باب هشتم ابطال تناسخ نفوس و ارواح و رد ادله قائلین به تناسخ

استدلال تناسخیه بر ملازمۀ بین تعذیب و حیات دنیوی

کد : 59532 | تاریخ : 13/06/1395

استدلال تناسخیه بر ملازمۀ بین تعذیب و حیات دنیوی[2]

‏از شبهات اهل تناسخ این است که گفته اند: جاحدین و منکرین حق و عاصین و‏‎ ‎‏طاغین علی الله طبق ضرورت شرایع و طبق عقل و آیات قرآن و اخبار باید مجازات‏‎ ‎‏اعمال و نتایج افعال خود را ببینند، و البته عذاب باید در عالمی که مناسب با تعذیب‏
‎[[page 216]]‎‏است باشد و این عالم دنیاست که اکدر و اظلم عوالم است، پس اینجا معذّب خواهند‏‎ ‎‏بود و در این نار طبیعت خواهند سوخت، و طبق آیات شریفه اینجاست که مشقتهای‏‎ ‎‏موت را خواهند دید و انفس و ارواح اینها در قفسها وکالبدهای حیوانات خسیسه‏‎ ‎‏وپست زندگی خواهند کرد، ‏‏«‏کُلَّمَا أرَادُوا أنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا اُعِیدُوا فِیهَا‏»‏‎[3]‎‏ و از قفس‏‎ ‎‏هر حیوانی بعد از مدتی که در آن معذّب و مقید شدند بخواهند خارج شوند ـ به واسطۀ‏‎ ‎‏موت و فرسودگی بدن و تمام شدن بنیۀ جسمیه ـ در بدن حیوان دیگری داخل‏‎ ‎‏خواهند شد و موتهای متعدد به این نحو برای آنها حاصل خواهد شد ‏‏«‏کُلَّمَا‎ ‎نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ‏»‏‎[4]‎‏ چنانکه آیۀ شریفه بر‏‎ ‎‏تعدد موت فساق دلالت دارد، البته تعدد موت هم نمی شود مگر به آن نحوی از‏‎ ‎‏تناسخ که ما گفتیم، و آیه گرچه منطوقاً از شأن و راحتی اهل سعادت نقل می کند،‏‎ ‎‏الاّ اینکه مفهوماً بر گفتۀ ما دلالت دارد و آیه این است: ‏‏«‏لاَ یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إلاَّ‎ ‎الْمَوْتَةَ الاُْولَی وَ وَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ‏»‏‎[5]‎‏ برای اهل سعادت دیگر غیر از اینکه‏‎ ‎‏ارواحشان از این بدن بیرون می رود تناسخی در ابدان دیگر نیست تا موتهای متعدد‏‎ ‎‏برای آنها باشد فقط موت اُولی است و بعد از آن مجرد گشته و در کمال خوشی‏‎ ‎‏استراحت خواهند نمود.‏

‏و بالجمله: جهنّم لغةً از «جهنام» است و جهنام، به ته چاه و گودی که مظلم و تاریک‏‎ ‎‏باشد گویند.‏‎[6]‎‏ و عالم امکان چاهی است که سر سنگ آن چاه عقل اول است تا به ته آن‏‎ ‎‏برسد که ته این چاه عمیق دنیاست، و البته آن عوالم بالاتر، الطف و اصفی از دنیاست و‏‎ ‎‏دنیا اکدر و اظلم است، و عذاب مناسب با عالم کدر و مظلم است نه با عالم الطف و‏‎ ‎‏اصفی.‏


‎[[page 217]]‎‏شاید مثل این حرفها را هرچند به نحو تناسخ نباشد عده ای گفته باشند که دار دنیا‏‎ ‎‏دار بهشت و دار جهنّم است؛ آنهایی که در انقلاب و گرداب روزگار واقع شده اند و به‏‎ ‎‏اخلاق و ملکات و خویها و عادات و اعتیادات معذِّب گرفتارند و هر تصادفی در‏‎ ‎‏روزگار می شود به آنها فشار می آورد اینها به نار و آتش اخلاق و خویها و دشمنیها و‏‎ ‎‏مجادلات می سوزند، به خلاف آنهایی که اخلاق خوش داشته و اتکال و اطمینان به‏‎ ‎‏خدای خود دارند و کسب کمالات نموده و از اتفاقات و وقایع عالم به سیری که از کنار‏‎ ‎‏دارند حظّی می برند و به آن ملتذّ هستند.‏

‎[[page 218]]‎

  • )) اسفار، ج 9، ص 33.
  • )) سجده (32): 20.
  • )) نساء (4): 56.
  • )) دخان (44): 56.
  • )) لسان العرب، ج 2، ص 404.

انتهای پیام /*