پیامبر رحمت در عرفان اسلامی

شرح صدر پیامبر اعظم(ص) به سعه و گستره وجودی آن حضرت است

گرچه اندیمشندان و صاحب نظران در باب شرح صدر پیامبر(ص) نکته هایی گفته اند، ولی در حکمت امام خمینی(س) گویا از افق متعالی تر بدین مسأله نگریسته شده و آن را ناظر به سعه و گستره وجودی آن حضرت تلقی کرده است.

کد : 31096 | تاریخ : 11/07/1391

به گزارش پرتال امام به نقل از خبرگزاری مهر، یکی از ساحت های وجودی پیامبر(ص) که با الهام از آموزه های وحیانی در حکمت امام(س) و سنائی مطرح شده، جریان شرح صدر آن حضرت است. خداوند در قرآن کریم در این باره فرمود: «آیا بر تو سینه ات را نگشاده ایم.»(انشراح/1) حال باید دید که مراد از شرح صدر به عنوان یکی از مواهب الهی بر پیامبر(ص) تلقی شده، چیست؟

در برخی منابع ذیل آیه یاده شده آمده: پیامبر در کودکی روزی در صحرا بود که دو فرشته آمدند و سینه او را شکافتند و قلب او را درآوردند و آنرا گشودند و تیرگی آنرا برطرف نموده و با آبی از بهشت شست و شو دادند. سپس از نور حکمت و ایمان پر کردند و دوباره آنرا به سینه او بازگردادند و اثر این جراحی در سینه او باقی مانده بود.(ر.ک: کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 10، ص 534)

در نقل دیگر نیز آمده: در شب معراج قبل از عروج به آسمان، همین کار را تکرار شد و قلب پیامبر(ص) با آب زمزم شستشو داده شد.(همان) در برخی از تفاسیر با اشاره به ماجرای این نقل در صحت آن تردید شده و تأکید گردیده که قلب پیامبر(ص) از هرگونه عیب و نقص پاکیزه بوده است و نیازی به شستشو نداشته است.(ر.ک: مجمع البیان،ج 6، 609)

مفسر حکیم علامه طباطبایی با اشاره به این نقد تصریح نموده، حدیثی که شکافتن سینه و شست وشوی قلب پیامبر(ص) را مطرح کرده، تمثل برزخی است و محذوری در آن نیست و در روایات معراج این گونه تمثلات برزخی فراوان آمده است.(ر.ک: المیزان، ج 13، ص 33)

گفتنی است حدیث معروف به شق الصدر اگر از نظر سند مشکلی نداشته باشد، از نظر دلالت و مضمون قابل درک و پذیرفتنی است، زیرا در آموزه های دینی این گونه روایات فراوان نقل شده و ناظر به حقایق باطنی است و هرگز نباید بر مفهوم ظاهری آن بسنده و براساس معنای ظاهری مورد نقد و تردید قرار گیرد، مثلا اگر در قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) آمده: «تو را سرگشته یافت، پس هدایت کرد.»(الضحی/7) روشن است که معنای ظاهری آن مراد نیست و این آیه ناظر به حقیقتی دیگر غیر از آنچه از لفظ ضال فهمیده می شود، است.

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید: مراد از ضلالت که در این آیه به پیامبر نسبت داده شده، حال آن حضرت نسبت به خود اوست که با قطع نظر از هدایت الهی که نصیب آن حضرت شد و همواره از آغاز خلقت ملازم او بود، خود او هدایتی ذاتی از خود نداشت.(ر.ک: المیزان، ج 22، ص 444)

 

بنابراین اگر در سند ماجرای شق الصدر محذور و اشکالی نباشد، مفهوم آن محذوری نخواهد داشت و قابل تبیین و پذیرفتنی خواهد بود، چون طهارت و قداستی که در پیامبر(ص) وجود داشته است و جای تردیدی در آن نیست مصونیت الهی بوده که از رهگذر نظیر آنچه در آن ماجرا اشاره شده به وجود آمده است، به خصوص آنکه این ماجراها چنانکه علامه طباطبایی اشاره فرموده مفهوم غیر از آنچه از ظاهر الفاظ فهمیده می شود دارد، چه اینکه مشابه این گونه مسائل در روایات فراوان مطرح شده است.

حال باید دید که این مسأله در حکمت امام(س) و سنائی چگونه بازتاب یافته است. سنائی با الهام از حدیث پیش گفته و با اشاره به آیه یاد شده در این باره گفته است: همه خلق و وفا و بسط و فرح/شرط این نعمت ها «الم نشرح» سینه او گشا روح نخست/هرچه جز پاک دید پاک بشست*درز برداشت در زمان از وی/بند بگشاد همچنان از وی*سینه ای را که حق حکم باشد/ درز بگشادنش چه کم باشد*بهر آن تا کند درین بنیاد/چون رفو بیند از رفوگر یاد*از پر جبرئیل گشت درست/آن جراحت بامر ایزد چست*دل او بودی از خیانت پاک/چون ز اشکال هند تخته خاک.

در کلام سنائی تصریح شده همان طور که زمین هموار از هر گونه شکل هندسی پاک است، دل پیامبر(ص) نیز از هر گونه آلودگی پاک بوده، ولی خداوند برای آن که فرستاده اش را درد آشنا سازد، سینه اش را گشود و دوباره رفو کرد و دوخت تا رفو شده، به یاد رفوگران باشد.

ولی در حکمت امام(س) از افق بالاتری به این مسأله نگریسته شده، زیرا در کلام امام(س) تصریح گردیده که قلب ختمی مرتبت وسیع تر و گسترده تر از وجود منبسط است، زیرا قلب او وصل به مقام «او ادنی» است که مقام اتصال به احدیت است و در جای دیگر با اشاره به عظمت قلب پیامبر(ص) که قرآن بر آن نازل شده گفته است: «پس آن، قلب تقی نقی احمدی احدی جمعی محمدی است که حق تعالی به جمیع شئون ذاتیه و صفاتیه و اسمائیه و افعالیه بر آن تجلی نموده و دارای ختم نبوت و ولایت مطلقه است ... و صاحب برزخیت کبری و خلافت عظمی است.(آداب الصلوة، ص 183)

این سخن را می توان بدین معنا تلقی نمود که مراد از شرح صدر در آیه پیش گفته، گستردگی وجودی و وسیع قلب آن یگانه خلقت است که خداوند به عنوان مواهب خود نصیب آن حضرت نموده است و در برخی تفاسیر عرفانی نیز اشاره شده که مراد از «الم نشرح لک صدرک» این است که خداوند قلب پیامبر را گستره ای بخشید که بتواند پذیرای قدرت، یقین به غیب و ظرف علم الهی باشد.(ر.ک: کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 10، ص 534)

از این رو در حکمت امام(س) با الهام از این سخن پیامبر(ص) که فرمود: «... مرا با خدا حالات ویژه ای است که هیچ فرشته ای مقرب و پیامبری ظرفیت آنرا ندارند.»(بحارالانوار، ج 18، ص 360) تأکید شده است آن حال معنوی که برای رسول خدا(ص) دست می داده، نصیب هیچ موجودی از موجودات نمی شده است.(ر.ک: شرح چهل حدیث، ص 437)

این حال ممکن است همان حالی باشد که در خلوتگه قاب قوسین به حضرت دست داد.(ر.ک:آداب الصلوة، ص 110) در مجموع می توان گفت گرچه اندیمشندان و صاحب نظران در باب شرح صدر پیامبر(ص) نکته هایی گفته اند، ولی در حکمت امام خمینی(س) گویا از افق متعالی تر بدین مسأله نگریسته شده و آنرا ناظر به سعه و گستره وجودی آن حضرت تلقی کرده است که این رویکرد در مقایسه با سخنان دیگران از لطافت و عمق بیشتری برخوردار است.

مأخذ: جرعه های حکمت(بررسی تطبیقی حکمت امام خمینی(س) و سنائی غزنوی، انتشارات عروج وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، صص 143 تا 146)

انتهای پیام /*