امام خمینی (س) و احیای حقوق و کرامت زن

امام خمینی از آغاز نهضت اسلامی و احیای دین در عصر حاضر زنان را از غرب زدگی و تجددمآبی و تقلید از فرهنگ وارداتی برحذر می داشت و از طرف دیگر بر خلاف سنت رایج زنان را به عرصه اجتماع وارد کرد و در طول مبارزه با رژیم پهلوی و در جریان دفاع مقدس از حضور جدّی آنان در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی، نه تنها دفاع کرد بلکه از زنان جامعه به دلیل این حضور و احساس مسئولیت تقدیر و تشکر می کرد؛ البته ایشان همواره بر حفظ شئون اسلامی تأکید داشتند.

کد : 53432 | تاریخ : 22/01/1394

روشنفکران و سایر کسانی که برای کشورهای اسلامی الگو ارائه کردند، از این نکته غافل بودند که در اسلام، زن از نعمت مالکیت، ارث، حق تحصیل و بسیاری حقوق دیگر بهره­مند بوده، از ارکان نظام مستحکم خانواده به حساب می‌آید و از شأن و منزلت خاصی برخوردار است؛ به فرموده امام خمینی: [در اسلام] از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد، بله در بعضی موارد تفاوت‌هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد».[1] در آیات متعدد قرآن کریم براین نکته تصریح شده که زن و مرد، در آفرینش از یک گوهر آفریده شده و در بعد روحی‌ و جسمی و ماهیت انسانی، یکسان‌ و یگانه‌اند و تمایز و فرقی‌ میان‌ زن‌ و مرد نیست: یا َأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا؛[2]‌ ای‌ مردم‌ از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید، همان که‌ شما را از یک‌ انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد. هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا؛[3] او خدایی است‌ که‌ (همه‌) شما را از یک‌ فرد آفرید، و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا با او آرامش‌ یابد. در این آیات، تصریح شده است که زن و مرد، از یک جنس و یک حقیقت خلق شده­اند و مراد از( نفس) همان اصل ذات انسان می باشد. بنابراین، مفاد آیات مزبور چنین است: نخست اینکه همه انسان­ها از هر صنف، خواه زن، خواه مرد (کلمه ناس شامل همگان می ­شود) از یک ذات و گوهر خلق شده ­اند و مبدأ قابلی آفرینش همه افراد یک چیز است. دوم اینکه اوّلین زن که همسر نخستین مرد است، از همان ذات و گوهر عینی آفریده شده، نه از گوهر دیگر و نه فرع بر مرد و زاید بر او یا طفیلی وی، بلکه خداوند نخستین زن را از همان ذات و اصل آفریده است. همه مردها و زن­ها را از همان خلق کرده است. این نکته در روایات[4] نیز مورد تأیید قرار گرفته است. [5] بر این اساس، مبنای کرامت زن در اسلام، بازگشت به ذات و خلقت انسانی او است. زن چون انسان است، دارای عقل و اختیار بوده، راه رسیدن به کمال برای او هموار است؛ از این رو از آزادی و کرامت ذاتی برخوردار است. در اسلام، آزادی زن، همچون غرب، محصول صنعت نیست، بلکه اسلام نگاهی انسانی به زن دارد و این آزادی را برای زنان در حجاز و سایر کشورها، نه با انقلاب صنعتی، که با انقلاب فرهنگی و معنوی به ارمغان آورده است. مبانی احیای حقوق و کرامت زن در اسلام بر این اساس، باید برای احقاق حقوق و کرامت زن، به چند نکتة اساسی و مبنایی توجه کرد تا در سایة آن بتوان به احیای شخصیت والای زن دست یافت. 1. توجه به تفاوت‌های طبیعی زن و مرد اسلام به «تساوی» حقوق زن و مرد باور دارد؛ نه «تشابه» ظاهری آنها. با مراجعه به استعدادها و احتیاج ­های طبیعی زن و مرد، در می‌یابیم که آن­ها در جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و دست خلقت، هر یک از آنها را برای کار و مسئولیت متفاوتی آفریده است، بنابراین زن و مرد، گرچه از نظر انسانی از حقوق مساوی برخوردارند؛ اما به دلیل تفاوت‌های طبیعی و استعدادهای متفاوتی که در وجود هر یک از آنها نهاده شده، عدالت بر آن است که در زندگی خانوادگی از حقوق مشابه برخوردار نباشند، بلکه هر یک از آنها جایگاه و موقعیت خاص و وظایف و تکالیف ویژه خود را دارا است. اشتباه فمینیست‌ها این است که تنها بر تشابه ظاهری، بی ­توجه به نیازها تأکید می‌ورزند و به غلط کلمه تساوی را به کار می‌برند.[6] جریان‌های فمینیستی این تفاوت‌های طبیعی را انکار کرده، تنها به دنبال وضعیتی مشابه برای زن و مرد هستند؛ لیکن به اعتراف خود غربی‌ها، با همة این تلاش‌ها، باز در میان قابلیت‌ها و تمایلات زنان و مردان، تفاوت­هایی دیده می‌شود، چنان­که می‌خوانیم: «نکته مهم­تر آنکه هنوز بعید به نظر می رسد ـ همچنان­که شواهد حاکی است ـ زنان مانند مردان به سراغ کارهایی بروند که لازمه انجام آنها، داشتن احساس تعهد بالا و سخت کوشی ویژه است. بنابراین هنوز زنان در مقایسه با مردان، کم­تر احتمال دارد، به رده ­های بالاتر تجاری، حرفه‌ای و سیاسی دست یابند و چنین به نظر می رسد که مانعی نامرئی فراسوی آنها قرار دارد. این الگوها در عمل نشان می دهد که زنان مصرّانه تمایل دارند، بیش­تر از مردان، وقت خود را به خانواده و کودکان اختصاص دهند؛ اما فمینیست­ ها این احتمال را که زنان با اختصاص دادن وقت بیش­تری از مردان، به خانواده و کودکان، در حال بیان خواست و اولویت خود هستند، به راحتی مورد تأیید قرار نمی دهند. بسیاری فمینیست‌ها نیز با ارائه مدرک و اسناد بسیار، وجود نوعی تبعیض دائمی در جهت­گیری زنان و مردان را به اثبات می رسانند تا توازن نسبتاً ناهمانند میان مسئولیت های داخل منزل و خارج آن را رسمیت بخشند».[7] امام ­خمینی(س) با تکیه بر این تفاوت‌های طبیعی، در پاسخ به پرسشی مبنی بر این‌که شما چه نقش و چه حقی را برای زنان در نظام اسلامی قائل هستید، می‌گویند: در نظام اسلامی، زن‌ همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد؛ لیکن در مرد هم مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل این­که مفسده می‌آفریند، حرام است،... اگر اختلافی هست برای هر دو هست و آن مربوط به طبیعت آنان است.[8] ایشان در جای دیگر، در تبیین تساوی میان زن و مرد می‌فرماید: از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی از موارد تفاوت‌هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آن‌ها ارتباط ندارد.[9] 2. نفی تقابل و تضاد زن و مرد در فرهنگ قرآن، زن و مرد در نظام خانواده، مایة سکون و آرامش یکدیگرند.[10] شهید مطهری در این باره می‌گوید: گامی که اسلام در طریق حقوق زن برداشت، با آنچه در مغرب زمین می‌گذرد، متفاوت است: اول. در ناحیه روان­شناسی زن و مرد که اسلام در این زمینه اعجاز کرد... دوّم. اسلام در عین آن­که زنان را به حقوق اسلامی‌شان آشنا کرد و به آنها شخصیت و حرّیت و استقلال داد، هرگز آنها را به تمرّد و عصیان و طغیان وادار نکرد... و اساس خانواده را متزلزل نساخت و زنان را به شوهرداری و مادری و تربیت فرزند بدبین نکرد.[11] امام خمینی(س) در جریان انقلاب و دفاع مقدس، توانست با احیای مجدّد حقوق زن در اسلام، زنان را از وضعیتی که دچار شده بودند، به جایگاه درست و شایسته‌اش برساند و در عین برخورداری از مواهب اجتماعی و حضور در جامعه و رسیدن به حقوق و مزایایی که شرع مقدس اسلام برای آن‌ها قرار داده است، از تقابل بیهوده بین این دو قشر جلوگیری کرده، بلکه همانند دو بال برای پیشبرد انقلاب و دفاع مقدس از آن‌ها استفاده کرد. نظام فکری امام به‌گونه‌ای بود که در عین احقاق حقوق زن، اتحاد، به هم پیوستگی و مشارکت آنان با مردان جامعه بیش‌تر و موجب تعالی جامعه گردید: خانم‌هایی که در قبل وضعشان یک نحو دیگری بود و رژیم ]پهلوی[ آن‌ها را به یک مسائل دیگری مشغول کرده بود، متحول شدند به کسانی که در مقابل رژیم ایستادند و با برادرها همدوش، بلکه مقدم در این نهضت شرکت کردند، این تحول‌ها تحول‌های اعجاز‌آمیز بود.[12] ایشان با تأیید حضور اجتماعی زنان و اشتغال آن‌ها با حفظ شئون اسلامی، همواره بر استحکام نظام خانواده و نقش مادری و تربیت نسل بعدی در دامان پاک مادران تاکید داشته، این وظیفه را همانند وظیفه انبیا برمی‌شمارد:[13] شما خانم‌ها... دو شغل شریف دارید، یکی شغل تربیت فرزند که این از همة شغل‌ها بالاتر است. یک فرزند خوب، شما اگر به جامعه تحویل بدهید، برای شما بهتر است از همة عالم... . دامن مادرها دامنی است که انسان از آن باید درست شود... این شغل که شغل انبیا است، انبیا هم آمدند برای این‌که انسان درست کنند.[14] به تعبیر مقام معظم رهبری، جریان اسلامی از حقوق زن «به دنبال آن است که زن در جامعه، با شکوفایی استعدادهایش، به صورت انسان کامل در آید؛ انسانی که می‌تواند، به پیشرفت بشرّیت و جامعه خود کمک کند و در محدودة توانایی‌های خود، دنیا را به بهشت برین و زیبایی مبدل کند؛ [اما در جریان کوته بینانه غربی]... هدف آن است که یک نوع حالت تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان دو جنس زن و مرد به وجود بیاورد و دنیایی براساس رقابت بسازد که هر یک بخواهد بر دیگری غالب آید».[15] 3. توجه به حقوق و اخلاق در کنار هم برقراری ثبات و آرامش در زندگی خانوادگی، نمی‌تواند تنها بر پایه ضوابط خشک حقوقی استوار باشد، «بشریت هم به اخلاق نیاز دارد و هم به حقوق... دین مقدس اسلام این امتیاز را دارا بوده و هست که حقوق و اخلاق را توأماً مورد عنایت قرار داد».[16] امام راحل نیز بر این اساس، قائل است که اسلام آزادی حقیقی را برای زنان و مردان به ارمغان آورد؛ اما به این معنا نیست که مردان در اِعمال هر ظلم بر زنان آزاد باشند؛ از این رو در سایه احیای حقوق از یک سو و الزام مردان به رعایت حقوق زنان و دفاع از آنان از سوی دیگر، به ارائة دستورات اخلاقی به جامعه می­ پردازد. در جامعه غیردینی، نمی‌توان به طور کامل و جامع حقوق زن را در همه بستر‌های اجتماعی آن احیا کرد و پاس داشت. امام خمینی(س) دربارة دفاع از زن در حقوق اسلامی می‌گوید: اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او را منع می‌کنند، اگر قبول نکرد، تعزیر می‌کنند، حد می‌زنند و اگر قبول نکرد، مجتهد طلاق می‌دهد.[17] امام درباره نقش سازنده دین و اخلاق در کنترل و تهذیب انسان‌ها می‌گوید: انبیا علیهم السلام آمدند، قانون‌ها آوردند و کتاب‌های آسمانی بر آن‌ها نازل شد که جلوگیری از اطلاق و زیاده­روی طبیعت کنند و نفس انسانی را در تحت قانون عقل و شرع در آورند و آن را مرتاض و مؤدب کنند که خارج از میزان عقل و شرع رفتار نکند.[18] پس در سایه حقوق و اخلاق می‌توان، به رعایت و احیای همه جانبه و فراگیر حقوق زنان مطمئن بود که این جز در سایة تعالیم حیات­بخش اسلام ممکن نیست. امام ­خمینی(س) همواره بر توجه به ابعاد مادی و معنوی زندگی انسان تأکید داشته، قوانینی را کامل و درست بر می­ شمارد که به هر دو نیاز انسان توجه کند که این امر در جریان احیای موقعیت زنان و حقوق آنها لازم است. قانون­ه ای بشری انسان را به همان زندگانی مادی دنیایی دعوت می‌کند و از زندگانی ابدی غافل می­کند و چنین قانونی برای انسان که دارای دو زندگانی است و ساز و برگ هر دو را نیازمند است، زیان­ های نا گفتنی دارد. [اما] تمام قوانین بزرگ اسلام دارای این دو جنبه است.[19] 4. حفظ استقلال و پرهیز از انفعال امام خمینی در راستای احیای حقوق زنان، به آن‌ها سفارش می‌کند که در فکر، اندیشه و عمل، خودباوری را رعایت کرده، از تقلید غرب پرهیز کنند: تا این خانم‌ها... توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مُد [باید] از غرب به این‌جا بیاید، فلان زینت باید از آن‌جا به این‌جا سرایت بکند، تا یک چیزی آن‌جا پیدا می‌شود، این‌جا هم تقلید می‌کنند،‌ تا از این تقلید بیرون نیایید، نه می‌توانید آدم باشید، و نه می‌توانید مستقل باشید؛ اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به این‌که یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید.[20] ایشان درباره نظام ارزشی در جامعه، بر آموزه‌های اسلامی تأکید کرده و در این‌باره زنان را از غرب‌زدگی و برخورد انفعالی برحذر می‌دارد و آن‌ها را به استقلال و پافشاری بر ارزش‌های اخلاقی فرا می‌خواند: در رژیم سابق شأن و مرتبت عبارت از آرایش مهوّع و لباس‌های کذا و منزلگاه‌های کذا بود و امروز ارزش، ارزش انسانی است، ارزش اخلاقی است... آن روز تابع آرایش اروپایی بود و این­که باید از اروپا طرح لباس بیاید، امروز تابع مکتب هستند و آنچه اسلام بپسندد، مقبول است و این یک تحولی است که بالا‌ترین تحولات است در جامعة‌ ما. نگه دارید این تحول را، توجه کنید به این‌که دست‌های فاسد و قلم‌های فاسد و گفتارهای فاسد شما را به اغفال نکشاند... این راه را شما ادامه بدهید... هیچ توجه به صحبت‌ها و قلم‌ها و سخنرانی‌هایی که می‌شود نکنید، خودتان مستقل فکر کنید، تابع افکار دیگران نباشید. خودتان برای کشور خودتان کوشش کنید که مفید باشید.[21] استاد شهید مطهری دربارi تحمیل الگوهای غربی بر زنان مسلمان می‌نویسد: من هرگز ادعا نمی‌کنم، حقوقی که عملاً در اجتماع به ظاهر اسلامی ما نصیب زن می‌شود، ارزش مساوی با حقوق مردان داشته است. بارها گفته‌ام که لازم است و ضروری است به وضع زن امروز رسیدگی کامل بشود و حقوق فراوانی که اسلام به زن اعطا کرده و در طول تاریخ عملاً متروک شده، به او پس داده شود؛ نه این‌که با تقلید و تبعیت کورکورانه از روش مردم غرب ـ که هزاران بدبختی برای خود آن‌ها به وجود آورده ـ نام قشنگی روی یک فرضیه غلط بگذاریم و بدبختی‌های نوع غربی را بر بدبختی‌های نوع شرقی زن بیفزاییم.[22] 5. پرهیز از تجدّد مآبی و تحجّرگرایی دو آفت جوامع اسلامی «تجددمآبی» و «تحجّرگرایی» است. عده‌ای چنان شیفتi شرایط جدید اجتماعی و فرهنگی در کشورهای پیشرفته شده و مبهوت دنیای صنعتی آنان می‌شوند که از ارزش‌های درستی که دارند، غفلت می‌ورزند و تابعیت محض را خواستار می‌شوند و در مقابل عده‌ای، به انگیزة حفظ ارزش‌ها، هر نوع پویایی و بالندگی را نفی کرده تا بدان‌جا که برخی تعالیم روشن دین را کنار گذارده، به ورطه فراموشی می‌سپارند. حقوق زنان نیز در جامعه ما از این دو آفت رهایی نداشته، با آن دست به گریبان بوده است.[23] امام خمینی(س) از آغاز نهضت اسلامی و احیای دین در عصر حاضر، با هر دو جریان به مقابله پرداخت. در مطالب پیش­گفته به خوبی روشن است که ایشان زنان را از غربزدگی و تجددمآبی و تقلید از فرهنگ وارداتی برحذر می‌داشت و از طرف دیگر، بر خلاف سنت رایج، زنان را به عرصه اجتماع وارد کرد و در طول مبارزه با رژیم پهلوی و در جریان دفاع مقدس، از حضور جدّی آنان در عرصه‌های سیاسی ـ اجتماعی، نه تنها دفاع کرد، بلکه از زنان جامعه به‌ دلیل این حضور و احساس مسئولیت تقدیر و تشکر می‌کرد؛ البته ایشان همواره بر حفظ شئون اسلامی تأکید داشتند.[24] زمینه‌ها و موارد احیای کرامت زن امام خمینی(س) با تمسک به اصول پنج­گانه یاد شده که برگرفته از آموزه ­های ناب اسلامی است، به احیای کرامت انسانی زن همت گماشت که موارد آن به این شرح است: 1. توجه به شخصیت انسانی زن و تأکید بر فضایل اخلاقی در قرآن کریم،[25] بر این نکته تصریح شده که زن و مرد، در آفرینش و حقیقت انسانی، یکسان‌ و یگانه‌اند که در مطالب پیش­گفته به تفصیل گذشت. در آیات دیگر، بر برابری زن و مرد، در رسیدن به کمال تصریح شده است و اگر زن و مرد عمل صالح انجام دهند، به درجة ایمان و «حیات طیبه» نایل شده و به «جزای احسن»‌ الهی دست خواهند یافت.[26] مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ.[27] آنجا که خداوند در قرآن از عوامل مختلف و مؤثر در رسیدن به کمال سخن می‌گوید، همانند خوف و تقوای الهی،[28] انجام عبادات و نماز شب، بهره­ مندی از علم[29] و... دیگر از زن یا مرد بودن سالک سخنی در میان نیست و هر دو در این میدان یکسانند، بلکه در آیات متعددی زنان را در مسائل معنوی در کنار مردان نام می­ برد.[30] إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً؛[31] خدا برای‌ مردان‌ و زنان‌ مسلمان‌ و مردان‌ و زنان‌ با ایمان و مردان‌ و زنان‌ مطیع فرمان خدا و مردان‌ و زنان‌ راستگو‌ و مردان‌ و زنان‌ صابر و شکیبا و مردان‌ و زنان‌ خداترس‌ و مردان‌ و زنان‌ انفاق­کننده و مردان‌ و زنان‌ روزه‌دار و مردان‌ و زنان‌ پاکدامن و مردان‌ و زنانی که‌ خدا را فراوان‌ یاد می‌کنند، برای همه آنها آمرزش‌ و پاداشی‌ بزرگ‌ فراهم ساخته است. در این‌ آیةه شریفه، اسلام‌، ایمان‌، اطاعت فرمان خدا، صدق‌، صبر، خشوع‌، صوم‌، خویشتن‌داری‌، ذکر کثیر برای‌ مرد و زن، برابر آمده‌ است‌ و هر یک‌ از دو جنس‌ می‌توانند، به‌ این‌ کمالات‌ بلند معنوی‌ و انسانی‌ دست‌ یابند و راه تکامل‌ و عروج برای هر دو باز است.  امام خمینی(س) نیز با تکیه بر معارف اسلامی و آموزه­های قرآنی، بر این باور بود که زن و مرد، در اساس گوهر انسانیت، با هم فرقی نداشته، از جهت دستیابی به کرامت انسانی یکسانند و در مسیر رشد و کمال و رسیدن به اوج مقام قرب و سلوک طریق وصال، فرقی میان زن و مرد نیست و معیار اساسی در این سلوک، به نص قرآن، تقوا[32] و پرهیزگاری است. ایشان در تبیین این مطلب و امکان راه­یابی زنان به مقام والای انسانیت و عرفان، از حضرت فاطمه زهرا(س) یاد کرده و آن حضرت را «یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان و تمام نسخه انسانیت» معرفی می­ کند و ایشان را «موجود الهی جبروتی [که] در صورت یک زن ظاهر شده است»،[33] می­ داند که در مقام معنوی به جایی رسیده بود که از شایستگی نبوت برخوردار بوده است. همچنین ایشان در موارد دیگری از حضرت خدیجه، حضرت زینب و حضرت مریم که درود خدا بر آن­ها باد، نام برده، زنان جامعه را به تأسی و پیروی از این الگوهای پاک و شایسته که به اوج مقام انسانیت رسیده و جلوه حضرت حق در زمین شده­اند، سفارش می ­کند.[34]  از این­ رو، برای احیای کرامت انسانی زن، توجه و رویکرد زنان به گوهر اصیل و ارزشمند انسانی که می­ تواند، سرچشمه فضایل و کمالات باشد، لازم است. امام خمینی(س) در این­باره می­ فرماید: ما می­ خواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد»[35] و «اسلام می­ خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند».[36] ایشان در جای دیگر، با تأکید بر بازشناسی زنان از مقام انسانیت و کرامت شخصیت خود تصریح می­ کنند: زن­ها نباید ملعبه دست جوان­ های هرزه بشوند، زن­ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند؛ زن­ها باید انسان باشند؛ زن­ها باید تقوا داشته باشند؛ زن­ها مقام کرامت دارند... خداوند شما [زنان] را با کرامت خلق کرده است.[37] تکریم زن در نگاه امام راحل تا بدانجاست که ایشان زن را انسانی بزرگ و مربی جامعه و مایه سعادت و شقاوت کشور دانسته و می‌گوید: زن انسان است، آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است، از دامن زن انسان‌ها پیدا می‌شوند، مرحله اول مرد و زن صحیح از دامن زن است، مربی انسان‌ها زن است، سعادت و شقاوت کشورها، بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می‌کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می‌کند. مبدأ همه سعادت­ها از دامن زن بلند می‌شود.[38] 2. ایجاد استقلال و استغنای روحی از دیگر شاخصه­ هایی که زمینه­ساز کرامت انسانی زن و همه مردم است، دستیابی به استقلال فکری و استغنای روحی است. احساس حقارت درونی و نیازمندی روحی، از جمله مواردی است که انسان را به تهی شدن از درون کشانده، به خودباختگی مبتلا می­ سازد و در این میان بیش از هر چیز، کرامت و شخصیت والای انسانی مورد هجوم واقع می­ گردد. بدیهی است که راه رسیدن به غنای روحی، تقرّب به مبدأ کمال و ذات متعالی و غنی علی الاطلاق الهی است و انسان می­ تواند در سایه تقوا و تهذیب نفس به آن دست یابد. امام راحل خودسازی و تهذیب نفس را عامل نجات معنوی و سعادت دنیوی فرد و اجتماع دانسته، حتی آن را در قطع وابستگی کشور به بیگانه و اصلاح و نجات مملکت مؤثر می‌شمارد.[39] ایشان در بیان سرّ این مطلب می‌گوید: ایمان سبب می‌شود که شخص از هیچ کس جز مبدأ خلقت نترسد؛ در نتیجه به اعتماد به نفس و خودباوری رسیده و در استقلال و آزادی با گامی استوار حرکت ‌کند؛ از این رو تحول در خویشتن را سبب نجات کشور قلمداد می‌کند.[40] و بر این اساس، بر اصلاح فکری جوانان و دانشجویان و رهایی آنها از وابستگی و غرب­ زدگی تأکید داشتند. به خوبی روشن است که از نگاه امام، دایره تزکیه نفس و آثار آن در حوزة زندگی شخصی و اخلاق فردی خلاصه نمی‌شود. خودباختگی از نگاه امام راحل(س)، منشأ بسیاری گرفتاری­ها و بدبختی­هاست و این وابستگی فکری و درونی، موجب وابستگی ملت­های مستضعف به ابرقدرت­ها و مستکبران است و این بزرگ­ترین فاجعه ­ای است که گریبان­گیر ملت ما و سایر ملل مشرق زمین شده است.[41] امام خمینی(س) وابستگی فکری و فرهنگی را از موانع استقلال به شمار می­ آورد و چاره اساسی را در بازگشت به خویشتن و فرهنگ اصیل اسلامی دانسته که در سایه آن، ملل مسلمان می ­توانند، به مجد و عظمت خود دست یابند.[42] از نگاه ایشان، آنچه از جانب ایادی استکبار جهانی، در میان ملل مسلمان اجرا می‌گردد، تهی­ سازی فرهنگی و احساس نیاز درونی است و به موجب نقش کلیدی زن در جوامع اسلامی، به ویژه در تربیت نسل آتی، آنان همواره از اهداف اصلی این توطئه شوم بودند. آنها با شعار آزادی زن، دست به این هجوم فکری و فرهنگی زده، برخی زنان را به وابستگی فکری و غرب­زدگی مبتلا کرده و آنها را از مقام انسانیت فرو کشیده و به ابزاری برای سرگرمی و خوش­گذرانی مردان تبدیل کردند و موجبات گمراهی جوانان را فراهم آوردند. در مقابل این دسته، امام راحل از هوشیاری عموم زنان مسلمان یاد می­ کند که فریب این شعارها را نمی­ خورند: شاه از آزادی زنان صحبت می­ کند؛ آزادی کدام زن؟ در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند و اکثریت زنان ایرانی را تشکیل می­ دهند. امروز همه علیه شاه ­اند و سرنگونی او را خواستارند و همه آنان امروز می­ دانند که آزادی زن در منطق شاه، یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او و در حدّ یک وسیله با او رفتار کردن.[43] ایشان در جای دیگر، پرده از اعمال ننگین طاغوت برداشته و تصریح می ­کند: یکی از امور دیگری هم که باز من گفته ­ام این است که ما را جوری بار آورده بودند که یا باید فرنگی­ مآب باشیم یا هیچی، یک نفر جوان، یک نفر خانم، اگر سر تا پایش فرنگی مآب است، این معلوم می­ شود خیلی عالی مقام است و چنانچه مثل سایر مسلمان­هاست، این خیلی عقب ­­افتاده است.[44] امام خمینی یکی از خدمات انقلاب اسلامی را به جامعه زنان، ایجاد روح خودباوری و تحوّل فکری و فرهنگی، و احیای کرامت انسانی برمی­ شمارد که موجبات هوشیاری سیاسی آنان را فراهم می­ آورد. ایشان این تحوّل را مرهون رویکرد جامعه زنان به تعالیم اسلامی دانسته، بر حفظ و حراست از آن تأکید می­ ورزد: خواهرهای ما که اشتغال به مسائل دیگر داشتند، الان همدوش با برادرها و مقدم بر آنها به سرنوشت کشور خودشان فکر می ­کنند، طرح می­ دهند... انتقاد می­ کنند، این تحولی است که خدای تبارک و تعالی ـ که مقلّب القلوب است ـ ایجاد کرد.[45] ایشان مشارکت زنان شهری را در امر جهاد سازندگی و کمک به کشاورزان، برخاسته از بازگشت آنها به شخصیت اسلامی و کرامت انسانی قلمداد کرده و از نشانه‌های تحول روحی معرفی می­ کند: حالا وقتی که می­ بینید، یک همچو حسّ انسانی پیدا شده است و این در سایه اسلام پیدا شده و قدرت­ های ظاهری نمی ­تواند یک همچو تحوّلی را بدهد. تحول اسلامی و انسانی است. این آنها را همچو دلخوش می­ کند که کارهاشان و قدرتشان را چند مقابل می­ کند، بنابراین یک تحول انسانی و تحول روحی حاصل شده است که این موجب طمأنینه انسان است.[46] 3. اعطای حق انتخاب و دخالت در سرنوشت از دیگر علائم شخصیت و کرامت انسانی، احترام به حق انتخاب انسان است. انسان بر اساس نعمت خدادادی و فطرت پاکی که نهادش بر آن استوار است، از عقل و فهم و درک مسائل پیرامون خود برخوردار است. پیام ­آوران الهی نیز از جانب پروردگار مأموریت داشتند، زنگارها را از افکار و قلوب مردم بزدایند و آن­ها را به سوی سرشت پاک خود رهنمون دارند؛ از این رو اختیار و حق انتخاب، یکی از نعمت‌های خداوندی است که بر اساس حکمت الهی به همه انسان­ها ارزانی داشته و بر آن اساس، اعمال زشت و زیبای آن­ها را محاسبه خواهد کرد. امام خمینی(س) در راستای ارج نهادن به شخصیت و کرامت انسانی زن، به صراحت از حق انتخاب زنان سخن به میان آورده، از آن دفاع می­ کند: زن­ها حق رأی دارند، از غرب بالاتر است این مسائلی که برای زن­ها ما قائل هستیم. حق رأی دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند.[47] ایشان در جای دیگری می ­فرمایند: زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند.[48] امام راحل در جای دیگری، رویکرد عموم زنان ایران را به پوشش اسلامی چادر، ناشی از حق انتخاب آن­ها معرفی می­ کند.[49] همچنین امام در پاسخ به پرسشی پیرامون چگونگی حقوق زنان در جمهوری اسلامی می­ فرماید: از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند، زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد، بله در بعضی از موارد تفاوت‌هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد، مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد، آزاد است.[50] 4. اعطای حق مشارکت اجتماعی و سیاسی از دیگر شاخصه­ های ارج نهادن به کرامت انسانی زن که امروزه در مغرب زمین نیز بر آن تأکید شده و از نشانه­ های مجد و عظمت زن به حساب می­ آید، به رسمیت شناختن حق مشارکت زنان در عرصه­ های مختلف جامعه، به ویژه در صحنه اجتماع و سیاست است. تاریخ اسلام به خوبی گواه بر این است که پیامبر اعظم(ص)، برای زنان قائل به نقش اجتماعی بودند؛ از این رو می­ بینیم که در اولین بیعت، زنان حضور داشته و پیامبر از آنان بیعت می­گیرد که به «بیعة النساء» نیز شهرت یافت. بعدها زنان در بیعت­ های دیگر نیز حضور داشتند.[51] همچنین زنان در هجرت از مکه به حبشه [52]و مدینه که خود نوعی فعالیت سیاسی به حساب می­ آمد، شرکت داشتند و حتّی قرآن هم به صراحت، هجرت را برای حفظ و حراست از دین، بر زن و مرد لازم دانسته است.[53] تاریخ اسلام مشارکت زنان را در جنگ­ های مختلف بیان کرده است.[54] از آنجا که اسلام آیین متعادلی است و از افراط و تفریط­ها به دور است و امتش را «امت وسط» می‌خواند، با تمام اهتمامی که به حفظ حریم عفاف دارد و در صدد است که حصار آن شکسته نشود، باز می‌بینیم از جنبه‌های دیگر غافل نمی­ شود و زنان را تا اندازه ­ای که منجر به فساد نشود، از شرکت در اجتماع نهی نمی­ کند، بلکه در بعضی موارد شرکت آنها را واجب می‌کند.[55] امام خمینی(س) در تبیین نقش زنان در شاکلة جامعه اسلامی می­ فرماید: در نظام اسلامی، زن به عنوان یک انسان، می ­تواند مشارکت فعّال با مردان در بنای جامعة اسلامی داشته باشد؛ ولی نه به صورت یک شیء، نه او حق دارد خود را به چنین حدّی تنزّل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.[56] امام راحل، همواره بر نقش زنان مسلمان ایران در صحنه ­های سیاسی و اجتماعی تأکید داشته، آن را موجب استمرار انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف آن می­ دانست و از اسباب فعّال کردن مردان و تقویت روحیه انقلابی در سطح جامعه معرفی می‌کرد و بارها از وظیفه­ شناسی زنان مسلمان ایران تقدیر و تشکر می­ کرد.[57] بدین ترتیب، زنان مسلمان با الهام از سخنان امام، در جریان انقلاب اسلامی، فعالانه در میدان­ های مبارزه و حتی پیشتاز و پیشگام از سایر اقشار جامعه حضور داشتند و در تجدید ساختار سیاسی ـ اجتماعی ایران، نقش خود را به خوبی احیا و ایفا کردند. امام در این­باره می­ فرماید: ما بسیاری از موفقیت ­ها را مرهون خدمت­ های شما بانوان می­ دانیم؛ شما هستید که علاوه بر آن­که خودتان فعالیت می ­کنید، فعالیت را در مردها مضاعف می­ کنید و شما بودید که در زمان طاغوت، تحت رنج و شکنجه روحی واقع شدید و بحمدالله با قدرت خودتان و تعهّد خودتان آن قدرت شیطانی غرا را از صفحه روزگار بیرون کردید.[58] از نگاه امام راحل(س)، دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی، نه تنها از علائم ارج نهادن به شخصیت و کرامت انسانی زن است، بلکه این امر را ایشان از وظایف زنان دانسته و به آنها توصیه می­ کند که همواره در این صحنه حضور داشته، ناظر اعمال دولت باشند: باید همه زن­ها و همة مردها در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند، هم به مجلس ناظر باشند، هم به کارهای دولت ناظر باشند، اظهار نظر بکنند.[59] به هر حال باید در نظر داشت که حضور اجتماعی زنان، مجوز اختلاط زن و مرد و در هم شکستن حریم محرم و نامحرم نیست. 5. احیای دوباره شرافت مادری و تربیت فرزند دست خلقت و تدبیر پروردگار حکیم برای هر یک از زن و مرد، نقش و کارکرد ویژه­ای ترسیم کرده است و بدیهی است که دست­یابی به رشد و کمال هر یک از آنها، مرهون اجرای درست وظایفی است که بر عهده دارند و در پرتو ایفای کامل نقشی که عهده ­دار آن هستند، به کمال وجودی خود رسیده، تمام توانایی­ ها و استعدادهایشان شکوفا می­ شود و به کمال و کرامت رسیده، نسل دیگری نیز به واسطه او به کمال می‌رسد. بر این اساس، زنان و مادران، مرکز پرورش نسل آیندة هر کشور هستند و دامان پاک مادر، نخستین کلاس درس زندگی و نخستین مرکز تربیت کودک است. در این دامان، شاکلة فکری و شخصیتی و روحی انسان شکل می­ گیرد. تأثیرپذیری کودک از رفتار و گفتار مادر تا جایی است که او می­ تواند، نسل آینده را، آن­چنان ­که می­ خواهد، ساخته و درست یا نادرست تحویل جامعه دهد. مادر خوب می‌تواند زنان و مردان بزرگی را به حیات اجتماعی و به تاریخ بشری تقدیم کند و نقش غیرمستقیم خود را در تعالی جامعه به انجام رساند و در تکامل اجتماعی سهم بسزایی داشته باشد. در تاریخ معاصر، در کشورهای جهان سوّم و جوامع اسلامی، به تقلید و تشویق بیگانگان، همواره شاهد دور کردن زنان از وظایف مادری و جدا ساختن کودک از دامان پرعطوفت مادر بوده ­ایم. نهضت­ های غربی یا غربزده که به دنبال دفاع از حقوق زنان بودند، در راستای رفع نابرابری‌های زنان در بازار کار، نقش مادری زنان و تربیت فرزندان را یکی از عوامل عقب ماندگی شغلی زنان به حساب می‌آورند و برای رفع آن، گسترش وسایل پیشگیری از حاملگی، اطلاع از روش­ های تنظیم خانواده و حمایت مالی دولت از نگهداری فرزندان در مهد کودک‌ها را در بهبود موقعیت زنان در بازار کار مؤثر می‌دانند.[60] به روشنی پیداست که از نگاه این دسته، پرورش نسل آینده و تربیت فرزند و مدیریت احساسات و عواطف در درون خانه، اهمیت چندانی ندارد. هر چند این نگاه افراطی، حتی از جانب برخی محققان غربی با تردید مواجه شده است: بپذیریم این تحولات به بهای بسیار گزافی به دست آمده است؛ برای مثال از جمله آثار ناشی از این جنبش، تبدیل شدن زنان به نیروی کار و ورودشان به عرصه تولید اقتصادی است که پیامدهای مخرب زیادی داشته است. در نتیجه همان طوری که پیوندهای رسمی خانواده از طریق اصلاحات قانونی در حال تضعیف شدن بود، حضور زنان در خانواده، به خاطر آنکه وقت خود را به کار در خارج از خانه اختصاص می دادند، کاهش یافت. از طرف دیگر استقلال زنان از شوهران، به خاطر حقوقی که دریافت می کردند، در حال افزایش یافتن بود. شاید قربانیان اصلی فروپاشی آرام ساختار یکپارچه خانواده، کودکان بودند که به احتمال زیاد (جهت نگهداری) به دیگران تحویل داده می شدند و یا به حال خود رها می گردیدند. به طور کلی این تحولات، اصول و رفتارهای فردگرایانه را به طور گسترده به درون خانواده منتقل کرد.[61] وی در ادامه می‌آورد: فمینیست ها به طور ضمنی یا صراحتاً، این باور را گسترش داده­ اند که آزادی زنان باید با رهایی آنان از خدمت به کودکان و نیز مردان آغاز شود. بر این اساس می توان ادعا کرد که به واسطه بسط اعتقادات فمینیستی، ما از دینداری عاطفی که باعث می گردد تا زنان از نقش مادری خود یعنی به دنیا آوردن و پرورش کودکان- بیشترین رضایت خاطر را داشته باشند، فاصله گرفته ­ایم. روانشناسی عمومی، ما را از این شناخت دردناک که زندگی همدلانه مادران با کودکان، احتمالاً مانع پیشرفت آنها می شود، به این آگاهی خودستایانه که لازمه شکوفایی استعداد زنان، زندگی مادران برای خود و نه کودکانشان می باشد، سوق داده است.[62]  امام خمینی(س) با شناخت درست از نقش مادری، بر اهمیت و ارج نهادن به آن تأکید داشته[63] و نقشه­ های شوم استعماری را در نادیده گرفتن این وظیفه مهمّ نقد می‌کند: مع الأسف در آن حکومت طاغوتی این شغل را می­خواستند از این مادرها بگیرند، تبلیغ کردند به این­که زن چرا بچه­ داری بکند... این شغل شریف را منحطش کردند در نظر مادرها، برای این­که می­ خواستند که مادرها از بچه ­ها جدا بشوند، بچه ­ها را ببرند در پرورشگاه ­ها بزرگ کنند، مادرها هم علی‌حده بروند یک کارهایی که آنها دلشان می­ خواهد بکنند.[64] امام در ادامه همین سخن، شغل مادری را شغل انبیا و در راستای تربیت انسان معرفی می­کند. ایشان در تبیین شرافت مادری که در جایگاه زن و علوّ مقام انسانی او نقش دارد، تأکید می­ کند: شما خانم ­ها شرافت مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسه­ ای که بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب بچه خوب تربیت می­ کند و خدای نخواسته، اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر، منحرف بیرون می­ آید... حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر در بچه ­ها اثر دارد.[65] 6. ایجاد زمینه­ های لازم برای تحصیل و تدریس تعلیم و تعلّم در زمینه­ های مختلف علم و فرهنگ، با تأکید بر تربیت و تهذیب نفس، تأمین­ کننده شخصیت و منزلت علمی، فرهنگی و معنوی زن و نشانه کرامت انسانی اوست. انسان در سایه علم و دانش­ورزی است که به درک صحیح از جهان هستی و نقش خود در این عالم پر رمز و راز پی می­ برد و به سوی کمال گام برمی­ دارد؛ از این­رو، در اسلام، نه تنها زنان از حق تحصیل و علم ­آموزی برخوردارند، بلکه این امر از وظایف زن و مرد مسلمان به حساب آمده است.[66] امام خمینی با تکیه بر معارف اسلامی، غایت تمام علوم را به کمال رساندن انسان معرّفی می­ کند؛[67] لذا زنان را به علم ­آموزی و رسیدن به استقلال علمی و فکری تشویق می­ کند تابتوانند به رشد وکمال رسیده، با هوشیاری کامل، درصحنه جامعه حضور یابند. ایشان نهضت مبارک تحصیل و سوادآموزی را از برکات نظام اسلامی برشمرده، می­ گوید: زنان شیردل و متعهّد، همدوش مردان عزیز، به ساختن ایران عزیز پرداخته، چنان­که به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته ­اند و شما شهر و روستایی را نمی­ یابید، جز آن­که در آن­ها جمعیت­ هایی فرهنگی و علمی از زن­ های متعهّد و بانوان اسلامی ارجمند به وجود آمده است.[68] ایشان در جایی دیگر، در قدردانی از زحمات زنانی که زحمت نشر و گسترش علم و فرهنگ اسلامی را به دوش می ­کشند، می­ آورند: درود بی­پایان بر زنان متعه‍ّدی که اکنون در سراسر کشور، به تربیت نوباوگان و تعلیم بی­ سوادان و تدریس علوم انسانی و آموزش فرهنگ غنی قرآنی اشتغال دارند.[69] در پایان، یادآور می‌شویم که انقلاب اسلامی ایران و نقش فعال زنان در آن، شاهدی صادق بر مدعاست که با تمسک به قوانین حیات­بخش اسلام می‌توان، به احقاق حقوق زنان و احیای کرامت انسانی آنان دست زد و به شکوفایی استعدادهایشان کمک کرد. زنان ایران اسلامی به بهترین شکلِ ممکن، با ایثار و فداکاری خود، در جریان انقلاب و جنگ تحمیلی، نقشِ تعیین­ کننده خود را در حیات اجتماعی جلوه ­گر ساختند. همه این­ها در سایه اجرای احکام الهی و با رهبری و رهنمودهای امام خمینی(س) و سایر اندیشمندان دینی تحقق یافت؛ نه در زیر لوای حرکت‌های فمینیستی و پیروی از الگوهای وارداتی که برای زنان غرب، تباهی، بدنامی و لکه­دار شدن کرامت و شرافت انسانی آنها را به ارمغان آورد. منبع: مجموعه مقالات همایش بین المللی امام خمینی و قلمرو دین (کرامت انسان)، ابوالقاسم مقیمی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 1-44 منابع  قرآن کریم. 1. عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور، چاپ اول، چاپخانه سیدالشهدا، قم، 1403 ق. 2. شرح چهل حدیث، روح الله خمینی، چاپ 25، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1381. 3. صحیفه امام، روح الله خمینی، چاپ دوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1379. 4. کشف اسرار، روح الله خمینی، بی تا. 5. علل الشرائع، شیخ صدوق، چاپ اول، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1408ق. 6. زنان در بازار کار ایران، مهرانگیز کار، چاپ دوم، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، تهران، 1379. 7. کنز الفوائد، ابی الفتح محمد بن علی کراجکی، چاپ دوم، چاپخانه مصطفوی، قم، 1410ق. 8. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1403 ق - 1983 م. 9. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، چاپ چهل و دوم، صدرا، قم، 1374. 10. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، چاپ 27، صدرا، قم، 1374. [1]. صحیفه امام، ج4، ص 364. [2]. نساء (4):1. [3]. اعراف‌(7): 189؛ زمر (39): 6؛ نحل ( 16): 72. [4]. علل الشرائع ، ج1، ص 30. [5]. زن در آیینه جلال و جمال، ص 44. [6]. نظام حقوق زن در اسلام، ص122- 126. [7]. کتاب زن (قسمت اول)، مقاله:«زنان و آینده خانواده»، الیزابت فاکس، ش 16. [8]. صحیفه امام، ج5، ص 189. [9]. همان، ج4، ص 364. [10]. روم (30 ): 21. [11]. نظام حقوق زن در اسلام، ص 76. [12]. صحیفه امام، ج 9، ص 197. [13]. ر.ک: همان، ج7، ص332؛ ج 8، ص 90. [14]. صحیفه امام، ج8 ، ص 91. [15]. روزنامه جمهوری اسلامی، 1/8/1376. [16]. نظام حقوق زن در اسلام، ص 247. [17]. صحیفه امام، ج 6، ص 302. [18]. شرح چهل حدیث، ص 17. [19]. کشف اسرار، ص 312. [20]. صحیفه امام، ج9، ص 462. [21]. همان، ج 14، ص197- 198. [22]. نظام حقوق زن در اسلام،‌ ص 124. [23].همان، ص 98. [24]. ر.ک: صحیفه امام، ج18، ص 401 – 402 ؛ ج 14، ص 355 ـ 356. [25]. نساء (4): 1؛ زمر (39): 6؛ زن در آیینه جلال و جمال، ص44. [26]. مؤمن(40): 40؛ نساء (4): 124؛ آل عمران (3): 193 ـ 195. [27]. نحل (16): 97. [28]. نازعات (79 ): 40 ـ41؛ حجرات (49): 13. [29]. زمر(39): 9. [30]. آل­عمران (3 ): 17. [31]. احزاب ( 33): 35. [32]. حجرات (49): 13. [33]. صحیفه امام، ج 7، ص 337. [34]. ر.ک: همان، ص 340؛ ج 17، ص 473؛ کشف اسرار، ص 126. [35]. صحیفه امام، ج 6، ص300. [36]. همان، ج4، ص427. [37]. همان، ج6، ص300 – 301. [38]. همان، ج7، ص339. [39]. ر.ک: همان، ج14، ص2. [40]. همان، ج15، ص 268. [41]. همان، ج9، ص 369. [42]. همان، ج10، ص395. [43]. صحیفه امام، ج 5، ص239. [44]. همان، ج 16، ص84. [45]. همان، ج9، ص 196. [46]. همان، ص551. [47]. ر.ک: همان، ج6، ص436. [48]. صحیفه امام، ج4، ص 247. [49]. ر.ک: همان، ج10، ص 103- 104. [50]. صحیفه امام، ج4، ص364. [51]. بحار الانوار، ج 63، ص117 ـ 118. [52]. تاریخ الطبری، ج 1، ص 77. [53]. نساء (4): 97- 98. [54]. زن، دین، سیاست، ص 43- 53. [55]. مسأله حجاب، ص223. [56]. صحیفه امام، ج 4، ص414. [57]. ر.ک: همان، ج 4، ص 436. [58]. صحیفه امام، ج19، ص 183. [59]. همان، ج13، ص193. [60]. زنان در بازار کار ایران، ص 72 و 89. [61]. کتاب زن، مقاله:«زنان و آینده خانواده»، (قسمت اول)، الیزابت فاکس، ش 16. [62]. همان، (قسمت سوم)، ش 18. [63]. ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 283 - 284 و 504. [64]. صحیفه امام، ج8 ، ص 90 ـ 91. [65]. همان، ج 7، ص 238. [66]. عوالی اللئالی، ج 4، ص 70؛ کنز الفوائد، ص 239. [67]. ر.ک: صحیفه امام، ج3، ص 218. [68]. صحیفه امام، ج12، ص 275. [69]. همان، ج14، ص 317. 

انتهای پیام /*