گفتمان امام خمینی و صف آرایی در برابر تمدن غرب

انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام(س) در شرایطی آغاز شد که جریان مهاجم جهانی غرب هجوم سنگینی به سایر فرهنگ های دنیا از جمله فرهنگ اسلامی آورده بود

کد : 30690 | تاریخ : 03/05/1391

 

علی مرادخانی

 


انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام(س) در شرایطی آغاز شد که جریان مهاجم جهانی غرب هجوم سنگینی به سایر فرهنگ های دنیا از جمله فرهنگ اسلامی آورده بود و پس از تلاش های بسیار گسترده و بلند مدت خود توانسته بود تا حدود زیادی بر این فرهنگ ها- بالاخص فرهنگ های مبتنی بر اندیشه های دینی مذهبی- فائق آید. تا آنجا که از قرن بیستم با عنوان قرن مرگ دین یاد می شد و انتظار می رفت دین و مذهب کم کم از صفحه دنیا محو گردد.

این فرهنگ که مهم ترین تلاش غرب برای سیطره جهانی تمدن مادی بود، دارای شاخصه های متعددی است که مهم ترین و حیاتی ترین شاخصه آن به تعبیر حضرت امام(س) سکولاریسم است.1 سکولاریسم یا زمینی کردن حیات بشر در ادبیات اداره و مدیریت اجتماعی بدان معناست که سعادت و نظم اجتماعی از تعالیم انبیا و بینش توحیدی جدا شود و این تعالیم محور اصلی نظم اجتماعی قرار نگیرد؛ بلکه عقلانیت مدرن و خودبنیاد به جای تعالیم انبیا محور همه ی برنامه ریزی ها و تنظیمات باشد.

این حرکت که تا حدود زیادی نیز به توفیق رسیده است توانست با گام برداشتن در سه مسیر اصلی به سمت نیل به اهداف خود قدم بردارد:


1-      ایجاد امپراطوری های سیاسی: که هیچ تصمیم جهانی بدون نظر آنها گرفته نشود که حق وتو مصداق بارز و عینی آن است.


2-      ایجاد امپراطوری های فرهنگی: که در دهه های اخیر رشد بسیار زیادی داشته و مقام معظم رهبری از آن با تعابیری مانند «تهاجم فرهنگی»، و در سالهای اخیر «ناتوی فرهنگی» یاد می کنند.


3-      ایجاد امپراطوری اقتصادی: که در آن بخش بسیار اندکی از جامعه جهانی، اکثریت مطلق ثروت جهان را در دست گرفته و به واسطه آن شریان های اصلی تولید و توزیع و الگوهای مصرف را در سطح جهان در اختیار می گیرند.

بنابر این «قدرت، اطلاعات و ثروت» در جریانی کاملاً یک سویه توسط غرب مدیریت می شود و نتیجه آن نیز چیزی جز استعمار پیچیده، تحقیر اکثریت جامعه جهانی و از همه مهمتر منحل کردن هویت فرهنگی و مذهبی ملت ها در هویت اجتماعی مدرن نبوده است. مکانیسم این انحلال نیز، «خرده فرهنگ» قرار دادن مذهب و فرهنگ های بومی و اصل قرار دادن فرهنگ مدرن است.

تحلیل حضرت امام در قبال این موج عظیم جهانی این بود که این وضعیت، وضعیتی بسیار خطرناک و بحرانی است و ریشه آن نیز در مبارزه همه جانبه دو بلوک شرق و غرب با مسیر توحیدی و تعالیم انبیاست. این تحلیل که از نظر امام مهم ترین عامل بحران بشر امروز است در نامه ایشان به گورباچف نیز قابل ملاحظه است. در واقع امام مهم ترین و اصلی ترین معضل بشر امروز را همان بزرگ ترین دستاورد امپراطوری تمدنِ مدرنِ استعمار می دانستند.

با این حال امام بدون واهمه از هیمنه این تمدن راهی را آغاز کردند که هیچ کس گمان نمی کرد در سال های آینده چنین تأثیری در مختصات جهانی بگذارد. ایشان در ابتدای مبارزه، اندیشه خود را در سه گام عملی آغاز کردند:


1-      باز تعریف ادبیات مبارزه بر اساس اسلام: در روزگاری که اسلام به خاطر نفوذ استعمار در کشور های اسلامی و زمینه سازی جهت برداشت های انحرافی از آن، رو به انحطاط گذارده بود، حضرت امام با قرائت خود، مبارزه خود را بر اساس مبانی اسلامی بنیان نهادند. این در حالی بود که در آن روزگار انواع مسیرها و مکتب های مبارزاتی با بنیان های مادی تعریف می شدند امّا امام با قرائت نوین خود، مبارزه را بر پایه اسلام قرار دادند و این قرائت را در برابر انحرافات اساسی که در اسلام به وجود آمده بود عَلَم کردند؛ همان چیزی که در سال های بعد از آن با عنوان «اسلام آمریکایی» و «اسلام التقاطی» و در برابر «اسلام ناب محمّدی» یاد کردند.2

 

2-      تغییر در ادبیات مبارزه جهانی: پیش از انقلاب، مبارزان عدالت خواه تنها راه مبارزه را در سوسیالیسم و کمونیسم می دیدند و تنها راه توفیق در مبارزه را در این مکاتب می دانستند، اما با حرکت اسلامی مردم ایران و پیروزی آن در سال1357 به سرعت پرچم داری بلا منازع بلوک شرق در مبارزات عدالت خواهی شکسته شد، چرا که گفتمان انقلاب در تباین کامل با گفتمان کمونیستی و سوسیالیستی قرار داشت و همین مسأله باعث شد تا بعد از سال 57 هیچ مبارزه عدالت خواهانه ای تحت لوای کمونیسم و سوسیالیسم در سطح جهان به موفقیت نرسد.

 

3-      ایجاد بیداری معنوی در جهان: بدون شک اصلی ترین هدف حضرت امام در انقلاب  اسلامی زمینه سازی برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) بود3 و یکی از اسباب این زمینه سازی نیز ایجاد موج جهانی بیداری معنوی در میان مردم جهان بود. اتفاقی که هر چند در روز های ابتدایی نهضت برای عده ای دور از ذهن می نمود، امّا اکنون با گذشت سی و چند سال از انقلاب نه تنها در دنیای اسلام، بلکه در سطح جهان کاملاً مشهود است و گزاف نیست اگر بگوییم همین مسأله (بی اعتمادی و خشم مردم نسبت به نظام سرمایه داری و تلاش برای صف آرایی در برابر آن) یکی از مهم ترین چالش های امروز تمدن مادی غرب است. چه آنکه مصادیق این بیداری از سطح خاور میانه گذر کرده و به قلب تمدن غرب یعنی ایالات متحده و اروپا رسیده است. اتفاقی که به تعبیر مقام معظم رهبری هر چند ممکن است با علاج های دولت های غربی، موقتاً آرام شود، امّا بالأخره تمدن سرمایه داری را فلج خواهد کرد.

 

در واقع می توان گفت حرکت اسلامی امام راحل و پیروزی آن، زمینه ساز اتفاقاتی در مقیاس جهانی شده است که هیچ کس فکر نمی کرد در واپسین سال های قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم تمدن غرب را به خود مشغول سازد. چه آنکه این گفتمان در روزگاری آغاز شد و به انجام رسید که هیچ کس نمی توانست کوچکترین توفیقی در برابر نظام عظیم تمدن غرب کسب کند و البته هیچ کس گمان نمی کرد این گفتمان ناب اسلامی روزی به چنین رشد و بالندگی دست یابد؛ آن هم در روزگار سقوط و ضعف تمدن استعماری و سرمایه داری غرب.


پیوست:


1) جدایی دین از سیاست از نظر ایشان فکری است که ابتدا از سوی بنی امیه در صدر اسلام و قرن ها پس از آن، به کیفیتی دیگر از سوی استعمارگران اسلام ستیز مطرح شده است. به تعبیر خود ایشان «]استعمارگران[ تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد، طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است». (ولایت فقیه، ص10) چنین شعاری البته از نظر امام خمینی(س)، شاخصه مهم اسلام آمریکایی است. آن جا که می فرمایند: «... اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند چه کار دارند به سیاست، با صراحت لهجه می گفتند...» (صحیفه امام، ج17، ص533)

هم چنین ایشان در نامه خود به گورباچف می نویسند: «آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایه‏های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما  آن را «مذهب امریکایی» می‏نامند.» (صحیفه امام، ج 21، ص 525 و 526)


2) حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه با بهترین کلمات اسلام مورد پسند امریکا را معرفی کرده است: «اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بیشعور حوزه‏هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‏ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایى»» (صحیفه امام، ج‏21، ص80)


 3) ایشان بارها بر این مهم تأکید کرده بودند. ایشان در جایی فرموده اند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسئولین را از وظیفه‏اى که بر عهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 327)

انتهای پیام /*