سیره رسول رحمت و مهربانی در کلام امام خمینی

کد : 30970 | تاریخ : 28/06/1391

این روزها عالم اسلام در تاثر و تالمی سخت به سر می برد. ناشکیبایی و نامردمی فردی که به خود اجازه توهین و اسائه ادب به پیامبر عظیم الشان اسلام را داد، بر مسلمانان جهان گران است و باعث تظاهرات و تجمعات گسترده ای در تقبیح این عمل شنیع شده است.
پایگاه اطلاع رسانی و خبر ی جماران مناسب دید در این موقعیت گزیده ای از بیانات و اشارات امام خمینی را در رابطه با سیره و منش پیامبر گرامی اسلام را در زمینه های مختلف منتشر نماید تا بدین وسیله بتوان گوشه ای از دریای پر عظمت سیره و سنت آن رسول رحمت و شفقت را به نمایش نهاد.
علاقه مندان می توانند برای مطالعه بیشتر در مورد گفتار و آراء امام خمینی درباره حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) به دو کتاب «سیمای معصومین(ع) در اندیشه امام خمینی(س)» و «نبوت از دیدگاه امام خمینی» از مجموعه تبیان، مراجعه نمایند.



ساده زیستی در زندگی نبی مکرم اسلام

وضع زندگی پیغمبر اکرم(ص) بسیار ساده بود. از مقام و منصب خود به نفع زندگی مادی استفاده نکردند تا چیزی از خود به جای گذارند. و آنچه را که باقی گذاشتند علم است که اشرف امور می باشد، خصوصا علمی که از ناحیه حق تعالی باشد. (ولایت فقیه، حکومت اسلامی، ص 92)

این شخص عالی مقام -نبی مکرم اسلام(ص)- از همین حجره محقر، نورش به ملک و ملکوت افتاده است و سِعِه تربیتش در تمام جهان توسعه پیدا کرده است. در صورتی که آنچه او می خواست باز نشده است و بشر به این زودی نمی تواند برسد به او مگر ان شاالله خلف صالح او بیاید و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند. (صحیفه امام، جلد 17، ص 373)

پیغمبر را هر کسی که سیره نوشته است از رسول اکرم، وضعش در زندگی کمتر بوده است از مردم عادی که در آن وقت در مدینه زندگی می کردند....شما بیاورید یک حاکمی، یک رییسِ عرض می کنم کلانتری، یک کدخدای یک شهری، یک  دهی بیاورید که اینطوری باشد. سلوکش با ملت این باشد که وقتی توی مسجد، مسجدِ محل حکومت، می آمدند آنجا، وقتی که پیغمبری توی مسجد نشستند و عرض می کنم که چند نفر هم همراهشان هستند، با هم نشسته اند و دارند صحبت می کنند، اشخاصی که نمی شناختند، از خارج می آمدند، نقل شده است که نمی شناختند اینها کدام یکی، عرض می کنم که حاکم است و کدام یکی محکوم؛ کدام یکی پیغمبر است، کدام یکی مردم دیگر. (صحیفه امام، جلد 4، ص 219)


تواضع و فروتنی در زندگی نبی مکرم اسلام

در سیره آن سَرور است که با اهل خانه خود شرکت در کارِ خانه می فرمود. و به دست مبارک گوسفندان را می دوشید؛ و جامه و کفش خود را می دوخت؛ و با خادم خود آسیا می کرد و خمیر می نمود؛ و بضاعت خود را به دست مبارک می برد؛ و مجالست با فقرا و مساکین و هم غذا می شد. (چهل حدیث، ص 96)

هر کس علمش بیشتر و روحش بزرگتر و صدرش منشرح تر است، متواضع تر است. رسول خدا، صلی الله علیه و آله، که علمش از وحی الهی ماخوذ بود و روحش به قدری بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیات میلیون ها میلیون بشر کرد - تمام عادات جاهلیت و ادیان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد و ختم دایره نبوت به وجود شریفش شد، سلطان دنیا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود باذن الله- تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. (چهل حدیث، ص 95)


رحمت و محبت در سیره نبی مکرم اسلام

پیغمبر اسلام(ص) همان طوری که برای مومنین رحمت و دلسوز بود، برای کفار هم بود. دلسوز بود برای کفار؛ یعنی متاثر می شد که این کفار به کفر خودشان باقی باشند، و منتهی به آتش جهنم بشوند. دعوتش برای این بود که نجات بدهد این اشخاص کافر را، آن اشخاص عاصی را. (صحیفه امام، جلد 8، ص 379)

انبیا اگر ناراحت می شدند برای این بود که چرا باید بندگان -این مردمی که می آمدند در این جا و بنده هستند- خودشان را مستقل بدانند و برای خودشان کار بکند و فساد بکنند، برای این دلسوزی می کردند. و احتمال من می دهم که «ما اوُذیَ نبی مِثلَ ما اُوذیت» هم، این معنا باشد. من احتمال می دهم که آن معرفتی که رسول خدا داشت، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیت هایی که در عالم می شود، بیشتر اذیت می شود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسی یک کسی را اذیت کرده این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است، نه از باب این که مملکت خودم است، اقربای خودم است، از باب این که  مظلوم در دنیا واقع شده. (صحیفه امام، جلد 19، ص 205)

در شفقت و رافت آن بزرگوار -نبی مکرم اسلام- بر همه عائله بشری بس است آیه شریفه اول سوره شعراء که می فرماید: لَعلّکَ بَاخِع نَفسَکَ الاّ یَکونُوا مُومنینَ(شعراء/3) (شاید از اینکه ایمان نمی آوردند خود را هلاک سازی و قالب تهی کنی) و در اوائل سوره کهف که می فرماید: فَلَعَلَّکَ بَاخِع نَفسکَ عَلَی آثارِهِم ان لَم یُومِنوا بِهذا الحدیثِ اسَفا(کهف/6) (شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطر ایشان از اندوه هلاک سازی و قالب تهی کنی)

تاسف به حال کفار و جاحدین حق و علاقه مندی به سعادت بندگان خدا کار را چقدر بر رسول خدا(ص) تنگ نموده که خدای تعالی او را تسلیت دهد، و دل لطیف او را نگهداری کند که مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت، دل آن بزرگوار پاره شود، و قالب تهی کند. (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 234 و 235)


اصل مساوات در سیره نبی مکرم اسلام

در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشان(ص) در مقابل قانون، بی امتیاز در یک صف هستند. (صحیفه امام، جلد 14، ص 221)

حکومتی که در راس جامعه بوده است با مردم دیگر فرقی نداشته است؛ بلکه زندگی اش پایین تر بوده است. حکومت ها نمی خواستند که مردم حکومت کنند؛ می خواستند خدمت کنند. (صحیفه امام، جلد 8، ص 86)


حکومت اسلام مثل حکومت های دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل روسای جمهور نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می آمد جلوس می کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می کردند؛ و طوری بود که اجتماعشان که کسی که از خارج می آمد نمی فهمید که کی رییس مملکت است و کی صاحب منصب است و کی از فقراست. لباس فقرا و عشرت همان عشرت فقرایی. و در اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین ترین افراد ملت بر شخص اول مملکت، بر سلطان، بر رعیت ادعایی داشت و پیش قاضی می رفت، قاضی شخص اول مملکت را احضار می کرد و او هم حاضر می شد. (صحیفه امام، جلد 4، ص 417 و 418)

خود رسول اکرم(ص) وضعشان با مردم مثل یکی از سایرین بود، یکی از اشخاص بود. نه یک منزل فرمانفرمایی داشتند و نه محافل که بودند یک امتیازی بود که مردم ببینند که این بالا نشستن است و پایین نشستن، این مسائل مطرح نبود. (صحیفه امام، جلد 9، ص 116)


اهتمام به امور مستضعفین در سیره نبی مکرم اسلام
صلوات و سلام خدا بر رسول خدا، پیامبر عظیم الشان که یک تنه قیام فرمود در مقابل بت پرستان، مستکبرین و پرچم توحید را به نفع مستضعفین به اهتزاز در آورد. (صحیفه امام، جلد 10، ص 338)

اسلام از توده پیدا شده است و برای توده کار می کند. اسلام از طبقه بالا پیدا نشده است. پیغمبر اکرم از همین جمعیت پایین بود. از بین همین جمعیت پا شد و قیام کرد. اصحاب او از همین مردم پایین بودند. از این طبقه سوم بودند آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم بودند.{پیامبر اکرم} از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت همین ملت قیام کرده است به نفع همین ملت احکام آورده است. (صحیفه امام، جلد 17، ص 528)

پیغمبر اسلام هم از همین توده بود. از همین توده ای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت کرد، همین قریش با او مخالفت کردند؛ که آن وقت گردن کلفت ها همین ها بودند، قلدر ها همین ها بودند، سرمایه دارها همین ها بودند. (صحیفه امام، جلد 6، ص 237)

انتهای پیام /*