امام علی (ع) و الگوی حکومتی حضرت امام خمینی (س)

در عهد حضرت امیرالمؤمنین (ع) طرز حکومت اصلاح شده و رویه و اسلوب حکومت صالح بود. آن حضرت با اینکه بر کشور پهناوری حکومت می ‏کرد، که ایران و مصر و حجاز و یمن از استان های آن بود، طوری زندگی می‏ کرد که یک طلبه فقیر هم نمی ‏تواند زندگی کند.

کد : 30779 | تاریخ : 22/12/1397

مهم ترین رویداد در زنجیره اتفاقات سرنوشت ساز زندگی بشر بعثت انبیا است و در بین بعثت انبیا آنهایی تحول آفرین تر بودند که میل بیشتری به ایجاد نظم اجتماعی و حکومت داشتند که در رأس آنها، بعثت پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و تشکیل حکومت به معنای واقعی در مدینه است. پس از رویداد مهم بعثت انبیا، حکومت و فرمانروایی تأثیرگذارترین قضیه در زندگی بشر بوده و هست، تا آنجا که می توان ادعا کرد، سایر تحولات بر محور آن انجام گرفته است. حاکمان و فرمانروایان بر مبنای ایده هایی حکومت می کردند و چون قریب به اتفاق آنها افراد تربیت نشده و غیرمهذب بودند، ایده شان در حکومت و فرمانروایی، قدرت، سلطه و اجحاف بود، از این رو است که صحنه تاریخ بشر آلوده به خون و دردآور است. رویه تاریخی و جائرانه سلاطین و فرمانروایان که تمام دوره تاریخ را در برگرفته از شدت وفور به سختی اجازه می دهد تا حکومتی مبتنی بر عدالت و به دور از ظلم و تعدی یافت و آن را الگو و نمونه قرار داد. ظهور اسلام و شکل گیری حکومت پیامبر اعظم (ص) در مدینه و 25 سال بعد، حکومت حضرت امیر (ع) که برجسته ترین نمونه حکومت داری است، این نوید را به بشریت داد که  می تواند آرزوی دیرینه حکومت حق مدار را تحقق بخشد و یا حداقل با الگو قراردادن آن، به بخش های مهمی از آن دست پیدا کند. با اینکه پس از شهادت حضرت علی (ع) دشمنان و غاصبان هیچ گاه اجازه ندادند آن مسیر حکومتی ادامه پیدا کند و مشی حکومت داری را تغییر دادند و به مسیر ظلم و جنایت کشاندند و علمای اسلام هم به علل عدیده، گام های موثری برای تشکیل حکومت اسلامی برنداشتند و بیشتر برای حفظ میراث گرانسنگ اسلام تلاش کردند و خطوط اصلی نحوه حکومت داری را در لابه لای این میراث محفوظ نگه داشتند، اما ایده و چگونگی تشکیل حکومت اسلامی در تاریخ مسلمانان تثبیت و ماندگار شد و دسیسه های طولانی و گوناگون اگر چه لطمه شدیدی به این مهم وارد کرد، اما نتوانست آن را برای همیشه نابود کند.

حضرت علی (ع) شخصیت بی بدیلی است که حکمت الهی - میمون ترین فرصت ها را با سرنوشت او پیوند می زند: در خانه کعبه دیده به جهان می گشاید و در منزل خاتم رسولان و واپسین فرستاده پروردگار عالمیان پرورش می یابد .

آن حضرت زمانی که خلافت مسلمین را در اختیار داشت از کار و تلاش غفلت نمی کرد و همواره زندگی خود و خانواده اش را با دسترنج خود تامین می کرد و هرگز سربار جامعه نبود . حضرت امام خمینی (س) در این باره می فرماید: « در عهد حضرت امیرالمؤمنین (ع) طرز حکومت اصلاح شده و رویه و اسلوب حکومت صالح بود. آن حضرت با اینکه بر کشور پهناوری حکومت می کرد، که ایران و مصر و حجاز و یمن از استانهای آن بود، طوری زندگی می کرد که یک طلبه فقیر هم نمی تواند زندگی کند. به حسب نقل وقتی که دو پیراهن خرید، یکی را که بهتر بود به قنبر (مستخدم خود) داد؛ و پیراهن دیگر را که آستینش بلند بود برای خود برداشت؛ و زیادی آستین را پاره کرده پیراهن آستین پاره را بر تن کرد. در صورتی که بر کشور بزرگ و پر جمعیت و پر درآمدی فرمانروایی می کرد.»( ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، متن، ص: 46)

* * *

در جای دیگر فرموده اند: «. . . [علی (ع)] آن شخصی بود که وقتی که به حکومت رسید در حال حکومتش زندگی اش از جمیع زندگی امثال ماها و شماها، طلاب علوم دینیه، امثال این بقالها و این کاسبها، زندگی او پست تر بود. یک تکه نان جو بود که در آخر عمر مبارکشان، از قراری که گفته شده است، از بس خشک بود حضرت با دستشان  نمی توانستند بشکنند، با زانو می شکستند آن نان را و با آب تناول می کردند. این حکومت اسلام بود . . .» (صحیفه امام؛ ج 2، ص 359 -360)

* * *

امام در خصوص زندگی عادی و مردمی حضرت علی (ع) چنین توضیح می دهد: «دستگاه و بارگاهش این مسجد است؛ توی این مسجد می آید می نشیند، همه می آیند حرفهایشان را به او می زنند، از مسجد هم لشکر درست می کند، می فرستد به این طرف و آن طرف برای، عرض می کنم پیشرفت اسلام، لکن زندگی اش همان است که عرض کردم که یک پوست هست.» (صحیفه امام؛ ج 4، ص:181)

* * *

امام خاطر نشان می نماید: « همان که بعد از اینکه مقام ریاست داشت- به حسب اصطلاح شما- تمام ایران و عراق و مصر و جاهای دیگر در زیر سلطه او بود، رفتارش با مردم آن طور بود که هیچ کس نمی تواند آن رفتار را داشته باشد. در خطبه جمعه، گاهی که یک وقتی که در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند، دامنشان را حرکت می دادند برای اینکه پیراهن را شسته بودند. و پیراهن عوضی نداشتند..»(صحیفه امام؛ ج 13، ص: 458)

* * *

 امام خمینی پارسایی، ساده زیستی و زهد حضرت علی (ع) را این گونه وصف می کند: « دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب- سلام الله علیه- است. ایشان خودش یک. کارگر بوده؛ یعنی، قنات حفر می کرده، می رفته است قنات می کنده است آب بیرون می آورده، لکن برای خودش نه، بعد از آنکه بیرون می آمده، وقف می کرده برای مستمندان، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای اعاشه خودش هم کار می کرده و در عین حالی که آن طور قنات ها را- چندین قنات از ایشان هست- کنده با دست خودش. و همان روز- به حسب نقل- همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او و به خلافت، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار ...» (صحیفه امام؛ ج 16، ص: 238)

* * *

به اعتراف دوست و دشمن این ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت در طول حیات با برکت خود ویژگی های متعالی را در وجود خویش تجسم عینی بخشید و سرانجام، در محراب عبادت به شهادت رسید و بدین گونه رستگاری را در آغوش کشید. سخن گفتن از چنین وجود ملکوتی که دوستان از هراس، فضایلش را مخفی کردند و دشمنان به دلیل کینه و حسد از وصف مکارم و فضایلش امتناع نمودند، کار ساده ای نمی باشد. در اوج تلاش دشمنان برای نابودی این ایده و منش حضرت علی (ع)، امام خمینی (س) با خروش بیداری بخشش، منادی حکومت اسلامی شد و برای تحقق آن ابتدا، مقدمات اصلی آن را فراهم ساخت که عبارت بود از آشنایی دقیق و عمیق با اسلام و درک صحیح پیام و هدف آن و نیز متمرکز شدن در اصل و اساس آنچه که اسلام برای حکومت در نظر گرفته است. برخی از مهم ترین تأثیرات سیاسی و حکومتی امام خمینی (س) از دوران حکومت پنج ساله حضرت امیر (ع) عبارتند از:

الف- جدا نبودن دین از سیاست؛ یکی از ذهنیت های باطل و دسیسه ساز دشمن که برای مردم ساخته شده بود و بیش از هر چیزی، امام راحل (ره) را آزار می داد، تبلیغ مسموم و جاافتاده و پذیرفته شده «جدایی دین از سیاست» بود.

امام بزرگوار که خطر این باور غلط را به خوبی درک کرده بود و می دانست تا جامعه از این ذهنیت آلوده تطهیر نشود، نمی توان آن را حرکت داد، بارها و بارها با شدت تمام به آن هجوم می برد و سرانجام هم موفق شد ریشه آن را در ذهن بخش اعظم جامعه بخشکاند و جامعه را به حرکت درآورد که این حرکت همچنان ادامه دارد. ایشان با درک این مهم از مشی حضرت امیر (ع) از آن برای آگاه ساختن جامعه نیز استفاده کرد و درباره آن فرمود: « همان خاصیتی که در علی بن ابی طالب بود که یک رجل سیاسی بود. از خطبش معلوم است که مرد سیاست بوده؛ و از کاغذی که به مالک اشتر نوشته و دستورهایی که داده، همه اش دستورهای سیاسی است.» (صحیفه امام؛ ج 8، ص: 186)

« این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند. این را بی دینها می گویند. مگر زمان پیغمبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده ای روحانی بودند، و عده دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق، یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر (ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ این حرفها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار سازند.» (ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، متن، ص: 22)

 * * *

ب) نگاه ابزاری به حکومت: امام خمینی (س) یک اسلام شناس واقعی بود و به خوبی می دانست در مکتب اسلام چه چیزی اصالت دارد و چه چیزی اصالت ندارد و باید برای آن نقش ابزاری قائل شد. بر مبنای این شناخت، ایشان حکومت و قدرت را ابزاری برای انجام وظایف عمومی و حکومتی می داند و آن را اینگونه توضیح می دهد: « عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است.... تصدی حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه اینکه یک مقام معنوی باشد؛ زیرا اگر مقام معنوی بود، کسی نمی توانست آن را غصب کند یا رها سازد.»( ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، متن، ص:54 و 55)

* * *

ایشان درباره حکومت داری حضرت علی (ع) هم فرمودند: « او تمام مقصدش خدا بود. اصلش این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزی نبود، مگر اینکه بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند، و الّا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستی داشته باشم یا خلافتی داشته باشم،...» (صحیفه امام؛ ج 13، ص: 195)

* * *

و در جای دیگر با اشاره به قصه معروفی از حضرت امیر(ع) می فرماید: « شماها شیعه همان هستید که می گوید که من به اندازه این کفش کهنه ای که هیچ نمی ارزد امارت شما را به اندازه این برایش ارزش قائل نیستم مگر اینکه حقی را ایجاد کند.» (صحیفه امام؛ ج 18، ص: 412)

* * *

امام خمینی (ره) برای اینکه جلوی کسانی که با تشکیل حکومت اسلامی غیرمعصوم(ع) مخالفند را بگیرند، حاکم بودن حضرت امیر (ع) را در زمره مقامات معنوی آن حضرت نمی دانند و بر عکس، حکومت را بسیار نازل تر از آن می دانند که از شئون معنوی آن حضرت باشد، از این رو فرمودند: « نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.» (صحیفه امام؛ ج 20، ص: 112)

* * *

ج) قانونمداری؛ اگر گفته شود یکی از حلقه های زنجیره ویژگی های حضرت امام (س) این است که «امام(ره) مرد قانون بود.» ادعایی دقیق و کاملاً برازنده امام خمینی(س) است ایشان برای نشان دادن توجه حضرت امیر(ع) به قانون، حکایت معروف اختلاف حضرت امیر(ع) با یک فرد یهودی را این طور نقل می کند: « یک قصه هم مال حضرت امیر- سلام الله علیه- است. قاضی ای که خود حضرت امیر نصبش کرده بود به قضاوت . قاضی دادگستری اش بود، یک شخصی رفت، یک شخص یهودی، رفت ادعا کرد به حضرت امیر سرِ یک زرهی؛ و قاضی طلب کرد حضرت امیر را. حضرت امیر رفتند با یهودی، نشستند دوتایی آنجا. حتی [درباره ] آدابش هم حضرت به او هی گفت که تو به من زیاد احترام نکن، فرق نداریم ما با هم. نشستند با هم، محاکمه کردند؛ قاضی حضرت امیر را محکوم کرد که باید بدهی این را، ... قاضی بر خلاف حضرت امیر رأی داد؛ محکوم کرد حضرت امیر را ...حکومت اسلامی یک همچو حکومتی است. حاکمش با آن ادنی  فردش در حقوق مثل هم هستند» صحیفه امام؛ ج 4، ص: 198- 197)

* * *

د) حکومت سرمشق: امام خمینی(س) به حکومت حضرت امیر(ع) به عنوان حکومت سرمشق نگاه می کند و از اینکه دشمنان و بدخواهان با مانع تراشی و ایجاد مشکل نگذاشتند حضرت امیر (ع) عمر خود را صرف چهره اصلی حکومت داری کند و دوام یابد به شدت ابراز تأسف می کند، اما به نظر می رسد با وجود اندک و پرمشغله بودن دوران حکومت حضرت امیر (ع) امام خمینی (س) بخش های اصلی مربوط به حکومت را از مشی آن بزرگوار کسب کردند و در انجام یافته های شان، کمترین اهمالی نداشتند و در حد امکان، به بهترین وجه آن را عملی ساختند که در رأس آن، تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران و الهام بخشی به سایر مسلمانان است. ایشان حسرت و تأسف شان درباه کمبود مجال حضرت امیر (ع) و گرفتاری های شان را این چنین ابراز می کند: 
« آن چیزی که موجب تأسف است، این است که مجال پیدا نکرد حضرت امیر- سلام الله علیه- نگذاشتند مجال پیدا بکند، که آن حکومتی که حکومت الله است در دنیا به آن نحوی که می خواست، خود حضرتت امیر- سلام الله علیه- می خواست پیاده کند تا دنیا بفهمد که اسلام چی آورده است و چه شخصیت هایی دارد. در آن وقت که حکومت دست ایشان نبود، که مجال نبود، آن وقت هم که حکومت دست ایشان آمد، باز مجال ندادند؛ سه تا جنگ بزرگ در زمان ایشان  افروختند و مجال اینکه یک حکومتی که دلخواه او هست برقرار کند نشد.» (صحیفه امام؛ ج 18، ص:152 - 153)

* * *

ه) نمونه همیشگی حکومت اسلامی: حضرت امام (س) قائل به آن بود که باید پس از پیامبر (ص) برای همیشه حکومت اسلامی پا برجا باشد و پس از دوران معصومان (علیهم السلام) ادامه داشته باشد و افزون بر مباحث نظری این مهم باید در عمل هم جاری باشد. ایشان دراین باره می فرماید: « روز عید غدیر روزی است که پیغمبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهاتْ مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنی کسی مثل حضرت امیر- سلام الله علیه- نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشد از حکومتها، تا آخر تعیین فرمودند.» (صحیفه امام؛ ج 5، ص: 28)

* * *

امام خمینی (ره) که در شناخت اهل بیت (ع) معرفتی بالا داشت؛ درباره ویژگی امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید : «این علی همه چیز است. یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است. و لهذا هر طایفه ای خودشان را به او نزدیک می کنند. و خاصیت هر طبقه را هم دارد. خاصیت قدرت ورزشکارها را به طور وافی دارد... در عبادت ، فوق همه عبادت کنندگان هست؛ در زهد، فوق همه زاهدها هست، در جنگ، فوق همه جنگجویان هست؛ در قدرت، فوق همه قدرتمندان هست. و این یک اعجوبه ای است که جمع، مابین متضاد با هم کرده است .» (صحیفه امام؛ ج 7، ص:261 - 262)

* * *

« حضرت امیر المؤمنین (ع) بعد از اینکه دست دو نفر دزد را قطع می کند، چنان نسبت به آنان عاطفه و محبت نشان می دهد و معالجه و پذیرایی می کند که از مداحان حضرت می شوند یا وقتی می شنود ارتش غارتگر معاویه خلخال از پای یک زن اهل ذمه درآورده اند، به قدری ناراحت می شود و عواطفش چنان جریحه دار می گردد که در نطقی می فرماید: اگر از تأثر این واقعه انسان بمیرد، قابل سرزنش نخواهد بود.» (ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، متن، ص: 85)

 * * *

امام راحل که ضمیری آمیخته با معرفت و روحی نور گرفته از پرتو انوار اهل بیت داشت، نام و یاد حضرت علی علیه السلام را با عشق و حرارتی برآمده از صمیم جان می برد. امام خمینی (رحمه الله) درباره مقام و منزلت حضرت علی علیه السلام می فرمود: « علی بن ابی طالب فقط بنده خدا بود، و این بزرگترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد، و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشأن است، و این از بزرگترین افتخارات اوست، کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبد الله  است و از همه عبودیت ها بریده است، جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی - علیه السلام - آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است، در صف مقدم است. و کدام شخصیت است که می تواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم در دامن و پناه و تحت تربیت وحی و حامل آن بوده است جز علی بن ابی طالب که وحی و تربیت صاحب وحی در اعماق روح و جان او ریشه دوانده. پس او بحق عبد الله است و پرورش یافته عبد الله اعظم است.»(صحیفه امام؛ ج 14، ص:347 - 348)

* * *

 امام خمینی (ره) که تجلی پارسایی اش هر چشم حقیقت بین را خیره می کرد، با شوری از سر شیدایی، ارجمندترین توصیف ها را در وصف مولای پرهیزکاران می آورد. امام درباره ایمان حضرت علی (علیه السلام) می فرمود: «به خودشان قسم ... که اگر بشر پشت به پشت یکدیگر دهند و بخواهند یک لا إلهَ إلاَّ الله امیر المؤمنین را بگویند نمی توانند! خاک بر فرق من با این معرفت به مقام ولایت علی، علیه السلام! به مقام علی بن ابی طالب قسم که اگر ملائکه مقرّبین و انبیاء مرسلین- غیر از رسول خاتم که مولای علی و غیر اوست- بخواهند یک تکبیر او را بگویند نتوانند. حالِ قلب آنها را جز خود آنها نمی داند کسی .» (شرح چهل حدیث، ص: 76)

* * *

«شما شیعه همان هستید که می فرمود: اگر همه عالم در مقابل من بایستند، تنها در مقابل همه می ایستم. آن ایمان است که او را آن طور در مقابل همه چیز می ایستاند. آن اخلاص اوست. آن روحانیت و معنویت اوست. و شما هم شیعه او هستید»(صحیفه امام؛ ج 16، ص: 198)

* * *

بسیاری از خصوصیات امام خمینی الهام گرفته از شیوه حضرت علی (ع) است که یاد پرتوهایی از این خورشید درخشان را در اذهان زنده می نماید. در منابع تاریخی آمده است که حضرت علی (ع) با دشمن به شدت و با خشونت رفتار می کرد و در برابر باطل هیچ گونه ملایمت و مدارا نداشت؛ ولی وقتی به شخص ناتوانی برخورد می کرد، در نهایت عطوفت وی را مورد نوازش قرار می داد. امام خمینی نیز در ستیز با دشمنان بدون آن که هراسی به دل راه دهد، برخوردی قاطع و سخت داشت، اما در ضمن چنین شدت و صلابتی، وقتی با مردم عادی، خصوصا بینوایان و محرومان رو به رو می شد، مهربانی خصای در وجودش هویدا می گردید.

امام خمینی در معرفی این بعد از سیره حضرت علی (ع) می گوید: « کسی که جنگجوست اهل عبادت نمی شود. کسی که قوه بازو می خواهد داشته باشد اهل زهد نمی تواند باشد. کسی که شمشیر می کشد، و اشخاصی را که منحرف اند درو می کند، این نمی تواند عاطفه و اهل عاطفه، آن طور که این شخص داشت، باشد. این شخصیت بزرگ، امور متضاده را در خودش جمع کرده. در عین حالی که روزها روزه، و شب به عبادت مشغول، و گفته شده است   که شبی هزار رکعت نماز می خواند. و در عین حالی که غذای او- آن طوری که در تاریخ ثبت شده است- از نان و سرکه، و فوقش زَیْت]روغن زیتون[ یا نمک، بیرون نبوده است. در عین حال قدرت بدنی، آن طور قدرت است که- آن طوری که در تاریخ هست- آن دری  عین حالی که غذای او از نان و سرکه و زیت یا نمک بیرون نبوده است؛ در عین حال قدرت بدنی آن طور قدرت است. دری را که از «خَیْبَر» ایشان کَنْده است و چندین ذِراع دور انداخته است، چهل نفر نمی توانستند بلندش کنند. (صحیفه امام؛ ج 11، ص:20 - 21)

و این همه بدین منظور مطرح می شد تا مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی الگو بگیرند و در برخورد با مردم برای اجرای عدالت و بروز عطوفت به حضرت علی (ع) اقتدا نمایند.

 

انتهای پیام /*