گوشه ای از خاطرات مرحوم آیت الله سید علی غیوری از دوران آشنایی و مصاحبت با حضرت امام خمینی (س)

در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد. از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سالهای متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام را هر شب ساعتی معین انجام می دادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند. زیارت جامعه و امین اللّه را زیاد می خواندند.

کد : 54711 | تاریخ : 20/04/1394

آیت الله غیوری از روحانیونی به شمار می‌رود که نقش بسزایی در همراهی با نهضت حضرت امام و تحمل زندان و سال‌ها تبعید داشت. ایشان در سال 1309 هجری شمسی در خانواده ای متدین در شهر نجف آباد متولد شد.  آیت‌الله سیدعلی غیوری در کنار فعالیت سیاسی و انقلابی‌اش، به امر فرهنگ توجه ویژه داشت، تأسیس حوزه علمیه، رسیدگی به خانواده روحانیون و برپایی مدارس ویژه ایتام نمونه‌ای کوچک از فعالیت‌های فرهنگی وی است. وی، که نماینده ولی فقیه در جمعیت هلال احمر بود، روز 27 آذر ماه 1393 دار فانی را وداع گفت و پیکرش در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) آرام گرفت.

سکینه و وقار چشمگیر امام

از سال 1328 شمسی در قم و آن زمان که ایشان در صحن مطهر حضرت معصومه(س) تدریس می فرمودند؛ ولی بنده هنوز لیاقت شرکت در درسشان را پیدا نکرده بودم، با چهرۀ نورانی و ملکوتی حضرت امام (قدس  سره) آشنا شدم. از همان روزهای اول دلم مملو از محبت و علاقه به ایشان شد و همواره از خداوند منان می خواستم که زنده باشم و آینده درخشان او را خود به چشم ببینم. به دل من گذشته بود که حضرتشان در آینده از مراجع بزرگ تشیع خواهند بود.

آن بزرگوار در نماز مرحوم آیت اللّه  العظمی بروجردی (رضوان اللّه تعالی علیه) شرکت می فرمودند و گاهی هم مدرسه فیضیه در نماز آیت اللّه  حاج سید محمد تقی خوانساری(ره) و آیت اللّه  العظمی اراکی (ره) حضور به هم می رساندند. سکینه و وقار و نگاههای عمیق، چیزی بود که در اولین برخوردها با آن حضرت به چشم می آمد.

 ابعادی از عبودیت و عرفان

در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد. از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سالهای متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام را هر شب ساعتی معین انجام می دادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند. زیارت جامعه و امین اللّه  را زیاد می خواندند. به هنگام قرائت قرآن بسیار مؤدب می نشستند و در آیات قرآن بسیار عمیق می شدند و بسیار مقید بودند که روزهای سوگواری در مجالس روضه شرکت کنند.

 صلابت محض

هیچ گاه در برابر هیچ یک از مخالفین داخلی و خارجی، کوچکترین ضعفی را از خود نشان ندادند. و هر قدر مخالف قوی تر بود، ایشان سخت تر و طبق تشخیص شان با تمام قدرت برخورد می کردند. آن روزی که ایادی طاغوت به مدرسه فیضیه یورش آوردند و بنا این بود که بعد از اتمام جنایاتشان در فیضیه، به منزل امام حمله ور شوند، حضرت راضی نشدند درب خانه را ببندند. حتی آیت اللّه  لواسانی تمنا کردند که درب را ببندند، ایشان عصبانی شدند و فرمودند سید از خانه من بیرون برو! من چگونه درب خانه ام را ببندم و بچه های مرا در فیضیه کتک بزنند و در شکنجه باشند. و همان روزها و شبهای سخت، ایشان را به اتفاق حاج آقا صانعی در کوچه های قم اواخر شب می دیدم و در آن شبهای سخت راضی نمی شدند چند نفر خدمت ایشان باشند. حتی به یاد دارم که شبی متوجه شدند چند نفری در زیرزمین مانده اند، با کمال قاطعیت فرمودند: شما به خانه هایتان بروید.

 درک مطالب پشت پرده از اخبار معمولی

از اخبار خارجی و داخلی و افراد برجسته سیاسی و مطبوعات آنچه فرصت داشتند، استفاده می کردند و علاقه مندانی داشتند که اخبار برجسته دنیا را به ایشان منتقل می کردند. و با آن ویژگی خاصی که در ایشان بود، مطالب پشت پرده را از همان اخبار معمولی می فهمیدند.

کاری را با شبهه و تردید شروع نمی کردند

در مشاوره ها مطالبی که عنوان می شد امام کاملاً یکپارچه گوش و فکر بودند. اگر نظرات و پیشنهادها به نظر صحیح بود، تسلیم و اگر به نظر درست نبود، با استدلال و برهان رد می کردند و با نهایت قاطعیت نظرات خودشان را مطرح می فرمودند و هیچ گاه کاری را با شبهه و تردید شروع نمی کردند.

 شیوه پخش اعلامیه ها و پیامها

افرادی را از علما و بازاریان و سایر افراد مورد وثوقشان داشتند که ابتدا پیامها و بیانیه ها را که به خط خود مرقوم فرموده بودند، به آنها می دادند که تکثیر شود و حتی مخارج آنها را دیگران می پرداختند، چون ایشان از وجوهات شبهه می کردند. افراد دست دومی هم بودند که مورد اعتماد دسته اول بودند و آنها پیامها و اطلاعیه ها را به خارج و داخل مملکت می رسانیدند.

بدین ترتیب با نداشتن وسیله و با مدت بسیار کم به همه جا می رسید. به یاد دارم روزی آیت اللّه  ربانی شیرازی به منزل ما آمد و کتابی در دست داشت، صفحه پشت جلد را که چسبانده بود پاره کرد و اعلامیه ای که به خط امام رضوان اللّه  علیه بود، در آورد که ظاهراً اعلامیه [علیه جشنهای]  تاجگذاری بود که به وسیله حقیر پس از تکثیر، بسیاری از آن منتشر شد که بسیاری از آن را به جناب حجت الاسلام آقای کروبی دادم.  

نمونه تواضع و وقار

در مسیر از خانه به محل درس، سعی می کردند کسی پشت سر ایشان حرکت نکند، اگر صدای کفشی می شنیدند، می ایستادند و می فرمودند که آقا بفرمایید. و هیچ گاه حاضر نمی شدند کسی پشت سرشان حرکت کند. با نهایت متانت و وقار حرکت می کردند، این طرف و آن طرف نگاه نمی کردند، همیشه در حرکت پیش پایشان را نگاه می کردند.

 عوامل شادی بخش

وقتی می دیدند رفع گرفتاری از انسانهایی یا انسانی شده بسیار خوشحال می شدند و آن زمان که اکثریت قریب به اتفاق مردم در برابر طاغوت می ایستادند، زیاد شاد می گشتند.

 حساسیت در مقابل اهانت به علما

آن زمان که ایادی شاه ستمگر به مدرسه فیضیه ریختند و طلاب محترم را ضرب و شتم نمودند، حضرت امام بسیار خشمگین شدند. یادم هست روزی زمستان زیر کرسی خدمتشان نشسته بودم. خبر رسید که به آیت اللّه  حاج سید احمد خوانساری در بازار تهران اهانت کرده و ایشان را به زمین انداخته اند. ایشان به آقای صانعی فرمودند تلفن شریعتمداری را بگیرد. خودشان صحبت کردند و فرمودند از آقای خوانساری بهتر چه کسی را داریم؟ به ایشان اهانت کردند. هنوز هم نشسته اید؟ و با عصبانیت گوشی را روی تلفن زدند.

 اعتدال و صداقت در رفتار

امام(س) هر کسی را در حد خودش احترام می کردند. یادم هست روزی یکی از علمای بزرگوار به ایشان عرض کرد: شما چرا نسبت به همه احترام نمی کنید و پیش پای همه برنمی خیزید؟ فرمودند: من اگر بیشتر از همین عملی که انجام می دهم، انجام دهم باید ریا کنم، و خلاصه من هر کس را به اندازه شناختی که از او دارم احترام می کنم.  

چهار سال و نیم درس، فقط دو روز تعطیلی

حقیر در تمام عمرم کسی را منظمتر از امام ندیده ام. حدود چهارسال و نیم یک دوره اصول ایشان که شرکت داشتم فقط دو روز تعطیلی از ایشان دیدم. سعی می فرمودند دقیق سر وقت تشریف بیاورند. گاهی که ساعت های ما خوابیده بود، روی آمدن ایشان کوک می کردیم. من در طول عمرم از ایشان کسی را منظمتر ندیده ام، تمام کارهایشان دقیق و  منظم بود.

 یک بار هم ایشان را ترسان ندیده ام

در طول عمرم کسی را شجاعتر از ایشان سراغ ندارم. برای یک بار هم در طول مدتی که خدمتشان بودم، ایشان را ترسان ندیدم، اگر مطلبی را تشخیص می داد که وظیفه است تا سر حد شهادت دنبال می کردند و با
قاطعیت و بدون هراس از پیش آمدهایش، دنبال می نمود.

 ساده زیستی

حضرت امام در ساده زیستی زبانزد خاص و عام بود و حتی المقدور در زندگیش سعی داشت ساده تر از توده مردم زندگی کند و همواره از زیاده روی پرهیز داشت.

پرهیز از مظاهر دنیوی و بی علاقگی به امر مرجعیت

حضرت امام، هیچ گاه حاضر نبود برای مطرح شدن خود کوچکترین اقدامی بکند، حتی برای چاپ رساله و دادن شهریه. یادم هست که ایشان آمادگی نداشتند که شهریه بدهند. روزی حجج اسلام آقایان مسعودی خمینی و شیخ حسن صانعی به بنده فرمودند که خوب است شما که مورد لطف امام هستید، با ایشان صحبت کنید شاید قبول کنند که شهریه به طلاب بدهند. پر واضح است که مرجعیت بدون دادن شهریه عادةً ممکن نیست. ابتدا که حقیر به ایشان عرض کردم، قبول نکرده و فرمودند دیگران شهریه خواهند داد. حقیر به ناچار با آیت اللّه  امینی و آیت اللّه منتظری صحبت کردم و آقایان هم با حضرت امام صحبت کردند و مقداری ایشان را راضی نمودند.

حقیر از آنجایی که تشخیص داده بودم لازم است که زعامت مسلمین به دست ایشان باشد و زعامت و مرجعیت بدون مقدمه و بدون دادن شهریه عادةً غیر ممکن است، لذا خوب به یاد دارم که دفعه بعد که خدمتش رفتم و جدیت و اصرار زیاد نمودم، به ناچار با گریه به ایشان قبولاندم که هر چه ایشان دارند، شهریه بدهند. آن روز فرمودند حدود دوازده هزار تومان موجود دارم. قرار شد بقیه را بنده تأمین کنم. ابتدا قرض قبول نفرمودند. بنده عرض کردم مقداری وجوهات تقدیم می کنم و مقداری هم به عنوان قرض که خودم شما را بری الذّمه می نمایم.
خلاصه با آنهمه واسطه فرستادن و التماس کردن و زاری نمودن، قبول فرمودند که پولی حقیر خدمتشان تقدیم دارم و خلاصه شهریه اول را آغاز نمودند که بحمداللّه  بعداً مرتب داده شد. به نجف اشرف هم با چه مشکلاتی پول فرستاده می شد. روزی نجف به حضورشان مشرف شدم و از طریق مکه مقداری معتنابه اسکناس یکهزاری و پانصد تومانی خدمتشان بردم. بانهایت بی اعتنایی وقتی دستمال پول را گذاشتم، فرمودند اینها چیست؟ عرض کردم وجوهات. فرمودند: خودت لازم نداری؟ عرض کردم خیر. به قدری به مادیت بی اعتنا بودند که بنده در طول عمر ندیدم کسی را اینچنین بی اعتنا به مادیت.

منبع: صحیفه دل، ج1، ص 127-132

انتهای پیام /*