توضیح حجت الاسلام مستوفی درباره بحثی پیرامون شیوه افتاء حضرت امام(س) در امر استهلال

آنچه از فتاوای امام خمینی(س) و سیره عملی ایشان به دست می آید، ایناست که امام معتقد به «افق» بوده اند.

کد : 30726 | تاریخ : 11/05/1391

حجت الاسلام مستوفی، مسئول گروه معارف اسلامی موسسه تنظیم و نشر آثار امام(س) در تکمیل و توضیح مطلب بحثی پیرامون شیوه افتاء حضرت امام(س) در امر استهلال در یادداشتی چنین نوشته اند:


آنچه از فتاوای امام خمینی(س و سیره عملی ایشان به دست می آید، امام(قده) معتقد به «افق» بوده اند، یعنی اگر ماه در افق محل زندگی فرد به گونه ای قرار داشت که قابل رؤیت بود (به وسیله عادی نه تلسکوپ) ماه جدید آغاز شده است و اگر در محل دیگری که نزدیک به این محل یا تقارب افقی (هم افقی) داشته باشد، ماه دیده شود، برای افراد آن محل نیز کافی است. (البته نکته ای وجود دارد که دیدن ماه در مناطق غربی برای شرقی کافی نیست، ولی عکس آن کفایت می کند، ولی در فتاوای امام به صراحت نیامده است.)

این مطلب را در تحریر الوسیله، یک جلدی، ص232 و 233 (متن عربی) و همچنین ص1001 مسئله 18 و ترجمه فارسی آن ج1، ص 336 و ج2 ص675 می توانید ببینید. مسئله 18 چنین است:

«رؤیت هلال با وسایل مستحدثه اعتبار ندارد، پس اگر با بعضی از وسائل بزرگ کننده یا نزدیک آورنده مانند تلسکوپ مثلا ببینند، ولی بدون وسیله، قابل رؤیت نباشد، حکم به اول ماه نمی شود.»

و در ص232 (ج1، ص336 به فارسی) تصریح دارند «گفته منجمین» اعتبار ندارد.

البته مشابه این مطلب در مجموعه سه جلدی استفتائات (ن.ک. استفتائات، ج1، ص327 و 328) و توضیح المسائل، چنانکه در یادداشت فوق هم آمده است، دیده نمی شود.

بنابراین ملاک حضرت امام(س) در هلال ماه، افق و رؤیت عادی می باشد و ارجاع به مثل مرحوم گلپایگانی نیز به دلیل وحدت نظر در مسئله هلال ماه می باشد و قول حاکم را نیز به شرط اینکه خطای او را و یا خطای مستند او را نداند، معتبر می دانند. (تحریر الوسیله، ص233 و ترجمه ج1، ص327)

با توجه به اینها، این سخن که: «امام بر خلاف مشهور، طلوع علمی را می پذیرفت» درست نمی باشد. بلکه امام (قده) فتوایش مطابق مشهور است و طلوع علمی یعنی «اثبات وجود ماه در افق با محاسبات علمی و فنی» یا «تولد ماه که در افق هم نیست.» مورد قبول امام (قده) نمی باشد. و آنچه نیز در بحث موضوع شناسی گفته شده، نیز کامل نمی باشد و از دقت علمی برخوردار نیست.

اولا هیچگاه در حکم رجوع به عرف نمی شود، و آنچه رجوع به عرف می شود، موضوع است. و ثانیا، شناخت موضوع، زمانی عرفی است، و به همین دلیل ملاک عرف است نه دقت علمی و عقلی، مثلا از بین رفتن خون در لباس و بقای رنگ آن، عرفی است و گرنه از نظر علم شیمی، بقای رنگ، بقای ذرات است. و اگر به قول حکما نیز بحث شود، انتقال عرض بدون انتقال جوهر نمی شود. ولی هیچکدام ملاک نیست. اما در برخی موضوعات، مراد دقت عرفی است، مثل اوزان، تعیین اندازه حجم آب کر و مانند آن «رجوع به متخصص در این موارد است، وگرنه در موارد اولی، رجوع به عرف عادی می باشد.»

سوم اینکه در اینجا دو بحث مطرح است، یکی ملاک و معیار آغاز یک ماه قمری است، و دیگر چگونگی علم و پیشرفت به آن.

در بخش اول، بین نظرهای مختلف، امام معتقد هستند که آغاز ماه قمری برای هر منطقه، قرار گرفتن ماه در افق آن شهر و دیار (در غروب شب اول ماه) می باشد، در مقابل اینکه ماه در نیمکره قرار گیرد و یا اینکه ماه از نظر علم نجوم متولد شده باشد. و اینجا یک قید دیگر هم دارد، باید به گونه ای در افق باشد که قابل رؤیت باشد نه اینکه مثلا با دلایل علمی (محاسبه) ثابت شود که در افق است.

دوم؛ راه معرفت به آن می باشد، که از رؤیت شخص، شهادت افراد، گذر سی روز از ماه پیش (چون پس از سی روز حتما در افق قرار می گیرد.) و حکم حاکم (البته حکم خاکم نیز بر پایه دلیل می باشد) ثابت می شود و در طریق معرفت، ایشان برای رؤیت موضوعیت قائل هستند نه صرف طریقیت، یعنی اینکه باید امکان رؤیت موجود باشد. نه اینکه رؤیت راهی است برای معرفت به وجود ماه در افق که اگر از هر راه دیگر (مثل محاسبه) نیز این علم حاصل شود، کفایت می کند. (م18، ص1001 تحریر الوسیله عربی و ترجمه فارسی ج2، ص675)

انتهای پیام /*