تفاوت حکومت هاى مردمى و رژیم هاى ضد خلق در کلام امام خمینی

در رژیم اسلامى شاید در رأس برنامه همین تفاهم ما بین دولت و ملت باشد. یعنى نه‏ دولت خودش را جدا مى‏داند و بخواهد تحمیل بکند و مردم را تهدید بکند، ارعاب بکند، اذیت بکند؛ و نه مردم در صدد این بودند که دولت را تضعیف بکنند یا فرار بکنند از مقررات دولتى. اسلام وضعش از اول این طور بوده است که آن حاکمش که رأس بوده است، در زندگى، در معاشرت، در اینها، با مردم یا پایینتر بوده است، یا همان جور، لکن حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم.

کد : 53977 | تاریخ : 30/03/1394

امام خمینی در سی ام خرداد ماه 58 در دیداری که در شهر قم، بین ایشان و اعضاى وزارت امور اقتصاد و دارایى از جمله وزیر، معاونان و مدیران کل این وزارتخانه صورت گرفت، به موضوع تفاوت حکومت هاى مردمى و رژیم هاى ضد خلقى پرداختند. ایشان در قسمتی از بیاناتشان در این جلسه ابراز داشتند:

«اگر یک کشور بخواهد یک کشور سالمى باشد، باید بین دستگاه حاکمه با ملت تفاهم باشد و مع الأسف در رژیمهاى شاهنشاهى، و بخصوص در رژیم اخیر، آن معنا عکس بود. یعنى دستگاه حاکمه، همه دستگاه حاکمه، در یک قطب واقع شده بود، و ملت هم در یک قطب. آن دستگاه حاکمه کوشش مى ‏کرد که با ارعاب و با فشار و با آزار و شکنجه و حبس و امثال اینها با ملت رفتار کند. و ملت هم اگر زور نداشت کوشش مى‏ کرد که مالیات نپردازد؛ از زیر بار همه چیز در برود؛ هر چه بتواند کارشکنى کند براى دولت، و از این جهت هى شکاف بین مردم و دولت حاصل مى ‏شد و دولت هم هیچ پشتیبان نداشت و دستگاه حاکمه یک امر به خیال خودش مستقلى بود که هیچ ارتباطى با ملت نداشت. ملت هم به آن هیچ اعتماد نداشت، آن را دشمن خودش مى‏ دانست. ارتش وقتى مى‏ آمد توى مردم، مثل اینکه دشمن آمده است، همه جمعیت از آن فرار مى‏ کردند و پشت مى ‏کردند به آن و پاسبان وقتى که مى‏ آمد در بین مردم، مردم از او فرار مى‏ کردند؛ تنفر داشتند. و اینها اسباب این شد که نتواند حکومت باقى بماند، و با پایگاه نداشتن در پیش ملت ناچار باید کنار برود و رفت. این باید یک عبرتى باشد براى دولت ها.»

امام خمینی با بیان اینکه رژیم اسلامی یک رژیم مردمی است که از سیره حضرت علی(ع) در حکومت پیروی می کند مسئولین را به عبرت گیری از سرنوشت رژیم های ضد مردمی فراخواندند و بیان داشتند:

«در رژیم اسلامى شاید در رأس برنامه همین تفاهم ما بین دولت و ملت باشد. یعنى نه‏ دولت خودش را جدا مى‏داند و بخواهد تحمیل بکند و مردم را تهدید بکند، ارعاب بکند، اذیت بکند؛ و نه مردم در صدد این بودند که دولت را تضعیف بکنند یا فرار بکنند از مقررات دولتى. اسلام وضعش از اول این طور بوده است که آن حاکمش که رأس بوده است، در زندگى، در معاشرت، در اینها، با مردم یا پایین تر بوده است، یا همان جور .... لکن حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا این طور نباشد که بروند هر کس در هر جایى یک ریاستى داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایین تر بداند؛ با مردم رفتارى بکند که رفتار یک مثلًا زورمند خیلى کذا است با دیگران... من امیدوارم که بشود ان شاء اللَّه. یک صبغه اسلامى پیدا بکند. یک شبیهى؛ یک قدرى شباهت به حکومت اسلام باشد. و اگر باشد- امیدواریم که بشود همه ‏اش، اما هر چه بتوانیم، اگر بشود، یک مملکت آرامى که هیچ کس به این فکر نیست که به دیگرى تعدى بکند. نه دولت به ملت؛ نه ملت به دولت»

ایشان با بیان اینکه همگامی بین دولت و ملت، یکی از ارکان مهم حکومت اسلامی است، با اشاره به حکومت های مردمی و برشمردن دستاورد های آن، به نقش و جایگاه مقامات دولتى در اسلام‏ اشاره کردند و تاکید نمودند که:

«در هر صورت، عمده این است که همه ماها بدانیم که مسئول هستیم پیش خداى تبارک و تعالى. و همه بدانیم که عقل هم اقتضا مى‏ کند به همان طورى که اسلام دستور داده با مردم رفتار بشود. حکومت ها همان طور رفتار بکنند. وقتى که در صدر اسلام مأمورین را مى ‏فرستادند، همان که سردار بود، همان که استاندار بود، امام جماعت هم بود؛ یعنى این قدر مورد اعتماد مردم بود و مردم او را به عدالت مى ‏شناختند که به او اقتدا مى‏ کردند و با او نماز مى ‏خواندند. و همان هم جنگ مى‏ رفت و مردم هم به او اعتنا مى ‏کردند... وقتى که این طور باشد که بتواند یک سلطان مملکت، فرض کنید یا یک نخست وزیر مملکت، بتواند برود توى مردم، با مردم باشد، صحبت کند، حرف بزند، چه بکند، وقتى این طور باشد، خوب، اساس به احترام صدرنشینى ‏اش و حکومتى ‏اش باز هست، با اضافه اینکه مردم پشتیبان او هستند، مردم او را چون پاسبان خودشان مى ‏دانند، پشتیبانشان هستند. اما وقتى که بگویند پاسبان عقرب است و مى‏ زند آدم را، به اسم پاسبانى اخاذى مى‏ کند، مردم را مى‏ چاپد، خوب، این دیگر معلوم است که مردم با او بدبین مى‏ شوند»

امام خمینی در پایان سخنانشان در این دیدار خطاب به حاضرین فرمودند:

«جدیت بکنید که با مردم رفتارتان خوب باشد. اینها بندگان خدا هستند. با اینها رفتارتان خوب باشد. همه جا، همه کس، همه مردم با هم، جدیت بکنند که همه با هم خوب باشند؛ یک محیط برادرى ایجاد بشود [در] یک مملکت اگر یک محیط برادرى ایجاد شد، یک محیطى که قرآن کریم مى‏ فرماید که مؤمنین اخوه هستند، برادر هستند، همه مؤمنها با هم برادر هستند، وقتى یک محیط برادرى پیدا شد، صلح و صفا پیدا شد، دیگر این طور ناراحتی ها و این طور چیزها که باید بشود، نمى‏ شود.»

(صحیفه امام، ج‏8، ص:233- 240)

انتهای پیام /*