دستیار ویژه رئیس جمهور:

امام توانست حس اعتماد و اطمینان را به مردم بازگرداند

امام توانست حس اعتماد و حس اطمینان را به مردم بازگرداند و به مردم بفهماند در سایه اسلام و با شعار نه شرقی و نه غربی می توانند روی پای خودشان بایستند این امر بخاطر ویژگی های خود امام بود؛ چرا که امام همه ارزش های لازم را داشت و خودش یک اسلام شناس واقعی، یک فقیه، یک فیلسوف، یک انقلابی و یک حکیم بود. امام تمام عمر خود را در راه استقلال و آزادی و اسلام گذاشت و مردم به امام اعتماد کردند.

کد : 53875 | تاریخ : 18/03/1394

به گزارش پرتال امام خمینی، حجت الاسلام والمسلمین علی یونسی، روحانی 64 ساله و اهل نهاوند است که در سوابق او ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح و از آن مهم تر وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات به چشم می خورد. یونسی پس از استعفای حجت الاسلام والمسلمین قربانعلی دری نجف آبادی از وزارت اطلاعات دولت اصلاحات، همزمان با برگزاری اولین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا از سوی رئیس دولت وقت به عنوان وزیر پیشنهادی اطلاعات به مجلس پنجم معرفی شد و پس از دفاع از برنامه های خود توانست در کسوت وزیر اطلاعات مشغول به کار شود.

حجت الاسلام و المسلمین یونسی در دولت هشتم نیز بار دیگر به عنوان وزیر اطلاعات معرفی شد و پس از پایان دولت اصلاحات نیز بیشتر در مقاوم مشاور اقدامات خود را دنبال کرد. البته در سال های اخیر و پیش از آغاز به کار دولت یازدهم او معاون حقوقی حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس وقت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود تا اینکه روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کاندیدا شد و یونسی یکی از حلقه های اصلی ستاد او را تشکیل داد.

او در ۹ مهر ۱۳۹۲ و چند ماه پس از مستقر شدن دولت تدبیر و امید طی حکمی از سوی روحانی به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی منصوب شد.

آنچه در ادامه می خوانید گفت و گوی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با وی درباره مفاهیمی چون «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی»، «رسیدن به اهداف انقلاب فرهنگی مورد نظر امام»، «نگاه یکسان به جمهوریت و اسلامیت نظام»، «نگاه امام به اقوام و اقلیت ها» و ... است.

*شعار حضرت امام از ابتدا بحث استقلال آزادی و جمهوری اسلامی بود، چه شد که حضرت امام این بحث را مطرح کردند؟ منظور ایشان از به کار بردن مفهموم استقلال چه بود؟ عدم وابستگی و یا عدم ارتباط با دنیا؟

تفسیر انقلاب بدون در نظر گرفتن تحولات سیاسی گذشته ممکن نیست

- تفسیر و تحلیل انقلاب اسلامی از زبان حضرت امام بدون بررسی تحولات سیاسی گذشته غیر ممکن است. یعنی انقلاب اسلامی یک حادثه بدون مقدمه نبوده است که بی ربط به تحولات سیاسی مهم ایران و حتی منطقه رخ داده باشد. انقلاب اسلامی بخشی از تحولات بزرگی است که در گذشته رخ داد و به تاسی از تجارب گذشته، امام حرکت انقلابی خود را آغاز و مدیریت کرد. امام برآیند موفقیت آمیز همه تحرکات سیاسی گذشته ایران است.

در تاریخ تحولات ایران، رخدادهایی نظیر انقلاب بزرگ و شکست خورده مشروطه، کودتای رضا خان و مشکلات مهم جنگ جهانی اول و دوم و تجزیه بسیار درد آور ایران در زمان قاجار و از همه مهمتر رقابت طولانی مدت روسیه و انگلیس و تحولاتی از این دست زیاد است. به عبارتی مجموعه تحولات گذشته و به خصوص سلطه دراز مدت انگلیسی ها و روس ها در ایران که کشور را اشغال کردند و ماندگار هم شدند آثار ماندگاری در تاریخ ایران بر جای گذاشتند بخصوص رقابت های طولانی مدت روس و انگلیس، تاثیر گذاری عثمانی در منطقه، به عنوان یک قدرت منطقه ای و ظهور یک ابرقدرت نوجوان و تازه نفس به نام آمریکا در این برهه از زمان هر کدام به نوعی در سرنوشت کشور ما تاثیر گذار بودند و در این برهه هم شکست و ناکامی های زیادی را نیز بر ایران تحمیل کردند و از طرفی هم تمام نهضت های رهایی بخش، آزادی بخش، استقلال طلبانه با منافع قدرتهای مذکور اصطکاک داشتند به عبارتی ارزش هایی چون "استقلال" به عنوان ایده آل در ذهن ملت ایران باقی ماند. یعنی استقلال حلقه گمشده تمام حرکت های انقلابی گذشته در ایران بود.

استقلال از روس، انگلیس، عثمانی و آمریکا و استقلال از همه نوع استعماری که در منطقه بود و این امر بر همگان آشکار بود که سلطه و نفوذ و استعمار، منافع ملی ایران را به خطر می اندازد و همه حرکت هایی آزادی بخش و استقلال طلبانه بالاخره با منافع یکی از این کشورها در تضاد بود و در نهایت منجر به شکست می شد. در این بین استقلال تبدیل به یک هدف آرمانی برای ایرانی ها شده بود و به عبارتی هر حرکتی که از سوی جنبش ها و احزاب و دسته جات و نهضت های مختلفی که در ایران شروع می شد برای رهایی یکی از این قدرتها و ابرقدرت ها بود. البته باید اذعان کرد خیلی از حرکت ها تحت نفوذ این قدرت ها عمل می کردند. به عنوان مثال کلیه فعالیت های چپ گرایانه، متاثر از شوروی و بعضا متاثر از چین بود و تمام حرکت های لیبرال منشانه متاثر از کشورهای غرب بوده و منافع آنها را دنبال می کرد. رهبران این حرکت ها وعده استقلال و آزادی می دادند، ولی شعار آزادی و استقلال بیشتر مصرف داخلی داشت. استقلال و رهایی از قدرتهای خارجی، یک هدف بیرونی و درونی داشت و در گذشته این دو هدف همواره در تمام جنبش ها و انقلاب ها و اهداف و فعالیت های آنان به چشم می خورد و هر اندیشمندی و هر فرد یا گروه انقلابی برای جذب نیرو باید این اهداف را دنبال می کرد تا جوانان را جذب کند و هزاران نفر نیز به خاطر این دو هدف مقدس یعنی استقلال و آزادی به زندان افتادند و تحت شکنجه های وحشیانه قرار گرفتند.

"استقلال و آزادی" مبنای تمامی تحولات سیاسی ایران بوده است

تحولات سیاسی 150-200 ساله اخیر زیاد است به عبارتی در طول 120 سال گذشته عمدتا این دو هدف یعنی استقلال و آزادی در تمام تحولات سیاسی و اجتماعی ایران به چشم می خورد. انقلاب اسلامی با جهت گیری خاص توانست دو هدف را تامین کند این جهت گیری تنها از عهده حضرت امام بر می آمد و هیچکس قادر نبود این کار را انجام دهد جز وی که توانست این کار را بخوبی انجام دهد. هر چند در انقلاب های گذشته علما و شخصیت های بزرگی حضور داشتند، اما به دلایلی حرکت های آنها ناکام ماند و نتوانستند این دو هدف را محقق کنند و استقلال و آزادی را عملی کنند. در واقع علما و شخصیت های بزرگی در مشروطه و قبل از مشروطه و در دوران ستم شاهی زندان رفتند و شهید شدند، ولی هیچکدام از آن شخصیت ها نتوانستند برای تحقق استقلال و آزادی یک جهت درستی تعیین کنند که به نتیجه برسد، اما امام آمد و اسلام را آورد یعنی یک عنصر سومی وارد عرصه معادلات شد. به عبارت بهتر تا قبل از وی یک هدف ثنایی و دو گانه مطرح بود و این امر تجربه ناموفقی را رقم زده بود و در نهایت به پیروزی هم نرسید چون که یک موتور متحرک درونی نداشت که این حرکت را به نتیجه برساند. امام توانست ضلع سوم مثلت را تکمیل کند که این امر منجر به فعال شدن دو ضلع دیگر هم شد؛ یعنی موفقیت دو ضلع دیگر مثلث در سایه ضلع سوم هست که امام توانست آن را تکمیل کند.

با ورود به صحنه مبارزات، امام توانست به همه انقلابیون و همه ملت ایران تفهیم کند که رسیدن به استقلال و آزادی تنها در سایه اسلام امکان پذیر است در واقع اسلامی که امام معرفی کرد غیر از اسلامی بود که در گذشته و در زمان شاه معرفی می شد؛ چرا که آن اسلام، اسلام ذلت پذیری، انفعال، ستم پذیری و به تعبیر امام اسلام آمریکایی بود آن اسلام چیزی بود که هم غربی ها و هم شرقی ها می خواستند. آنها دنبال یک اسلام منفعل و اسلام سازش کار بودند و  هیچگاه اسلام انقلابی را نمی خواستند. امام آمد و ایده ای نو را معرفی کرد که هم بهانه آزادی را از غرب و هم بهانه عدالت را از شرق گرفت؛ چرا که شرق با شعار عدالت و غرب عمدتا با شعار آزادی جلو می آمد، اما امام به خوبی توانست این دو مفهوم را نهادینه کند و مردم در این برهه فقط این مساله را از امام می توانستند بپذیرند؛ چرا که امام خودش تجسم این ارزش ها بودند. آنچه که در غرب به نام آزادی یا آنچه که در شرق به نام عدالت وجود داشت ارزش های برون مرزی بودند که برای کشور ما کارایی لازم را نداشتند.

امام استقلال و آزادی اسلامی را به مردم هدیه داد

ملت ایران ملتی فرهیخته، قدیمی و باستانی است که هم ایدئولوژی درستی دارند و هم آن ارزش هایی که دنبالش هستند در درون خود دارند. به عبارتی ما همه چی را خودمان داشتیم، بنابر این هر آنچه را طلب می کردند در داخل وجود داشت و نیازی نبود آن را از بیگانه طلب کنند و امام توانست حس اعتماد و حس اطمینان را به مردم بازگرداند و به مردم بفهماند در سایه اسلام و با شعار نه شرقی و نه غربی می توانند روی پای خودشان بایستند این امر بخاطر ویژگی های خود امام بود؛ چرا که امام همه ارزش های لازم را داشت و خودش یک اسلام شناس واقعی، یک فقیه، یک فیلسوف، یک انقلابی و یک حکیم بود. امام تمام عمر خود را در راه استقلال و آزادی و اسلام گذاشت و مردم به امام اعتماد کردند. امام انقلاب مردمی را با کمترین هزینه بدون خشونت و با دست خالی به پیروزی رساند و شاه را خلع سلاح و بیرون کرد. مردم هم پای کار آمدند و انقلاب با آرامی و با آرایش کامل با کمترین مشکل به نتیجه رسید. امام استقلالش را و آزادی اش را در قالب اسلام پیاده کرد و 10 سال هم این تجربه را مدیریت کرد. البته این را باید گفت که کمتر رهبری در دنیا هست که هم انقلابی را رهبری کند و بعد از پیروزی هم آن را برای مدت طولانی رهبری و هدایت کند چرا که معمولا این دو از هم جدا هستند و انقلاب اسلامی جزو معدود انقلاب های موفقی است که امام بذری را که خودش کاشت از همان اول کاملا تنومند کرد و بعد هم رژیم و ساختار قبلی را خراب و ساختار جدید را در همانجای خودش بنا کرد بنای محکمی ساخت این بنایی که امام به نام جمهوری اسلامی ساخت بنای زوال ناپذیر بود و هیچ تزلزل و  سستی در آن وجود ندارد. ریشه های عمیق مردمی، اسلامی، دینی و اخلاقی که امام در پی ریزی انقلاب دیده، جمهوری اسلامی را برای همیشه ماندگار کرد.

جمهوری اسلامی و ولایت فقیه دو یادگار امام برای حفظ انقلاب بود 

باید گفت که امام برای مردم ایران دو میراث بر جای گذاشت یکی جمهوری اسلامی و دوم نعمت رهبری و نعمت ولایت یا همان ولایت فقیه. امام این دو میراث را به یادگار گذاشت و این دو میراث انقلاب را علی رغم تمام این تحولات و مخالفت ها و مشکلات داخلی و خارجی تا کنون همچنان سرپا نگه داشته است. اولا منطقه خاورمیانه همیشه در تلاطم بوده و ایران در کانون آن تلاطم بوده و هست و علی رغم میل همه رقبا و دشمنان در سطح منطقه و جهان، جمهوری اسلامی هر روز قوی تر و مقتدر تر باقی مانده است. به طوری که باید گفت در این 400 سال اخیر هیچگاه دولتی با این اقتدار که امروز هست در ایران سرپا نبوده و این حاصل دسترنج همه انقلابیون و رهبری امام هست که جمهوری اسلامی و رهبری را به یادگار گذاشت و اگر چنانچه جمهوری اسلامی نبود یک دولتی به مردم واگذار کرده بود که انتخاب می کردند و همان اختلافات داخلی پابرجا بود و هر کسی چیزی می گفت و معلوم نبود چه چیزی عاید مردم خواهد شد. بلایی که سر مصر و سایر کشورهای منطقه آمد و اگر چنانچه امام رهبری این کشور را هم رها می کرد معلوم نبود چه می شد.

شما نگاهی به دولت های منطقه بیندازید برای این دولت ها گاهی چقدر مشکل پیش می آید و حتی در انتخابات چقدر مشکل پیش می آید. اگر درایت امام نبود بعد از امام کاملا همه چیز از هم می پاشید و ما نقطه ثباتی نداشتیم، ولی میراثی که می توان گفت میراث اصلی را هم حفظ کرده است نعمت رهبری هست که تاکنون توانسته جمهوری اسلامی را نگه دارد و اینکه برای آینده نیز نکته مهمی که جمهوری اسلامی و رهبری را همیشه پویا و زنده نگه می دارد، نعمت اجتهاد و ویژگی اجتهاد است؛ چرا که اجتهاد یعنی به روز کردن جمهوری اسلامی و به عبارت بهتر جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و ارزش های دینی در سایه اجتهاد پویا و به روز تفسیر می شوند. یعنی امام هم اگر خودشان در قید حیات بودند حتما بر حسب مصالح جمهوری اسلامی بر حسب مصالح ملت، منافع ملت و خطرات و تهدید هایی که بود حتما استراتژی های گوناگونی اتخاذ می کردند. یک روز استراتژی جنگ، یک روز صلح و یک روز مصالحه و روزی هم قهر و روزی هم بخشش بود. این استراتژی ها که در 10 سال امام هم تفاوت های مختصری داشته به خاطر این بوده که بحث اجتهاد است. الان رقبای ما در منطقه فاقد این نگاه استراتژیک هستند گاهی اینها موجی را ایجاد می کنند، ولی چون فاقد این دید و نگاه هستند بعد از مدتی فروکش می کند؛ مانند آنچه که در القاعده یا سایر گروههای تروریستی منطقه در سوریه و عراق انجام شد یک موج ایجاد می شود، ولی چون پشتوانه اجتهادی ندارند بعد از مدت کوتاهی فروکش می کنند. اینها فاقد این پشتوانه هستند، البته در این زمینه می توان به حزب الله اشاره کرد. حزب الله لبنان که گروه کوچک از مردم لبنان هست به دلیل اینکه متکی به یک اجتهاد پویاست، در مقابل اسراییل تا حالا ایستادگی کرده، لبنان را از اشغال درآورده و تا حالا چند بار که با اسراییل نیز درگیر شده است، اسراییل را به ستوه آورده و امروز سربلند در منطقه به عنوان یک تکیه گاهی در مقابل افراط و تفریط نقش ایفا می کند و این همان چیزی است که اسلام به آن احتیاج دارد. هم اهل سنت به حزب الله احتیاج دارد هم جمهوری اسلامی و همه مردم به تکیه گاه محکمی در منطقه به نام حزب الله نیاز دارند و این امر به خاطر آن ویژگی هست که ما آن را به عنوان ویژگی پویایی ونشاط سیاسی انقلاب و به نام اجتهاد می شناسیم و دشمنان و رقبای ما فاقد این ارزش هستند.

برای فهم بهتر انقلاب و امام باید مسائل را اصلی و فرعی کنیم

ما باید برای فهم مسائل مربوط به انقلاب اسلامی اصول را اصلی و فرعی بکنیم، اگر ما مسائل را فرعی و اصلی نکنیم گاهی فرع را به جای اصل بگیریم وسط راه می مانیم، گیج می شویم. ما باید حتما با تحقیق در استراتژی و بیانات و صحبت های امام به این نتیجه برسیم که اهداف اصلی و فرعی امام کدامند استراتژی اصلی امام کدام و تاکتیک ها کدامند. روش های اصلی امام چی هست؟ اگر چنانچه اینها را به دست نیاوریم حتما در فهم امام مشکل پیدا می کنیم اگر چنانچه ما امام را در گذشته و در دهه اول انقلاب تعریف کنیم دچار خطا می شویم. ما باید امام را از زمان آغاز حرکت تا پیروزی و 10 سال بعد از آن را تفسیر بکنیم که اصولش و فروعش و تاکتیک ها و استراتژی اش چی بوده اگر این کار را نکنیم دچار خطا می شویم.

* یکی از مباحثی مطرح استقلال در عرصه های  مختلف هست ، آنچه که شما مطرح کردید استقلال سیاسی است و بحث استقلال در عرصه های اقتصادی، اجتماعی به خصوص فرهنگی مطرح است و بر اساس آنچه که حضرت امام هم فرمودند انقلاب ما انقلاب فرهنگی است این به چه معنا است و امروز در کجا قرار داریم آیا توانستیم به موازات استقلال سیاسی به استقلال اقتصادی و فرهنگی هم برسیم یا هنوز در این عرصه ها جای کار داریم؟

هیچ کشور نیست که به خارج متکی نباشد

- استقلال در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را باید یک بسته ببینیم. اینها همه بر دیگری تاثیر دارند. اگر ما استقلال اقتصادی نداشته باشیم، استقلال فرهنگی مان هم مشکل پیدا می کند و اگر استقلال فرهنگی نداشته باشیم استقلال اقتصادی به مشکل بر می خورد و اگر از نظر سیاسی مستقل نباشیم هر دو لطمه می بیند. شما این را سه ضلع یا چهار ضلع یا بیشتر می بینید که هر کدام از اینها بر هم تاثیر می گذارند. البته کدام اینها اولویت دارند، بستگی به شرایط و وضعیت موجود دارد. به طور طبیعی استقلال سیاسی اولویت دارد به این دلیل که استقلال سیاسی نظر به رهبریت جامعه دارد. رهبری جامعه اگر مستقل شود می تواند برای استقلال دراز مدت فرهنگی، اقتصادی و نظامی تدبیر بیاندیشد. به طور کلی استقلال اقتصادی امکان ناپذیر است و اینکه بگوییم یک کشور به هیچ عنوان به خارج متکی نیست، چنین کشوری وجود ندارد  و در خارج نیز امکان پذیر نیست. شاید مصلحت هم نیست؛ چرا که خداوند کره زمین را به گونه ای آفریده که مواهب به همه جا تقسیم شده است تا با هم ارتباط داشته باشند، ولی استقلال نسبی برای هر کشوری که حیات اقتصادی اش را حفظ کند، لازم است و همچنین در حوزه فرهنگی نیز این امر صدق می کند تمام کشورها از بعد فرهنگی بر این باورند که به آداب و رسوم ، دین، تاریخ و همه ارزش های خود متکی باشند و اگر این حوزه دگرگون بشود همه چیز دگرگون می شود . استقلال در این حوزه ها زمانبر است با یک انقلاب نمی شود اینها را انجام داد، اما با یک انقلاب می شود استقلال سیاسی را حفظ کرد. با یک انقلاب می شود شاه را بیرون کرد و از فردا رفراندوم برگزار و انتخابات برگزار شود، اما رسیدن به استقلال اقتصادی اینگونه نیست.

امروز ایران بهترین ارتش دنیا و منطقه را دارد

در اوایل انقلاب برخی از بزرگان انقلاب اظهار نظر می کردند برای رسیدن به استقلال اقتصادی، 20 سال زمان لازم است و در حال حاضر گفته می شود این زمان کم است. در صحبت های حضرت امام هم هست که عده ای وعده چند ساله می دادند و می گفتند دو سه ساله مشکل بیکاری را حل می کنیم، اما امام فرمودند اینطوری نیست مشکلات اقتصادی سالها طول می کشد، امروز فهمیدیم رسیدن به استقلال اقتصادی و فرهنگی و نظامی بیش از 20 سال هم طول می کشد. در ابعاد مختلف ما پیشرفت های بسیار شگرفی داشتیم و پیروزی هایی که ما در دهه اول داشتیم به ذهنمان هم خطور نمی کرد. هر چند در  شرایط کنونی راضی نیستیم و احساس می کنیم خیلی کمبود داریم ولی در آن زمان  فکر نمی کردیم که به طور مثال در سی و ششمین سال انقلاب بهترین موشک های منطقه را بسازیم و بهترین ارتش دنیا و منطقه را داشته باشیم. از نظر نظامی ما به یک موقعیت رسیده باشیم که نه به ذهن رژیم شاه و نه هیچ کدام از رقبا ما می رسید.

در واقع از نظر  اقتصادی کشور به پیروزی های بزرگی دست یافته و در شاخص های مهمی چون میزان تولید برق و آب و سدسازی، خدمات مخابراتی و در علم پزشکی و شاخص های سلامت پیشرفت های بسیار خوبی انجام شده است به طور مثال، خدمات پزشکی ایران را می توانیم به همه دنیا صادر کنیم. در بحث مهندسی هم همینطور. قبل از انقلاب این پزشکان پاکستانی وهندی بودندکه مردم را معالجه کردند پیشرفت بالای پزشکی در ایران باعث شده تا ما امروز از صنعت جدید توریست سلامت صحبت کنیم صنعتی که می تواند بخش زیادی از کمبودهای اقتصادی ما را حل کند سالانه چندین میلیون نفر از کشورهای منطقه برای معالجه به ایران می آیند و خوشبختانه در خارج از کشور نیز بزرگترین متخصصین قلب و مغز و سایر رشته های پزشکی ایرانی هستند و آن چیزی که امروز در حوزه های مختلف چون صنعت ، پزشکی ، مخابرات و فضانوردی در ابعاد مختلف اتفاق افتاده است را شاید فکر هم نمی کردیم به این زودی قابل دسترسی باشد ولی الان بهش رسیدیم، اما در عین حال راضی هم نیستیم؛ چرا که رقبای ما هم پیشرفت کردند و انها هم متوقف نشدند و حرکت کردند ما هم حرکت کردیم، ولی ما عقب ماندگی های طولانی داریم و باید جبران کنیم. رسیدن به اهداف مهم خودکفایی و استقلال در این ابعاد زمانبر است، اما استقلال سیاسی چون در راس همه اینها هست باید صورت می گرفت و این امر با انقلاب صورت گرفت.

رسیدن به استقلال اقتصادی و فرهنگی زمان بر است

ما امروز انتخابات برگزار می کنیم در داخل هر 8 سال یکبار قدرت عوض می شود با یک رقابت بسیار پر شور و پر هیجان و به لطف خدا این انتخاباتی که در ایران صورت می گیرد بدون هیچ حادثه ای قدرت جا به جا می شود در حالی که کشورهای دیگر منطقه جابجایی در قدرت منجر به جنگ داخلی، خونریزی و گاه تجزیه می شود در ایران هیجان و نشاط فوق العاده سیاسی در انتخابات رخ می دهد برای ریاست جمهوری یا مجلس، قدرت جا به جا می شود نفرات جا به جا می شوند مهره ها جا به جا می شوند در عین حال ثبات کشور هم حفظ می شود در اینجا این استقلال سیاسی صد در صد انجام شده، اما استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی زمان می برد البته باید گفت از نظر فرهنگی آسیب هایی هم دیدیم یعنی ما از یک جهات پیشرفت کردیم، اما از یک جهات هم دچار آسیب شدیم و تاثیرات منفی داریم که باید همه فرهیختگان و بزرگان در مقابل این هجمه فرهنگی بایستند که در سراسر دنیا کشورهای جهان سوم را تهدید می کند، بنابراین در یک سری از حوزه ها خیلی موفقیت کامل بوده، ولی در برخی حوزه ها هم موفقیت زمان می برد، ولی در مجموع آن چیزی که رخ داده سر هم حساب کنیم پیروزی کامل بوده است.

* رکن یا ضلع سوم انقلاب ما جمهوری اسلامی است که آزادی و استقلال را به ارمغان داشت و رمز پیروزی حضرت امام هم بود مباحث مختلفی درباره جمهوری اسلامی وجود دارد اینکه جمهوری چی، اسلامی چی و یا کدام اسلام و کدام جمهوری یا اصلا در برابر بحث هایی که آن روز مطرح می شد معنای جمهوری اسلامی چی هست و اینکه حتی بعضی ها امروز بحث می کنند که نگاه ما به جمهوری و رای مردم هم ظاهری بوده یا مقطعی، نظر شما در این باره چیست؟

عده ای در حوزه علمیه قم و نجف مخالف اقدامات امام بودند

- من اشاره کردم که باید اصول را برای فهم بهتر فرعی و اصلی بکنیم برای همین است که در یک مقطع خاص اگر متوقف بشویم حتما گرفتار می شویم. نباید فهم خودمان را بر امام و انقلاب تحمیل کنیم. خوشبختانه آنچه که امام انجام دادند و گفتند تماما موجود است و هم شخصیت های اصلی که با امام و انقلاب بودند هنوز در قید حیاط هستند و هم آنچه که امام فرموده و آنچه که عملکرد امام هست وجود دارد که با وجود این مدارک و اسناد اجتهادش آسان و فهم و تفسیرش نیز آسان است، اما الان اگر بخواهیم گذشته را تفسیر کنیم ممکن است دچار اختلاف شویم اکثر کسانی که سن حدود 60-70 ساله دارند اینها کل عمر خود را از جوانی تا میانسالی در انقلاب طی کردند و اکنون در دهه های آخر عمر خود هستند و تجربه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را هم دارند و این کار را آسان کرده است. چیزی که امروز گفته می شود جدید نیست در گذشته هم افرادی در مقابل امام بودند و ایشان مخالفینی داشتند. امام در حوزه قم و در نجف هم مخالفینی داشتند مخالفان اصلی امام، شاه ، استبداد داخلی و استعمار خارجی بودند و اینها مخالفین اصلی امام بودند، ولی کسانی بودند که این فکر امام و اندیشه امام و راه امام را قبول نداشتند این دسته از مخالفان نیز چند دسته بودند یعنی یک نحله و یک گرایش خاصی نبودند عده ای از مخالفان عقیدتی نبودند بیشتر مخالفینی بودند که ملاحظات سیاسی، ملاحظات اجتماعی و ملاحظات رژیم را داشتند تعداد اینها البته بیشتر بود، لذا وقتی فشار برداشته شد این ها همه به سمت امام آمدند و حتی خیلی از آن شخصیت ها و علما در جلسات خصوصی قبول داشتند و می گفتند امام؛ صادق ترین، مطمئن ترین از هر جهت و جامع تر از همه هست و حتی مقلد امام هم بودند، اما بیرون به این امر اعتراف نمی کردند و نمی گفتند این قشر محافظه کار قشر عظیمی بودند که بیشتر متاثر از فشارهای استبداد بودند فشار که کم شد انقلاب که بالا گرفت این قشر عظیم ساکت و محافظه کار به امام پیوستند.

عده ای که الان هم هستند قرار گرفتن فقیه در مصدر حکومت را قبول نداشتند

گروه دیگری از این دسته از مخالفان امام عمدتا سر فهم مسائل دینی با امام مشکل داشتند یعنی نگاهشان به اسلام با نگاهی که امام داشت متفاوت بود آنها هم چند گروه بودند و در واقع کسانی بودند که می گفتند اسلام به ما تکلیف سیاسی نیاورده ما اصلا در برابر مردم از نظر سیاسی مسئول نیستیم ایده سیاسی و حرکت سیاسی را قبول نداشتند. این گروه بر این عقیده بودند که ولایت فقیه به معنی اینکه فقیه در مصدر حکومت قرار بگیرد را از اساس قبول نداشتند از بزرگان هم بودند و الان هم هستند.

عده ای می گفتند اگر بنا هست که انقلاب بکنیم باید صد درصد انقلاب به مدل گذشته باشد. یعنی انقلاب اسلامی باشد این ایده در کلانش مورد قبول همه علما بود. تمام متفکرین اسلامی از سید جمال الدین گرفته تا متفکرین شیعه و سنی این ایده که باید انقلاب، انقلاب اسلامی باشد را قبول داشتند، اما اینکه اسلام با چه نگاهی با چه فلسفه ای با چه تفسیری، جای اختلاف بود. ایده ها و نظریات مختلف مطرح بود در این میان این نظریه که اسلام یک اصولی دارد تغییرناپذیر و یک فروعی دارد که به اقتضای زمان ممکن است قابل تفسیر باشد چیزی بود که امام آن را دنبال می کرد در واقع امام اسلام را یک اصول تغییرناپذیر می داند که هیچکس در آن دخالت ندارد مثلا احکامی که تعبدی بود احکامی که عبادت است ما حق نداریم که در عبادات اسلام دخل و تصرف بکنیم و آنچه که وحی گفته و دین به عنوان عبادت آورده را تفسیر بکنیم، اما در امور اجتماعی، "شوری بینهم" است. یعنی در این امور می توانیم اجتهاد بکنیم و مدیریت کنیم که چطور با دشمن بجنگیم، صلح بکنیم و چطور شهرمان را ساخته و ترافیکمان را حل کنیم و چگونه صنعت و کشاورزیمان را اداره و به خودکفایی برسیم. مواردی که به امور اجتماعی و امور دنیوی مربوط می شود موضوعاتی هستند که اسلام به ما محول کرده است و امام همان موقع به خود مردم اعلام کردند در امور اجتماعی چون سینما، موسیقی و مجسمه و ... همه چیز مطلق ممنوع نیستند، ممکن است بر اساس شرایطی موارد مجاز هم داشته باشیم و خیلی از این موارد به شرایط خاص خودش مربوط می شود و چنانچه لازم باشد مصالح بزرگتری منجر به شکستن بن بست های احتمالی در برخی از موضوعات می شود و بن بست ها را می شکنند. اگر بن بستی باشد و در واقع بنای مجمع تشخیص مصلحت نظام هم برای همین امر گذاشته شد.

جمهوری اسلامی یعنی حاکمیت مردم و بقای اصول اسلام

این نگرش امام بود که دو رکن برای این دولت و برای نظام اسلامی هست یک رکن اصول اسلام که تغییر ناپذیر هست و دوم رای مردم هست در اموراتی که باید مردم تصمیم بگیرند مثلا اموری که عزل و نصب جمیع مقامات است این در اختیار مردم است. یعنی مدیریت واقعی دست مردم است. هیچ مقامی منصوب خدا نیست و همه مقامات مستقیم یا غیر مستقیم منصوب مردم هستند و مردم نمایندگان خودشان را تعیین می کنند. آنها مدیریتشان محدود به مصالح دنیوی است و در مصالح اخروی آنها دخل و تصرف نمی کنند که این امر بر عهده مراجع تقلید و فقها است. یعنی این رهبران برای مدیریت امور عادی مردم نه برای مدیریت احکام وحی و فهمش می آیند. چرا که درک آن مساله به عهده رهبری و مراجع تقلید است، اما اداره مردم و عزل و نصب مسئولان به عهده مردم است؛ این همان معنی جمهوری است. جمهوری یعنی حاکمیت مردم. اسلامی هم یعنی بقای اصول اسلام. اصول تغییر ناپذیر اسلام همیشه حاکم است و اداره جامعه هم به عهده مردم است. ترکیب این دو همان جمهوری اسلامی است.

* در همین بحث جمهوریت و حق تعیین سرنوشت مردم مباحثی وجود دارد یکی از مباحثی که بحث تخصص شما هم هست اقوام و اقلیت های جامعه هستند در انقلاب تمام قومیت ها و اقوام مختلف ایران حضور داشتند و در ایران هم تنوع قومی و مذهبی اعم از عرب، کرد، فارس، بلوچ، آذری، ترکمن و شیعه و سنی وجود دارد این گروهها چگونه با امام همراهی کردند و نگاه امام به اقوام و اقلیت ها چگونه بود ؟

اسلام و ایران دوستی مردم را برای انقلاب یکصدا کرد

- اسلام مد نظر امام، اسلام واقعی بود و این اسلام توانست اکثریت مردم را زیر چتر خودش جمع کند؛ چرا که برای وحدت مردم یک عامل بزرگی لازم است که همه را در یک جا جمع کند که در آن مقطع دو عنصر می توانست این وحدت را محقق کند این دو مولفه بزرگ می بایست حتما توامان باشد و یکی به تنهایی کافی نیست یکی اسلام و دیگری ایران دوستی است. ملیت ایران چیزی بود که در آن زمان خیلی سیاسیون به آن توجه می کردند و به اسلام آنچنان اهمیت نمی دادند و عمده ملی گراها و جریان های سیاسی در گذشته به ارزشهای ایرانی و ایران دوستی و به عبارتی ناسیونالیسم بدون توجه به ان عامل اصلی اعتقادی و فرهنگی تاکید می کردند و از طرف دیگر مولفه اصلی که همه مردم را به هم جوش می دهد عامل فرهنگی است. عامل فرهنگی در ایران بیش از 90 درصد با حفظ احترام به همه ادیان دیگر، اسلامی است. اسلامی که در اکثریت هست و در کشور به اقلیت های دینی و شیعه و سنی احترام می گذارد و همه را در کنار هم جمع می کند. به عبارتی امام با تلفیق این دو فاکتور توانست وحدت مثال زدنی بین همه اقشار کشور ایجاد کند.

می توان گفت عشق امام به ملت ایران عشقی پایدار و واقعی بود و به قول مرحوم توسلی که می گفت: "امام هم خدا را باور داشت هم مردم را باور داشت. یعنی امام مردم را باور داشت، مردم هم امام را باور داشتند. این ارتباط عجیبی بین امام و مردم بود." این ارتباط دو سویه سبب شد که همه اقوام ایرانی و همه مذاهب و ادیان ایرانی به امام علاقمند شوند و علاوه بر آن امام اسلامی را معرفی کرد که ضد ظلم، سلطه، تجاوز و استعمار بود و اسلامی که امام معرفی می کرد اسلام عدالت، رافت، رحمت، خلاق و گذشت بود. این اسلامی که امام معرفی کرد همه عاشقش بودند و همه ملت ایران عاشق یک اسلامی هستند که اسلام رحمت، بخشش  و مهربانی باشد و در واقع امام خودش هم تجسم همه این ویژگی ها بود. با ان مردم دوستی و ایران دوستی که امام داشت سبب شد وحدتی در ایران شکل بگیرد که همان انسجام ملی منجر به پیروزی انقلاب شد و متعاقبا همین وحدت و انسجام در جنگ تحمیلی هم ادامه پیدا کرد. در واقع امام انقلاب و جمهوری اسلامی را در سایه وحدت بنا گذاشت آن چیزی که علت محدثه انقلاب هست همین علت ادامه دهنده آن نیز  هست به عبارتی این دو رکن عامل پیوند اقوام ایرانی نیز هست یعنی هیچ چیزی نمی تواند و نباید جای ایران و اسلام را بگیرد و هیچکس حق ندارد بگوید این گروه از مردم بر  آن گروه دیگر ترجیح دارند. همه مردم ایران، ایرانی هستند و هیچکس به دلیل اینکه به یک قومی به مذهبی به دینی گرایش دارد، نباید از این چرخ محروم شود. همه در خانه ایران باید با این دو فاکتور اسلامی بودن و ایرانی بودن سکونت داشته باشند. این دو عامل می تواند پیوند ما را در خارج از منطقه نیز برقرار کند برای اینکه اقوام ایرانی که در داخل کشور با هم به این دو دلیل پیوند دارند، پیوند ما را در خارج از کشور نیز برقرار می کنند.

اقلیت ها و قومیت ها فرصت بزرگ توسعه و امنیت کشور هستند

کردها، آذری ها، عرب ها، بلوچ ها و  ترکمن ها پیوند ما را در خارج از کشور نیز برقرار می کنند. در حوزه ادیان نیز به این گونه است. هموطنان ارمنی، کلیمی ها و یهودی ها  که ضد صهیونیست هم هستند پیوند ما را در خارج از کشور نیز برقرار می کنند. به عبارتی اقلیت های قومی و مذهبی و دینی بر اساس دو فاکتور مذکور اسلامی و ایرانی به هم متصل هستند اینها ارتباط و پیوند ما را با همه جا برقرار کردند و می کنند و می گوییم اینها برای کشور فرصت هستند و تمام اینها فرصت هایی برای توسعه و امنیت کشور هستند. ما امنیت کشور خودمان را می توانیم با ارتباط این اقوام با اقوام منطقه حفظ بکنیم. وقتی که اینها با آنها ارتباط دارند اینها امنیت ما را تامین می کنند. عدم وجود  تبعیض و تهدید این فرصت را برای ما ایجاد خواهد کرد، یعنی نباید هیچ ایرانی را تحقیر و محروم کنیم. آنها باید از امنیت و عدالت برخوردار باشند و شان آنها حفظ بشود و در مقابل همین اقوام و اقلیت ها امنیت، اخلاق و منافع ما را در منطقه تامین می کنند. آنها سفرای ما و نمایندگان ما در ارمنستان در عراق و پاکستان و همه کشورهای منطقه هستند. آنها با ارتباط وسیع قومی که دارند بهترین پل های ارتباطی ما می توانند باشند و امنیت ما را نیز تامین کنند و با توجه به خطر جنگ های قومی در منطقه این استراتژی که امام پی ریزی کرده می تواند تمام خطرات را دفع کند. این پیوندی که برای ملت ایران ایجاد شده می تواند به خارج از کشور هم تسری یابد و خطر تجزیه منطقه و جنگ های منطقه را از بین ببرد.

* درباره نه شرقی نه غربی که یکی از شعارهای حضرت امام هم بود مباحثی هست و بحث صدور انقلاب که دو مقوله در کنار هم قرار می گیرند، برداشت های متفاوتی از این دو مقوله وجود دارد برخی از شعار نه شرقی نه غربی حضرت امام یا بحث خودکفایی که شما اشاره فرمودید دیوار کشیدن دور مرزهای جمهوری اسلامی برداشت می کنند و برخی نیز در عین  تعامل و ارتباط با همه بتوانیم استقلال خودمان را حفظ کنیم و این مهم هست مثلا اشاره می کنند به توصیه یا بحثی که حضرت امام با شهید رجایی داشتند درمورد نامه ای که نوشته شده بود و به شهید رجایی تبریک گفته شده بود شهید رجایی هم غیر دیپلماتیک به آن پاسخ داده بودند که حضرت امام گفتند: شما رئیس جمهور کشور هستید ایشان به شما تبریک گفته شما هم باید با حفظ آداب دیپلماتیک جواب ایشان را می دادید این را به عنوان مصداق می آورند که بحث تعامل با سایر کشورها در عین حفظ استقلال و عزت کشور هست شما فکر می کنید ما این بحث را چطور جمع کنیم ؟

معیار امام برای ارتباط با شرق و غرب تامین منافع ملی بود

- امام با تایید شعار نه شرقی نه غربی که از دل مردم برخواسته بود در واقع دو طرز تفکر رایج در آن زمان را رد کرده بود. یعنی اینکه ما نمی توانیم بدون تکیه به شرق و غرب حکومت را اداره کنیم و یا نمی شود انقلاب را به ثمر رساند، را رد کرد و ثابت کرد بدون تکیه به شوروی یا آمریکا می توانیم هم انقلاب را به پیروزی برسانیم هم خودمان را اداره بکنیم و این عملا اتفاق افتاد. نه شرقی و غربی بیش از هر چیز رد آن باور گذشته است. معنایش این نیست که ما باید با شرق و غرب بجنگیم. بیش از هر چیزی نگاه به نفی ان دیدگاه وابستگی بود دیدگاه وابستگی رسما توجیه می شد و به یک تئوری بدل شده بود و برای توجیه آن هم فلسفه ای داشتند. بالاخره یا باید با شرق یا غرب ساخت و هر انقلابی هم که با تاکید با آنها بسازد قربانی می کردند نمی گذاشتند به نتیجه برسد این باور در داخل کشور ما بین انقلابیون جا افتاده بود که مگر میشود انقلابی بدون تکیه بر شوروی یا آمریکا به نتیجه رساند. مگر اینها می گذارند؟ این دو تا سوال بود و جواب هر دو منفی بود. نه می شود و نه بعد هم می گذارند. امام این دو دیدگاه را رد کرد و به تدریج این شعار مورد تایید ملت قرار گرفت و این شعار به عنوان یک استراتژی درآمد این به معنی جنگ با شرق و غرب نبود و نیست و نفی شرق و غرب هم نبود این دقیقا نفی وابستگی است. دقت کنیم این شعار نفی وابستگی است نه نفی غرب و شرق و ما بر اساس منافع جمهوری اسلامی با همه دنیا کار می کنیم و زندگی می کنیم اگر یک جاهایی اقتضا کرد با آنها بجنگیم، می جنگیم. اگر اقتضا کرد با آنها صلح کنیم، صلح می کنیم. معیار و ملاک منافع ملی ماست. یعنی تضمین امنیت و بقای کشور و این امر بالاترین منفعت ما است. اگر چنانچه نزدیک شدن ما به یک قدرت و ابرقدرت به زیان بقای ماست حتما نباید نزدیک شویم و اگر چنانچه به عکسش باشد فاصله گرفتن به زیان باشد، ما ان فاصله را رد می کنیم.

استراتژی ما استراتژی بقا است و برای کسب این امر می توانیم تاکتیک های مختلفی داشته باشیم در تحولات منطقه هم همین کار را کردیم تا الان در بعضی جاها همکاری گاه رقابت و در بعضی جاها هم جنگیدیم. تجربه سه دهه را پشت سر داریم و در این مدت هم تجربه جنگ داشته و داریم هم تجربه رقابت و هم تجربه همکاری را داریم. هر سه تجربه را داریم. مسولان و دست اندرکاران امر که در شورای امنیت عالی امنیت ملی نشسته اند می دانند در بحث افغانستان، عراق، بوسنی و هرزگوین و امروز در سوریه و یمن چیکار باید بکنیم و منافع جمهوری اسلامی در کجاست با توجه به منافع دراز مدت که مهمترین منفعتش بقای جمهوری اسلامی است تصمیم گرفته شده و خوشبختانه جمهوری اسلامی در این جهت موفق عمل کرده است. با همه کشورها به جز کشوری که مشروعیت ندارد؟ کنار می آییم  به شرطی که این کشورها واقعیت ما بپذیرند و منافع ما را رعایت بکنند و حریم و استقلال ما را رعایت بکنند یعنی منافع ما محفوظ بماند.

* شما در سابقه طولانی که در نظام جمهوری اسلامی داشتید مدتی هم مسئول سیستم امنیتی کشور بودید یک بحث امنیتی در کشور مطرح است که نگاه متفاوتی به بحث استقرار یا ایجاد امنیت دارد برای کشور بحث امنیت پلیسی، شناختن نحله های مختلف فکری که در جامعه هست یا امنیت در پرتو تعامل با جامعه نوع های مختلفی وجود دارد بحث های متفاوتی هست در بحث نظری از نظر شما که هم وزیر اطلاعات و هم در دستگاه قضایی یا امنیتی حضور داشتید نگاه حضرت امام به بحث امنیت چی بود ؟

در وزارت اطلاعات تئوری "امنیت برای مردم بوسیله مردم" را اجرا کردیم

- ما در وزارت اطلاعات بر اساس این نظریه که امنیت برای مردم به وسیله مردم و نه فقط امنیت برای حاکمیت و حکومت عمل می کردیم و معتقدیم که این نظریه، نظریه مترقی است که نظریه جمهوری اسلامی و امام نیز هست. برای اینکه جمهوری اسلامی بدون حکومت و مردم بی معنی است. جمهوری اسلامی بدون اخلاق اسلامی و محتوای اسلامی و بدون رای مردم جمهوری اسلامی نیست. اگر بخواهیم جمهوری اسلامی هم فرمش هم محتوایش رعایت بشود باید کاملا همه شئون اسلامی را در همه جهات رعایت کنیم در این راستا مقوله امنیت است. مراد از امنیت در گذشته ها همان امنیت برای حکومت بود که با شکل گیری انقلاب اسلامی این معنی تغییر پیدا کرد که امنیت برای مردم است. حکومت مردم از امنیت مردم جدا نیست اگر مردم احساس امنیت کردند حکومت هم باقی می ماند اگر مردم احساس امنیت نکردند حکومت در دراز مدت از پشتوانه خالی می شود.

حفظ جمهوری اسلامی نیازمند پذیرفتن مردم با خوبی و بدی هایشان است

برای اینکه جمهوری اسلامی برای همیشه باقی بماند باید مردم را برای همیشه داشته باشد باید مردم را با خوبی و بدی هایشان بپذیریم. عیب های مردم را بپوشانیم و گذشت داشته باشیم و حکومت باید عدالت، رافت و اخلاق اسلامی را برای مردم بخواهد و به عبارتی حکومت خودش را برای مردم بخواهد نه مردم را برای خودش و در این راستا سیستم های امنیتی و قضایی ابزاری در خدمت مردم هستند و کل سیستم امنیتی، دفاعی، ارتش، سپاه ، بسیج و دستگاه قضایی  و سیستم اطلاعاتی همه اینها ابزاری است در خدمت اسلام و مردم و این دو از هم جدا نیستند. همینطور که از ایران هم جدا نیستند.

اسلام محتوای همه اینها است. فرم و شکلش هم مردم هستند. اگر چنانچه فرم نباشد محتوا از بین می رود اگر محتوا هم نباشد فرم از بین می رود. اینها لازم و ملزوم همدیگر هستند امنیت به عنوان دژ همیشه نگهبان پشتوانه مردمی حکومت است که مردم را به عنوان قله دماوند تسخیر ناپذیر کرده است همه اقوام و اقلیت ها و سلایق و اقشار مختلف مردم همه باید در این دژ حضور داشته باشند اگر بتدریج تکه پاره کنیم و بیرون کنیم دژ خالی می شود و حکومت بی پشتوانه می شود در واقع به بهانه های مختلف ما حق نداریم هیچ کس را نفی و رد کنیم. بزرگترین رسالت سازمان های اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و قضایی این هست که از مردم دفاع کنند. دفاع از مردم یعنی دفاع از امنیت و عدالت و اخلاقشان.

حمایت مردم از همه سلاح‌ها حتی از بمب اتم کارسازتر است

مردم همیشه پای اسلام می مانند هیچ دلیلی نداشت مردم دست خالی بدون حمایت خارجی دفاع کنند. چرا مردم در دفاع مقدس ایستادند به دلیل اینکه باور داشتند که این انقلاب در خدمت آنها است و چنانچه در مقابل تجاوز صدام عقب نشینی کنند خودشان از بین می روند، لذا آمدند پای کار و مقاومت کردند برای ادامه اش هم راهی غیر از این نیست. هستند افرادی که این دژ را به یک اقلیتی اندک محدود کنند. این اقلیت محدود ممکن است رنگ دینی و مذهبی به خودش بگیرد این بر خلاف مصالح کشور بر خلاف استراتژی امام و رهبری است. این دژ، دژ بزرگی است به پهنای کل ایران و به یک شهر خاصی محدود نمی شود. همه ایران باید در این دژ حضور داشته باشند و با نگاه رافت و اغماض آنها را بپذیریم و حقوق اسلامی و عدالت اسلامی و حقوق شهروندی را در جامعه برای همه اجرا کنیم که با این کار امنیت و عدالت هم تامین می شود و این پشتوانه عظیم مردمی برای همیشه ضامن امنیت انقلاب و جمهوری اسلامی خواهد بود و به بیان بهتر باید گفت که حمایت مردمی بالاترین قدرت دفاعی است که حتی از بمب اتم یا هر سلاح دیگری نیز بالاتر است. 

انتهای پیام /*