روایت آیت الله جوادی آملی از مسافرت امام از نجف به پاریس

روزی که برای امام حتی یک جای امن نبود

کد : 59127 | تاریخ : 13/07/1394

پرتال: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جریان هجرت تاریخی امام داحل به پاریس به نقل از اسراءنیوز: آن روز برای حضرت امام راحل (قدّس سرّه) در تمام روی زمین حتّی یک جای امن نبود و او همان حرف حسین بن علی (علیهماالسلام) را گفت که اگر در تمام فرودگاهها احدی مرا راه ندهد، از جایی به جایی میروم حرف خود را میزنم. 

آنچه ما در طیّ این 14قرن از سیره سالار شهیدان حسین بن علیّ بن ابی طالب (صلوت الله علیهما) شنیدیم، در قرن اخیر و عصر حاضر از سیره امام راحل (قدّس سرّه) دیدیم.
وقتی از حضرت امام باقر (علیه‌السلام) سؤال کردند که سربازان حسین بن علی (علیهماالسلام) در برابر آن همه شمشیر و دشنه و تیر و خنجر و نیزه چه توان و تحمّلی داشتند؟، حضرت فرمود: مثل این که شما با دو انگشت خود مقداری از گوشت یکی از انگشتان را فشار دهید، آنها همین مقدار احساس درد میکردند؛ چنانکه وقتی بدن یک انسان بیهوش را قطعه قطعه میکنند و قلب او را بیرون میآورند، احساس درد نمیکند. چون بدن احساسی ندارد؛ احساس درد متعلّق به روح است، نه بدن. اگر روح به سمت دیگر توجّه کرد، او دیگر احساسی ندارد و چیزی او را نمیرنجاند.

سال1357،یادآور هجرت همیشه ماندگار فرزند برومند مکتب اهل بیت(علیهم السلام)از کشور عراق به پاریس آنهم با دسیسه های شیطان بزرگ می باشد. تقویت اراده بالا و توجه روحی حضرت امام به عالم اعلی ،زبانزد خاص و عام بوده و هست.
کتاب بنیان مرصوص امام خمینی(ره) در بیان و بنان حضرت علامه جوادی آملی، یکی از دهها اثر ارزشمند این عالم ربانی است که به واکاوی این مهم پرداخته و در بیان نمونه هایی آورده است: 

...اکنون نمونه ای از رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم)، نمونه ای از حضرت حسین بن علی (علیهماالسلام) و نمونه ای از حضرت امام راحل (قدّس سرّه) نقل کنیم. نمونه ای که مخصوص رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، این است که اگر همه نیروها علیه آن حضرت تهاجم کرده و او را تنها گذاشتند، ممکن است دیگران مُجـاز به فرار باشند، ولی رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) حقّ فرار ندارد، چنانکه خدای سبحان به حضرتش فرمود: «فقاتل فی سبیل الله لا تُکَلّفُ الاّ نفسَک و حَرّض المؤمنینَ». 
ای پیامبر! اگر احدی در این مبارزه تو را یاری نکرد، تو خود به تنهایی در راه خداوند به نبرد بپرداز و صحنه را ترک نکن،که جز شخص تو بر آن مکلّف نیست… حضرت امیر المؤمنین (علیه‌السلام) نیز همین بیان را فرمود که اگر همه علیه من صف ببندند، من صحنه را رها نمی کنم: «لو تظاهرت العربُ علی قتالی لما وَلّیتُ عنها».

آنگاه نوبت به حضرت حسین بن علی (علیهماالسلام) رسید. در جریان نهضت جهانی سالار شهیدان (علیه‌السلام) عدّه ای به آن حضرت گزارش داده، نامه نوشته و پیام فرستادند که در عراق آشوب است، حجاز در آستانه فتنه و تحوّل است، شما کوتاه بیایید، کنار بیایید و خود و فرزندان خود را به کام مرگ فرو نبرید؛ زیرا هیچ جای امنی برای شما نیست. آنگاه حضرت این جمله را نوشت، فرمود: «و الله لو لم یکن لی فی الدّنیا ملجأ و لا مأوی لما بایعتُ یزید بن مُعاویة» فرمود: قسم به خدا اگر در تمام روی زمین جای امنی برای من نباشد، من اهل بیعت با یزید نیستم. این سیرت علمی و عملی سیّد الشّهدا (علیه‌السلام) است.

اکنون نوبت به جانشین و وارث او، حضرت امام راحل (قدّس سرّه) می رسد. در نیمه اوّل یا طلیعه نیمه دوّم سال 1357 هـ.ش.، وقتی انقلاب اسلامی در حال اوج گرفتن بود، آن دشمن مشترک که رابط بین ایران و عراق بود، دستور داد که دولت عراق، امام راحل (قدّس سرّه) را از این کشور بیرون کند. قبلاً توافق شد که حضرت امام (قدّس سرّه) به کویت برود. به ایشان اصرار کردند که باید از عراق بیرون برود، او فرمود: بسیار خوب! سپس موافقت کردند که به کویت برود، فرمود: بسیار خوب! آنگاه ایشان از عراق تا مرز کویت آمد، در این هنگام مرز کویت را به روی این مرجع بزرگ بستند، به نحوی که این پیرمرد خسته حتی اجازه نداشت چند لحظه در فرودگاه کویت استراحت کند. او را راه نداده و همانجا بازگرداندند، فرمود: بسیار خوب! 
حتّی حاضر نشدند که ایشان را در فرودگاه کویت به عنوان میهمان چند لحظه ای بپذیرند، در این حال امام راحل (قدّس سرّه) فرمود: اگر جای امنی در روی زمین برای من نباشد که من مجبور باشم از فرودگاهی به فرودگاه یا از کشتی به کشتی در دریاها سفر کنم، می روم و دست از حرف خود بر نمی دارم. این همان حرف حسین بن علی (علیهماالسلام) است، که فرزند برومند او پس از 14قرن آن را گفت، او این حرف را از حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم‌السلام) آموخت و دیگر هیچ.
معظم له با اشاره به حال و هوای روحی بنیانگذار امام راحل عظیم الشأن در آن روزهای سخت مرقوم داشتند:
آن روز برای حضرت امام راحل (قدّس سرّه) در تمام روی زمین حتّی یک جای امن نبود و او همان حرف حسین بن علی (علیهماالسلام) را گفت که اگر در تمام فرودگاه ها احدی مرا راه ندهد، از جایی به جایی میروم حرف خود را می زنم. 

آنچه ما در طیّ این 14قرن از سیره سالار شهیدان حسین بن علیّ بن ابی طالب (صلوت الله علیهما) شنیدیم، در قرن اخیر و عصر حاضر از سیره امام راحل (قدّس سرّه) دیدیم. اگر انسان به یک قدرتی که: «و لن تجد من دونه مُلتَحَداً» تکیه کرد، محصولش این چنین است. پیوند ناگسستنی امام راحل با اهل بیت (علیهم‌السلام) از دیگر مؤلفه های ممتاز پیر جماران در پیشبرد اهداف اسلام و هجرت در راه خدا بود که مفسر بزرگ قرآن بدان اشاره کرده و آورده اند:
پیوند ناگسستنی امام راحل (قدّس سرّه) با اهل بیت (علیهم‌السلام)، عموماً، و سالار شهیدان (علیه‌السلام)، خصوصاً، ارث او را از آن ذوات مقدّسه بیش از دیگران کرد؛ زیرا هر اندازه ارتباط انسان با مورّث قویتر باشد، سهم الارث او بیشتر خواهدبود. قهراً مرگ او نیز توانفرساتر خواهد بود؛ زیرا مرگ هر کسی عصاره حیات اوست: «لقد انقطع بموته مالم ینقطع بموت أحدٍ من العلماء الرّبّانییّن». 

مطلب نهایی آن است که خود سیّد الشّهدا (علیه‌السلام) در بسیاری از پیام ها، سخنرانی ها و نامه های خود فرمود: این کار قیام علیه طاغیان لئام مخصوص من نیست. در بسیاری از سخنان خود میفرمود: «مثل من» چنین کاری (بیعت) نمیکند. نفرمود: «من» این کار را نمی کنم، بلکه فرمود: آنکه مثل من می اندیشد، تابع ظلم نمیشود. یعنی این قضایا، قضایای شخصی نیست، بلکه تا تاریخ هست و زمانه باقی است این مبارزات نیز هست، هر کسی که مثل من بیاندیشد با آنکه مثل یزید فکر میکند بیعت نخواهد کرد. 
بر اساس آنچه گذشت، وجود مبارک سالار شهیدان (علیه‌السلام) با سنّت و سیرت علمی و عملی خود توانست نهضتی بپا کند که حضرت امام راحل (قدّس سرّه) برجسته ترین وارث او باشد و ذات اقدس اله در قرآن کریم این پیام را به همگان ابلاغ کرد که: «کلّما أوقَدوا ناراً للحربِ أطفَأهَا اللهُ» هر وقت بیگانه و دشمن دین آتشی را روشن کرد، خداوند مستقیماً وبلا واسطه آن را خاموش میکند. و اکنون نیز هر آتشی که بیگانگان بخواهند مشتعل کنند، مطمئن باشیم که به برکت نظام اسلامی خاموش خواهد شد. امیدواریم ذات اقدس اله به همه ما آن توفیق را عطا کند که سیره عملی و نظری چون سیره عملی و نظری حضرت امام راحل (قدّس سرّه) داشته باشیم.
منبع: کتاب« امام خمینی بنیان مرصوص 221»

انتهای پیام /*