نفر آدم ضعیف، او را با آنکه آن یکى باید جلو باشد او را جلو بیندازید. من نمى گویم آن یکى را جلو بیندازید؛ مى گویم عدالت باید باشد. (صحیفه امام، ج 9، ص 122ـ123)

خوف از انحراف مسیر

این یک عنایتى است که خداى تبارک و تعالى به این ملت کرد، و از خود مردم، از خود این توده ها، از بازار ـ نمى دانم ـ از کوچه ها و خانه ها، افراد منبعث شدند و حکومت تشکیل دادند. وقتى از بازار، مردم حکومت را تشکیل دادند، مى دانند که بازار وضعش چه جورى است. وقتى که از بین خود مردمى که مرفه نیستند، اینها آمدند و خودشان هم نظیر آنها هستند، اینها به درد دل مردم مى توانند برسند. من اینکه عرض مى کنم نمى خواهم از شما تعریف کنم، براى اینکه مى ترسم تعریف کنم. این براى این است که تنبّه بدهم؛ تنبّه بدهم به اینکه تا وضع اینطورى است حکومت بر قرار است، حکومت اسلامى بر قرار است. تا وضع دولت، مجلس ـ نمى دانم ـ ارتش، رؤساى ارتش، فرماندهان؛ همه جا این وضع است که مى بینیم الآن و مشاهده مى کنیم، شما خوف از اینکه یک آسیبى این جمهورى اسلامى به آن برسد، از این خوف نداشته باشید.

شما هر چه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا ـ خداى نخواسته ـ مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگرى باشد و توجه به این چیزى که الآن هست، از دست برود و مردمى بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر ـ خداى نخواسته ـ یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمى بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگرى پیدا کردید و خیال کردید حالایى که من نخست وزیرم، حالایى که من رئیس جمهورم، حالایى که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم، آن وقت بدانید که آسیب مى بینید؛ یعنى، آن وقت است که خارجیها به شما طمع مى کنند. (صحیفه امام، ج 16، ص 445ـ446)

حکومت لیبرالها

تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمۀ کشور به گروهى که عقیدۀ خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشته اند، اشتباهى بوده است که تلخى آثار آن به راحتى از میان نمى رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روى کار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزى کمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و هر حرکت به سوى امریکاى جهانخوار قناعت نمى کنند، در حالى که در کارهاى دیگر نیز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هیچ تأسفى نمى خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهى بدهکارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و لیبرالها مى خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه براى پذیرفتن همۀ کسانى که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قیمت طلبکارى آنان از همۀ اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جارى مى کنید؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى داده اید؟ چرا لانۀ جاسوسى را اشغال کرده ایم و صدها چراى دیگر. و نکتۀ مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحمهاى بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه اى تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهى زیر سئوال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمى دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره مى برند، من به آنهایى که دستشان به رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات مى رسد و چه بسا حرفهاى دیگران را مى زنند صریحاً اعلام مى کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بى پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقى و نه غربى عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادى امریکا و شوروى را در تمام زمینه ها کوتاه مى کنم و اطمینان کامل دارم که تمامى مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامى خود هستند که علاوه بر دهها و صدها صحنۀ اعلام حضور و آمادگى خود امسال نیز در راهپیمایى 22 بهمن حقیقت آمادگى کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکارى اند. من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن مى دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم اینهمه اخلاص و رشد و بندگى را خواهد داد ولى به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانى از اصول و انقلاب و روحانیت مى کنند سفارش و نصیحت مى کنم که در گفتار و کلمات و نوشته ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشتها و تصورات نابجاى خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند. مسألۀ دیگر اینکه امروز مقابله و تجزیۀ روحانیت انقلابى به سود کیست؟ دشمنان از دیرباز براى اختلاف افکنى میان روحانیون آماده شده اند. غفلت از آن، همه چیز را برباد مى دهد. حال اختلاف به هر شکلى باشد، بدبینى شدید نسبت به مسئولین بالا باشد یا مرزبندى فقه سنتى و پویا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسین حوزۀ علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمى توان پیش بینى نمود که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکرى از آن روحانى نماها و متحجرین گردد روحانیت انقلابى جواب خدا و مردم را چه مى دهد. (صحیفه امام، ج  21، ص  285ـ287)

مبادا روحیۀ تقلید و گدا صفتى را در جوانان تزریق نمایید

من به همۀ مسئولین و دست اندرکاران سفارش مى کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاى اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازید؛ و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهى کنید؛ و روح استقلال و خودکفایى را در آنان زنده نگه دارید. مبادا اساتید و معلمینى که به وسیلۀ معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خداى ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجیها بت بتراشند و روحیۀ پیروى و تقلید و گدا صفتى را در ضمیر جوانان تزریق نمایند. به جاى اینکه گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم به هویت انسانى خود توجه کنند و روح توانایى و راه ورسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آنهمه هنرآفرینى و اختراعات و پیشرفتها داشته باشیم. ان شاءاللّه  در شرایط بهتر زمینۀ کافى براى رشد استعداد و تحقیقات را در همۀ امور فراهم مى سازیم. (صحیفه امام، ج 21، ص 96)

سعى و توان دولت در ادارۀ هر چه بهتر مردم

مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است که خداوند بر همۀ مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه اى مسئولین را از وظیفه اى که بر عهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در ادارۀ هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. (صحیفه امام، ج 21، ص 327)

منبع:  دغدغه ها و نگرانی های امام، تهیه و تنظیم فرامرز شاه حسینی، علی داستانی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 347-357

انتهای پیام /*