5 مرداد سالروز اقامه اولین نماز جمعه در تهران

گزیده ای از رهنمودها و سخنان حضرت امام خمینی (س) در خصوص نماز جمعه، اهمیت آن و وظایف ائمه جمعه

کد : 30701 | تاریخ : 05/05/1398

پنجم مرداد ماه سالرروز اقامه اولین نماز جمعه در تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، به همین مناسبت گزیده ای از رهنمودها و سخنان حضرت امام خمینی (س) در خصوص نماز جمعه، اهمیت آن و وظایف ائمه جمعه را گردآوری کرده ایم، که در ادامه مطلب می خوانید:

بیان مسائل سیاسی- اجتماعی توسط ائمه جمعه

«باید ائمه جماعات و ائمه جُمعات همه شان توجه کنند به اینکه تکلیفشان این است که مسائل را به ملت بگویند. توجه بدهند مردم را به مسائل سیاسی، به مسائل اجتماعی، خصوصاً، ائمه جمعه که بحمدالله امروز در سرتاسر کشور جمعه ها بسیار خوب است و مردم هم باید بیشتر باز توجه کنند. مردم خودشان را غنی ندانند راجع به مسائل. این مسائل، مسائلی است که باید بروند و گوش کنند و عمل کنند... امروز که بحمدالله، فهمیدید قدرت دارید، اجتماع کردید، قدرت نمایی کردید. خدای تبارک و تعالی به شما قدرت عنایت کرد و این خارها را از سر راه برداشتید. امروز دیگر همه ملت موظف است به وظیفه الهی که در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت کند از این باب، گرگها خواهند آنها را خورد. باید در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعت مردم را ارشاد کنند و حضور آنها را در صحنه گوشزد کنند و بحمدالله خود مردم حاضرند. توجه کنند به اینکه ما در نیمه راه هستیم، ما راه را طی نکردیم. راه ما آن روز تمام می شود که همه احکام اسلام جاری بشود و آن روز به کمال می رسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که شما برادرها را که در نماز جمعه آن طور فعالیت می کنید و تنظیم می کنید امور را- و امر مهمی است این امر- و آنهایی که در کارهای دیگر مشغول هستند، همه را موفق کند و همه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربیتی بشویم.» (صحیفه امام؛ ج 15، ص 416)

 

لزوم برخورد برادرانه ائمه جمعه با جوانان

«آن چیزی که من از آقایان تقاضا می کنم این است که آقایان ارشاد کنند مردم را، دعوت کنند مردم را. اگر- فرض کنید- که این جوانها، اینها هم نه اینکه سوء قصد دارند، اینها هم یک اشتباهاتی دارند، یک خطاهایی دارند، البته ممکن است که از گروههای مختلفی که همه منحرف هستند نفوذ کرده باشند در بین اینها، لکن شما نصیحتشان کنید، با برادری با آنها رفتار کنید. وقتی نصیحت کردید و آنها فهمیدند راه چیست، اکثراً اینطور هستند که تابع می شوند و باید با اینها با برادری رفتار کرد و موعظه کرد و نصیحت کرد. و اگر فرض کنید یک خطایی از این گونه افراد می شود، در نماز جمعه طرح نشود... باید آقایان ارشاد کنند، دعوت کنند. همان طوری که مأموریم به دعوت، ما دعوت کنیم و ان شاء الله، امور اصلاح بشود.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 99)

 

برکات نمازهای جمعه

«این نماز جمعه ای که در همه جا هست، شما ببینید چه برکتی است این نماز جمعه! واقعاً انسان اگر بگوید که اگر نبود الّا این نماز جمعه - تقریباً مردم را مهیا می کند، مردم را بیدار می کند این نماز جمعه - و اگر نبود این، برای ما خیلی کار شده بود و بحمدالله، همه چیز الآن هست و همه چیز در راه [درست] شدن است.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص: 188)

 

اهمیت نماز جمعه- وظایف ائمه جمعه

«نماز جمعه و مساجد در صدر اول اسلام، یک وضعی داشت و بعد به تدریج، آن محتوای خودش را از دست داد. و در بین مسلمین، یک طایفه شان اصلًا اقامه جمعه نمی کردند و یک دسته ای هم که اقامه جمعه می کردند بی محتوا تقریباً بود؛ مسائل منحصر می شد به یک چند جمله نصیحت و ختم می شد. در صدر اسلام، مسجد و نماز جمعه یک ابزاری بود در دست کسانی که می خواستند فعالیت در امور کشوری بکنند. از مسجد همه این مسائل بیرون می رفت، شکل می گرفت و نماز جمعه ها این طور نبود. شما خطبه هایی [را] که در نماز جمعه های آن وقت خوانده شده است ملاحظه می فرمایید که چه وضعی بوده است آن نماز جمعه ها و چه محتوایی داشته است. و مع الأسف، دستهای خائنی از اول- تقریباً- به تدریج این را از بین بردند، به طوری که نماز جمعه اصلًا هیچ محتوا دیگر نداشت .چنانچه حوزه های علمیه هم یک بعدی بود. هی زحمت می کشیدند، تحصیل می کردند و چه، اما وضعش همین بود که تحصیل علوم اسلامی آن هم؛ در فقه بیشتر ابوابش- تقریباً- منسی بود. چند بابش بود که همه فکرها متمرکز شده بود در همان چندبابی که آن وقت متعارف بود. امروز که می بینید که در مسئله قضا هم چنین مشکلات بزرگی برای ما حاصل است و برای ملت ما؛ برای این است که خوب قضا در سابق اصلًا دست آقایان نبود. چون نبود، دیگر بحث قضا نمی شد؛ کم می شد. والآن ما علمای بزرگی داریم که از قضا اطلاعی ندارند. اطلاعشان در جاهای دیگر بسیار عالی و خوب است، اصول را خیلی خوب می داند، فقه را، آن مباحثی که بوده است خیلی خوب می دانند، اما در قضا باید مراجعه کنند. و این هم یک مطلبی بوده است که محتوای حوزه ها از آن خالی بوده .و بالاتر از آن، قضیه دخالت در امور سیاسی، در امور کشوری است که یک عیبی شده بود. والآن هم شاید بعضی اشخاص این را یک عیبی می دانند که فلان ملّا چه کار دارد به اینکه در ایران چه می گذرد؛ تو نمازت را بخوان و برگرد منزلت، دعا بکن، این بلا اشکال. این یک نقشه ای بوده است که تحمیل بر همه ما شده بود؛ یعنی، جوری شده بود همه باورمان آمده بود که آخوند چه به اینکه ببیند که در امور مسلمین چی می گذرد. آن امور مسلمینی که در صدر اسلام با علمای اسلام بوده، پیغمبر اکرم عالم بزرگ اسلام، بالاترین شخص اسلام، حضرت امیر- سلام الله علیه- هم همین طور، آن وقت آن طور بوده است، و بعد وضع برگشت به اینکه نمی توانست یک آخوندی، یک عالمی، یک مجتهدی اسم سیاست را ببرد، نمی توانست دخالت در یک امری بکند. می گفتند به شما چه ربط دارد؟ شما بنشین سر جایتان! به ما چه که فلان چیز ...حتی این آخری یک قصه ای بود که یکی از آقایان- خدا رحمتش کند ان شاء الله- بسیار مرد سالم و صحیحی- تقریباً- دانشمندی بود، لکن او چون باورش آمده بود- و کم می شد که از این باور انسان برگردد، در یک قضیه ای که در قم اتفاق افتاده و در همین انقلابات و اینها- که صحبت در این بود که دولت- مثلًا- چه جور، چه کار می کند! حالا اصل قضیه را یادم نیست. آن آقا گفت: به ما چه ربط دارد؟! اصلًا به ما چه ربط دارد که در امور مسلمین چه می گذرد! بر اسلام چه می گذرد! الآن هم فرض کنید که حجاز، که مرکز اسلام بوده است و مرکز تجهیز همه قوای اسلامی بوده است، همین وضع را دارد که [می گویند:] به ما چه ربط دارد که کجا چه می شود؟ به ما چه ربط دارد که اسرائیل چه می کند؟ این «به ما چه ربط دارد» که یک شعاری شده بود بین همه، اسباب این شد که رسیده است کار به آنجا که می بینید که بلاد مسلمین آن طور دستخوش تاخت و تاز امریکا شده که از آن ور دنیا آمده است برای مسلمین می خواهد همه کارها را او اداره کند؛ قیّم شده است. الآن امریکا قیّم امور مسلمین شده است، در همه امورشان او باید دخالت کند و مملکت اسلامی را او باید اداره کند؛ او باید ارتش بفرستد و نمی دانم چه بفرستد. اینها برای همین بود که ما اسلام را از محتوای خودش بیرون کرده بودیم. و حالا هم هرچه فریاد زده می شود در ایران الحمد لله، خوب است و دارد پیشرفت می کند، اما جای دیگر، این فریاد به جایی نمی رسد .آقای موسوی خوئینی ها که رفته بودند، می گفتند: آنجا بعد از اینکه یک فشاری آمد، بنا شد که یک روز ائمه جمعه آنجا راجع به فلسطین و راجع به چی صحبت کنند.اولًا، ما سؤال می کنیم از آنها که شما که حرام می دانید اینها را، شما که جلوی تمام چیزها را گرفتید که راجع به هر چیزی که مربوط به عمل عبادی حج نباشد همه اش بدعت است و باید نباشد، و این کتکهایی که حجاج ما خوردند، و آن حبسهایی که کشیدند و آن اهانتهایی که شدند همه شان، روی این قضیه بود که در حج نباید اسم اسرائیل بیاید. مراسم حج همین است؟ این بر خلاف سنّت رسول الله است. اگر این طور است، چرا یک روز را برای این قرار دادید آن هم با این بی محتوایی؟ فقط یک کلمه ای که خدا مسلمین را چه بکند، خدا شرّ که را ... همین و تمام شد .

و من امیدوارم که این نماز جمعه در ایران، آن محتوای اصیل خودش را، که در صدر اسلام داشته است، احیا کند. و قهراً می رود به سایر جاها؛ قهری است مسئله. وقتی مسلمین دیدند که این مسئله صحیحی است که از آن غافل بوده اند، آنها هم کم کم- ولودولتهایشان هم نخواهند- می کنند این کار را. عمده این است که ما در این برهه از زمانی که مسئولیتها بسیار زیاد است، ما مسئولیت خودمان را به طوری اجرا کنیم- کارهای خودمان را- که پیش خدای تبارک و تعالی مسئول نباشیم. باید ما وضع را در نماز جمعه ها، در مساجد، در ائمه جمعه و جماعت، در همه جا [روشن کنیم ] که از اینجا از طرف ائمه جمعه و جماعات باید همه چیزها در دنیا منتشر بشود. همان طوری که در صدر اسلام، امام جمعه و مسجد، این دو ابزار در دست مسلمانها بوده است و هر وقت می خواستند جنگ بروند از مسجد تجهیز می کردند، هر وقت می خواستند یک کار مهمی بکنند در مسجد طرح می کردند و اعلام می کردند که نماز جمعه است، نماز جماعت است، بیایید، برای کاری می رفتند آنجا، نمازشان را هم می خواندند و مسائل سیاسیشان را [هم ] می گفتند و اجرا می کردند، ارتش می فرستادند و همه این کارها را آنجا می کردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد، و این فکر ناشی از اشتباه یا خطا یا احیاناً عمد، این فکر خطا برگردد که «آخوند را به سیاست چه! آخوند را به امور مسلمین چه!» ..خوب پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام [به ] امور مسلمین [داشته باشید] اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چی است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئله گویی که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است، امور اجتماعی مسلمین است، گرفتاریهای مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت،فَلَیْسَ بِمُسْلِمْ . و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که [بگویند:] شما مسلم نبودید؛ برای اینکه در امور مسلمین اهتمام نداشتید. ما باید دنبال این مسئله باشیم که با اهتمام تمام، بر امور مسلمین نظارت تام و تمام بر امور داشته باشیم …

البته من نمی گویم که دخالت، این دخالت و بی نظمی [باشد.] این صحیح نیست، بایدارشاد بشود، باید گفته بشود. اگر دیدند آقایان که فلان استاندار، فلان فرد گوش نمی دهد، مراجعه کنند به آن مراکز دیگر تا برسد به آن جایی که گوش بدهند. با نظارت و ارشاد- عرض می کنم که- جهت دادن به همه امور با دست شماها انجام می گیرد و آقایان مسئول هستید؛ یعنی، من که یک طلبه ای این کنار نشسته ام، نمی توانم کاری بکنم؛ شماها مسئولید؛ شماهایی که آنجاها هستید، در مرکز هستید اجتماعاتتان چطور است مسئولید جهت توجه دادن به امور مسلمین، توجه دادن مراکزی که می خواهند به امور مسلمین برسند، به مسائل و شریک کردن همه امور. و ان شاء الله، امیدوارم که موفق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، که این طور نباشد که توی مسجد اگر یک امام جماعتی، جمعه ای بخواهد یک کلمه ای بگوید که مربوط به اجتماع مسلمین است، مورد طعن واقع بشود: «این چرا این طور کرده است؟» بیایند و اورا طعنش بدهند. این جور نباشد دیگر. طعن به آن [کسی ] وارد بشود که در امور مسلمین دخالت نمی کند، کناره گیری می کند، عزلت می کند. شما ببینید قضیه عزلت در اسلام اصلًا نبوده، اساس نداشته این عزلت- و نمی دانم- امور کناره گیری و رفتن کنار. و اصلًا کار به هیچ کار نداشتن، این در یک طوایفی بوده است غیرمسلمین، اما آمده است در مسلمین؛ یک وقت رسیده به آن جایی که «آقا خیلی آدم خوبی است، اصلًا توجه ندارد به اینکه فلان چیز چه جور می شود!» توجه نداشتن خودش جزء مدیحه بود!.یکی از آقایان، مرحوم آقای حاج آقا حسین خدا رحمتش کند می گفت که درمشهد ظاهراً بود که من با یک آقایی می رفتم. رسید به یک جایی از من پرسید که این چیزی که واضح بود که چی است که این، این است یا آن، چیست؟ من به او گفتم که آخر این چه حرفی است که تو زدی؟ گفت: گوش کن. گوش کردم، دیدم که آن شخصی که صاحب دکان بوده، صدا کرد به آن رفیقش که ببین، چه آقای خوبی است، تمیز نمی دهد ما بین- مثلًا- بین کشک و بادمجان! این جزء خوبیهای آن وقت بود که بعد هم پول آوردو بهش داد. خوب، این اسباب این می شود که آن آدمی هم که تمیز، بین همه چیز می دهد، خودش را به تمیز ندادن بزند! این یک مطلبی است، داء بزرگی است و یک درد بزرگی بود که داشت زیاد می شد و خدا به داد این ملت ما بحمد الله رسید. و ما باید تا ابد شکر کنیم ازخدای تبارک و تعالی که یک هم چنین تحولی پیش آورده است ...

آقایان باید در منابرشان، در مساجدشان، در خطبه هایشان به این مسائل رسیدگی بکنند و کارهایی که این انقلاب کرده گوشزد کنند به مردم. در هر- فرض کنید- جمعه ای یک بحثش را اطلاع پیدا کنند و گوشزد کنند که تا حالا چه شده است؛ در طول مدت پنجاه سالی که اینها سلطنت می کردند و غارت می کردند کشور را. شما در این روستاها ببینید؛ هیچ چیز نبود، یک چیز کمی. بله، بعضی جاهایی که اعلیحضرت! می خواستند از آنجا عبور کنند، آنجا را یک کارش می کردند.آن وقت این طور بود مسئله. ایشان می خواستند بروند به- فرض کنید- کجا، همراهشان هم ممکن بود کسی از خارج باشد، می آوردند از این رعیتهای بی چاره را، اشخاصی از تهران می آوردند، [با] لباس خوب، آنجا می ایستادند و چه، و این راهی هم که او می رفت، درست می کردند. بعد می گفتند که بحمد الله، ایران رسیده است به آنجایی که- عرض می کنم که- دهقانانشان عبارت از این است که همه شان دارای کذا و کذا هستند.وقتی آن طرفتر می رفتی، آن بی چاره از گرسنگی داشت از بین می رفت. نه طبیب داشت، نه دواخانه داشت، نه درمانگاه داشت؛ هیچ چیز نداشت، نه نان داشت. خوب حالا ما داریم می بینیم که هیچ چی نبوده است، حالا مشغول اند درست کنند. خوب، هیچی رامی خواستند درست کنند، چطور می توانند این هیچی را زود درست کنند؟ از صفر شروع شده است، از نقطه «کاش» شروع شده است، از فسادهای زیاد روز افزون شروع شده است. خرابیها باید اصلاح بشود. همه چیز داشته اینجا؛ برداشتند و رفتند. همه بانکهای ما ورشکسته اند؛ به خاطر برداشتهایی که آنها کردند. ورشکست نه، اما عقب افتاده کارهایشان .در هر صورت، باید ما همه مان مردم را بیدار کنیم. توجه به آنها بدهیم. والحمد لله، مردم هم مستعد هستند. جوانشان را دارند می دهند و مع ذلک، افتخار می کنند. خوب، حق هم هست، باید افتخار کنند؛ برای اینکه برای انسان نمی دهند، برای خدا می دهند.
اینها از خدا هستند، همه ما از خدا هستیم و برای خدا باید بدهیم. و بحمد الله آقایان ائمه جمعه و اینهاگاهی می روند در جبهه ها و آقای اشرفی با آن سنشان می روند آنجا صحبت می کنند برای مردم، دیگران هم می روند. و امیدوارم که مردم را با همین گرمی نگه دارید که این انقلاب را به آنجا برسانند که ما مسئله اسلاممان دیگر همه جا پیاده بشود، ان شاء الله. و به تدریج البته باید بشود. اصلًا جوری شده بود که نمی شد، و این قدر که شده است یک اعجازی شده است. و اگر بنا بود روی موازین عادی این- فرض کنید که- مشروب فروشیها و این عشرتکده ها و اینها از بین برود، این سالها [وقت] می خواست، لکن خدا خواست که یکدفعه مردم همه توجه کردند و تمام شد قضیه. حالا هم امیدواریم که با توجه آقایان و با خطبه هایی که آقایان می خوانند و با خطهایی که می دهند، مردم هم بیدار بشوند و ارشاد بشوند، و هم این مشکلات به نظرشان یک چیزی نیاید و واقعاً چیزی نیست. مشکلات آن قدر نیست که یک کشور انقلابی باید به آن مبتلا باشد. این هم نکته اش این است که انقلابهایی که در آنجا می شد، مردم خیلی دخالت نداشتند و یک ایده خدایی توی کار نبوده است. اینجا، هم ایده خدایی بوده است و هم مردم در صحنه بودند. از این جهت، مشکلات کم می شود و اگر بنا بود که دولت بخواهد همه کارهارا بکند، حالا به عقب رفته بودیم و هیچ کاری هم از ما نمی آمد. اما بحمد الله، الآن خیلی خوب است، رفاه است، همه چیز درست است، و البته از این رفاه هم بهتر می شود. اگر این امریکا یک مدتی دیگر اینجا می ماند، اینجا هم می شد مثل یکی از کشورهایی که الآن هستند که در آنجا یک کلمه اسلامی نمی شود گفت؛ اصلًا با اسلام مخالف هستند. شما اگر صحبتهای بعض سران اینها را ملاحظه کنید، معلوم است که کاری به ایران ندارند، ایران آن قدر مهم نیست، ثقیل نیست؛ با اسلامش مخالفند. و همین بعضی از این روشنفکرهای ما هم همین جور هستند که فقط اسلامش را نمی خواهند. شما بگویید که «جمهوری» همه قبول دارند؛ جمهوری خوب است، به غیر سلطنت طلبها [که دوست دارند] بگویید که «جمهوری دمکراتیک»؛ این راهم همه قبول دارند، جمهوری اسلامی یعنی چه؟ جمهوری اسلامی، یک چیزی تازه ای است، بدعت است، این یک چیز تازه ای است، تازه آورده ای است ..بنابر این، ما باید صبر کنیم به این حرفها، مردم را بیدار کنیم به اینکه نترسند از این حرفها. الحمد لله نمی ترسند. هرچه هم شده است، دیده اند؛ بالاتر از این نیست که انسان فدا بشود؛ خوب فدا بشود، مثل همه مسلمانهایی که فدا شدند، ما هم جزء آنها باشیم.» (صحیفه امام؛ ج 17، ص 37 - 48)

از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلامی ایران است . (صحیفه امام؛ ج 21، ص 400)

انتهای پیام /*