نگاهی به شخصیت آیت الله طالقانی از منظر امام خمینی

ادبیات فاخر امام خمینی درباره آیت الله طالقانی از آن مرحوم شخصیتی استثنائی، جامع، عامل و دارای ابعاد گوناگون ترسیم می کند.

کد : 58979 | تاریخ : 19/06/1401

پرتال امام خمینی(س): ادبیاتی که توسط امام خمینی (س) برای معرفی مرحوم طالقانی به کار گرفته شده است در نوع خود ویژه و منحصر به فرد و از استثنائات به حساب می آید. ادبیاتی فاخر که از آن مرحوم شخصیتی استثنائی، جامع، عامل و دارای ابعاد گوناگون ترسیم می کند که البته منبعث از فرهنگ همه جانبه نگر اسلام راستین است که این ظرفیت را دارد که در دامان خود چنین دست پروردهایی داشته باشد. و این البته معرف شخصیت جامع بیانگذار هم هست؛ که:

ذات نا یافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

"مجاهد عظیم الشأن"، " برادر بسیار عزیز" – برای امام خمینی – " یک عمر در روشنگری و ارشاد"، "گذراندن عمری در مبارزه و مجاهده و در این راه در رفت و آمد از رنجی به رنجی و از حبسی به حبسی بدون سستی و سردی"، "دارای منزله ابوذر برای اسلام که در این راه زبان گویایش چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده"، "خدمتگزار ملت و مجاهد راه اسلام"، " متفکر و مفسر قرآن"، " عالم هوشیار"، "متعهد به اسلام"، "شخصیتی ارجمند و عزیزی ارزشمند و خستگی ناپذیر" و بسیاری محسنات و خوبیهایی که در ادبیات خمینی کبیر در وصف آن مرحوم آمده است که از حوصله این مقال خارج است و در صحیفه امام مجلدات ۷ و ۹ و ۱۳ و ... قابل پیگیری است و تنها یکی دو مورد آن به طور گذرا بررسی خواهد شد.

از جمله وجوه بارز شخصیت مرحوم آیت الله طالقانی در منظر امام خمینی (س)، وجه ظلم ستیزی و مبارزه با بیداد و ستم و استقامت در این راه توسط این روحاتی نستوه بود. در بعد داخلی مبارزه با استبداد و جور و ستم رژیم شاه و و در بعد بین المللی تلاش بر علیه جنایتهای استکبار و ستمگران شرق و غرب و به ویژه در قضیه فلسطین و نظایر آن همه وهمه وجوهی از شخصیت مبارز آیت الله طالقانی (رضوان الله تعالی علیه ) می باشد که البته از دید امام خمینی که خود قهرمان این میادین است، به دور نمانده و مورد عنایت ویژه قرار گرفته است.

حضرت امام در تجلیل از شخصیت مرحوم آیت الله طالقانی و ترسیم حال و هوای مردم ایران در روز تشییع جنازه ایشان چنین بیانی دارند:

«ما برادری را از دست دادیم و ملت ما پدری را و اسلام مجاهدی را، همه در سوگ هستیم و متأثر از این مصیبت بزرگ، خداوند او را غریق رحمت و شما را بردبار و صبور بفرماید. آقای طالقانی پس از سالهای طولانی خدمت و رنج و نگرانی و مجاهدت از بین ما رفت و با اجداد طاهرینش انشاءالله محشور شد. ما باید از وقایعی که رخ می دهد عبرتهایی بگیریم و تعلیمهایی و تنبه به بعضی مسائل پیدا کنیم. آقای طالقانی چرا در مرگ او این انقلاب و این انفجار در مملکت ما و در سایر ممالک حاصل شد؟ مگر چه بود که این انفجار حاصل شد؟ ما اوصاف او را و ابعاد او را تحلیل می کنیم و بعد خود ملت را میزان قرار می دهیم. ما در تحلیلات نباید توی یک اتاق سربسته بنشینیم و فکر کنیم و قلم به دست بگیریم و به خیال خودمان تحلیل کنیم، ما باید مطالعه در حال ملت بکنیم ببینیم ملت چرا به آقای طالقانی این احترام را گذاشت؟ چه بود در او و انگیزه ملت چه بود؟ آقای طالقانی ابعاد مختلفه ای را داشت، اولاد پیغمبر بود، عالم بود، خدمتگزار بود، متفکر بود، مفسر قرآن بود، انسان متعهد بود، مخالف با رژیم بود، مخالف با چپ و راست بود، کدام یک از این ابعادی که آقای طالقانی داشت اینطور مردم را برانگیخت و اینطور در سوگ نشاند همه طبقات را، هر یک از این اوصاف به تنهایی در خیلی هست و همچو مطلبی رخ نمی دهد، آنچه که ما از حال ملت و فریاد ملت می توانیم بفهمیم دو سه مطلب مهم است که آن مطالب موجب این انفجار ملت ما و این تأثرات فوق العاده ملت ما شد: یکی این روح مقاومت و مخالفت با دستگاه ظلم، از اول جوانی تا وقتی که به دار بقا به اجداد طاهرینش ملحق شد، انگیزه او مخالفت با جباران و ستمکاران و چپاولگران بود، هیچ وقت از پای ننشست و دنبال همین معنا، حبسهای متعدد، هر گاهی از حبس به حبس دیگر منتقل می شد. ملتی که با یک رژیم مخالف است، ملتی که از دست رژیم طاغوتی رنج کشیده است، ملتی که همه بدبختی خودش را از این رژیم طاغوتی و از اربابهای او می داند اگر ببیند یک کسی با این رژیم با تمام قوایی که دارد چه در حال جوانی و قوه جوانی و چه در حال پیری و ضعف پیری مقاومت کرده، مخالفت کرده است، رنج برده است در این مخالفت و مقاومت، حبس رفته است، تبعید رفته است، اهانت شده است، شاید شکنجه شده است، یک ملتی که ببیند یک کسی با دشمن او، با کسی که تمام حیثیت ملی و دینی او را از بین برده است اینطور مخالفت می کند، این ملت از او قدردانی می کند یعنی این قدردانی از خدمتگزار خودش است. طالقانی خدمتگزار ملت بود و ملت از خدمتگزار خودش قدردانی می کند لکن این تمام انگیزه نبود، این مقاومت در بعضی از اشخاص دیگر هم بود و هست لکن برای آنها مردم متأثر و متاسف، اما این انفجار حاصل نشد. مقاومت و مخالفت با دستگاه جبار را ضم به این بکنید که این روحانی است و این کار را می کند. یک روحانی، یک شخصی که به واسطه روحانیتش در بین مردم محبوبیت دارد، وقتی خدمتگزاری او را هم که مشاهده کنند این انفجار حاصل می شود. شما آنوقت که ایشان را دفن می کردند، در تلویزیون دیدید، شعارهای مردم را می شنیدید، شعار چه بود؟ انگیزه مردم از شعارشان پیدا می شود. توی اتاقهای در بسته نویسنده ها ننشینند برای خودشان وجه درست کنند، انگیزه درست کنند.» (صحیفه امام،ج ۹،ص ۵۳۲ - ۵۳۳)

و نیز چنین می خوانیم:

«آنچه مسلّم است نام آن فقید سعید به لحاظ خدمات ارزنده‌ای که به اسلام و مسلمین نموده‌اند، و همچنین به خاطر مبارزات مداوم و مستمر آن مرحوم، علیه جور و ستم و استبداد و استعمار شرق و غرب، و تاریخ آزادیخواهان و طالبان حق و عدالت ثبت خواهد شد.» (همان، ص ۵۴۱)

و اما در وجهی دیگر تأکید حضرت امام خمینی (س) است بر شخصیت مستقیم و استوار مرحوم طالقانی بر سبیل حق و اسلام راستین و غیر منحرف به چپ و راست که ویژگی بارز دیگر و البته درس آموزی است که می تواند جلو بسیاری تندرویها و افراط کاریها را به ویژه به نام انقلابیگری ببندد و طریق وسطی و راه اعتدال و میانه را که همانا راه سعادت و کمال است، فرا روی همه قرار دهد. در این قسمت چنین می خوانیم:

«مرحوم آقای طالقانی مستقیم بود، مستقیم فکر می‌کرد؛ مستقیم عمل می‌کرد. انحراف به چپ و راست نداشت. نه غربزده بود و نه شرقزده، اسلامزده بود، دنبال تعلیمات اسلام بود و برای یک ملت مفید بود، و رفتنش ضایعه است... و ما باید فکر این باشیم که ما هم مستقیم باشیم. اگر مستقیم باشیم و ملت را دعوت به استقامت کنیم از این غربزدگی که در طول تاریخ و خصوصاً در این پنجاه و چند سال، ما را به آن طرف کشیدند، از آن طرف ما را کشیدند طرف شرق، از آن طرف ما را کشیدند طرف غرب و ما را از خود بیخود کردند، جوانهای ما را تهی کردند از آنکه باید باشند، ما مکلفیم، همه‌مان مکلفیم، همه آقایان و همه خانمهای محترم، مکلفیم که مردم را دعوت کنیم به راه مستقیم؛ به همان صراط الله، راه الله - که راه مستقیم است - و از انحرافها جلوگیری کنیم. نه منحرف به آن طرف باشیم که دیکتاتوری به تمام معنا است و نه منحرف به غرب باشیم که ظلم و ستم و به اسم «حقوق بشر»؛ بردن همه حقوق بشر است». (همان، ص ۵۱۴)

روح این هردو بزرگوار شاد و با اجداد طاهرینشان محشور ان شاءالله. والسلام. نوزدهم شهریورماه ۱۳۹۴- اصغر میرشکاری

انتهای پیام /*