ادبیات کودک و نوجوان در گفتگو با مصطفی رحماندوست؛

امام یک شخصیت دوست داشتنی برای همه ی اهل هنر بودند

امام یک شخصیت دوست داشتنی برای همه ی اهل هنر بودند.

کد : 31135 | تاریخ : 16/07/1391

دهه‌ی شصت را‌، اوج شکوفایی شعر کودک می‌گویند. یکی از  نام آشناترین شاعران این حوزه  بی‌شک مصطفی رحماندوست است که «صد دانه یاقوتش» گنج بزرگ تمام بچه‌های دهه‌ی شصتی است. اشعار مصطفی رحماندوست سراسر لبریز از  نماد‌ها و تصاویری است که  فرهنگ  ایرانی را که در پیچیده با نمود‌های دینی است‌، برای کودکان بازنمایی می‌کند‌‌. با این بهانه به سراغ  وی رفتیم و درباره‌ی وضعیت این روزهای شعر کودک نیز از او پرسیدیم .

آنچه در ادامه می‌آید، حاصل گفتگوی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به مناسبت روز جهانی کودک با مصطفی رحماندوست است.

شعر کودک همواره در عرصه‌های مختلف وارد می‌شود و جهان را به عنوان رسانه برای کودک بازنمایی می‌کند‌. این شعر در ساحت دین چگونه عمل می‌کند؟ از نظر شما  ادبیات دینی چه جایگاهی در شعر کودک دارد؟

حضرت علی می‌فرمایند پیامبران نیامدند تا چیزی جدیدی را به شما بیاموزند بلکه آمدند تا عهدی را که همگان با خدا دارند، یاد آوری کنند. در آیین ما تاکید شده که انسان‌ها بر اساس فطرت متولد می‌شوند. اگر پدر، مادر و مربیان دخل و تصرفی نکنند و این فطرت را خراب نکنند دین دار و خدا خواه و به تعبیری مسلمان می‌مانند‌. بر این اساس می‌خواهم بگویم بحث ادبیات کودکان بحث ادبیات دینی نیست. اگر بچه سالم باشد ما پیرو سخن حضرت علی حداکثر می‌توانیم تذکرهای عاطفی به کودکان بدهیم نه آموزش‌های دینی. اگرادبیات کودک بتواند فطرت را به بچه‌ها یادآور شود و بیان کند که شما همان موجودی هستید که از نیستان وجود الهی جدا شده اید؛ به یک معنا تحقق ادبیات دینی است‌. ما نمی‌توانیم اصول دین یا وضو یاد بدهیم و نام آن را ادبیات دینی بگذاریم، این‌ها آموزش است. تا زمانی که بچه مخاطب ماست حس سالم دارد. ما فقط باید تذکر دهیم که خدا تو را آفریده است‌. خدا مهربان است و تو یک موجود جزئی نیستی و مخلوقی بسیار عظیم هستی.

 یعنی در واقع به نوعی دین را با امور فطری و کلی باید برای کودک توضیح داد.

بله‌. متاسفانه آنچه تلقی مردم از ادبیات دینی است این است که دین را آموزش دهد. این اشتباهی است که در آموزش ما نیز صورت گرفته است و از ابتدا کودک را بی دین فرض می‌کنند و شروع به استدلال در خدا‌شناسی و معاد می‌کنند‌. از نظر من درست نیست‌، کودک از ابتدا خود به خود  به خدا و معاد اعتقاد دارد، این را خداوند می‌گوید.  ما تنها باید یاد آوری کنیم.

آقای رحماندوست برای تبیین و ابراز  عناصر و نمود‌های دینی، به زبان کودکان، شما خودتان چه رویکردی اعمال می‌کنید؟

دو رویکرد من در این باره دارم یکی همان «و اما بنعمة ربک  فحدث»‌. این نگاه  بسیار به کار می‌آید. یاد آوری این موضوع به کودک که تو چه هستی. از کجا آمده‌ای، چه نعمت‌هایی داری و به کجا خواهی رفت و چه لطف‌هایی تو را در برگرفته است. رویکرد دیگر‌، مسائل آیینی است که من به آن می‌پردازم. هرچه جنبه‌ی آیینی داشته باشد، برای کودک قشنگ است. جنبه‌ی آیینی یعنی آن وجهی، که  زندگی را  نسبت به  آنچه در گذشته بوده متفاوت می‌کند. مثلا  وقتی  کودک در مراسم محرم لباس سیاه می‌پوشد وارد یک آیین می‌شود و این برای کودک بسیار جاذبه دارد. در زندگی عادی سینه زدن و زنجیر زدن برپایی تکیه‌، جایی ندارد. آنچه که برای کودکان جالب است همان برشی است که مراسم آیینی در زندگی عادی ایجاد می‌کند و روال عادی زندگی را قطع می‌کند و تبدیل  به حرکات و کارهایی می‌کند که ظاهراً منطقی نیست ولی به دل بستگی دارد و یک نوع شرکت با بزرگ‌ترها در یک مراسم مشترک است و نوعی جامعه‌پذیری است.

یک بخشی از ادبیات کودک معمولا به معرفی شخصیت‌های بزرگ و اسطوره‌ای می‌پردازد. برای معرفی شخصیت امام، تلاش‌های زیادی درساحت های مختلف شکل گرفته‌، به نظر شما در ادبیات کودک  چه وجوهی از چنین شخصیتی می‌تواند معرفی شود؟

خوشبختانه در این باره خوب کار شده است. امام یک شخصیت دوست داشتنی برای همه‌ی اهل هنر بودند. آنچه تا به حال برای امام نوشته شده  قابل توجه است. در این حیطه آنچه برای امام تولید شده دو وجه بیش‌تر ندارد. یک وجه شعاری و سیاسی که خیلی زود از دست رفته و تاثیر چندانی نداشته و یک بخش دیگر عاطفی و هنری است که ماندگار شده است. من فکر می‌کنم نمی‌شود برای هنرمند تعیین کرد چگونه بنویسد اما آنچه در باب امام تا به حال نوشته شده است را من می پسندم.

از نظر شما باید از کدام ساحت از  زندگی امام برای کودکان  نوشت؟ فکر می‌کنید  کودکان با کدام بخش از زندگی امام بیشتر ارتباط برقرار می‌کنند که می‌توان به آن پرداخت ؟ مام یک شخصیت دوست داشتنی برای همه ی اهل هنر بودند. آنچه تا به حال برای امام نوشته شده قابل توجه است. در این حیطه آنچه برای امام تولید شده دو وجه بیش تر ندارد. یک وجه شعاری و سیاسی که خیلی زود از دست رفته و تاثیر چندانی نداشته و یک بخش دیگر عاطفی و هنری است که ماندگار شده است. من فکر می کنم نمی شود برای هنرمند تعیین کرد چگونه بنویسد اما آنچه در باب امام تا به حال نوشته شده است را من می پسندم.

آزادگی‌، احترام به دیگران آنچه مشکل بچه‌هاست و همین طور احترام گذاشتن به تفاوت‌ها.

 آقای رحماندوست در دهه‌ی شصت شعر کودک جایگاه بسیار رفیعی داشت‌، بسیار خوانده می‌شد و مورد استقبال کودکان قرار می‌گرفت‌. خود ما آن نسلی بودیم که با شعر‌های شما بزرگ شدیم و تاثیر شعر کودک آن دوره را با همه‌ی وجود زیستیم‌. از نظر شما امروز  چالش اصلی شعر کودک چیست که به نظر می‌رسد دیگر نمی‌تواند با کودکان خو بگیرد؟

من فکر می‌کنم که امروز هم شعر کودک ارتباطش را برقرار می‌کند ولی تفاوت دوره‌ی شما با وضعیت فعلی این بود که برای  نسل شما کتاب رسانه‌ی مقدسی بود و خانواده آن را در اختیارتان قرار می‌داد اما امروز خانواده درگیر مسائلی است که دیگر به کتاب نمی‌پردازد. دهه‌ی شصت اگر حدود بیست میلیون کودک و نوجوان داشتیم،  تیراژ هر کتاب  بیست هزار تا بود و کم تر از ده هزار تا نمی‌شد. در حالی که امروز جمعیت سه برابر شده است ولی تیراژ کتاب کودکان در هر چاپ،  هزار تا حداکثر سه هزار تاست. این  یعنی هیچ.  دهه‌ی شصت تعداد عناوین ممکن بود کم باشد ولی یک کتاب که منتشر می‌شد دست خیلی‌ها می‌رسید و در نتیجه  اشتراک فرهنگی ایجاد می‌شد. الان وضعیت کتاب خراب است‌، تقصیر بچه‌ها نیست.  سیاست‌گذاری‌های ارشاد در حیطه‌ی چاپ  کتاب کار را به جایی رسانده که نه نویسنده رغبت نوشتن دارد و نه ناشر رغبتی به چاپ کردن دارد و نه خریدار مطمئن است که کتاب همانی است که باید بخرد‌. خلاصه زندگی سیاسی شعاری احمقانه بر کتاب کودک دارد حاکم می‌شود.  این در حالی است که سیاست و شعار  اصلا در دنیای کودکان جایی ندارد. کودک آرامش احتیاج دارد و شیرینی می‌خواهد که با زندگی پیوند برقرار کند‌.

اما امروز کسانی که متولی فرهنگی هستند بیش‌تر مایلند در شعر‌ها و قصه‌های کودکان جنگ و نبرد و مخالفت با این و آن مطرح شود تا خوب حمایت کنند و دارند این رویکرد را هم اعمال می‌کنند. ولی این‌ها کتاب‌هایی نیستند که کودکان دوست داشته باشند و نتیجه این است که این کتاب‌ها  مخاطب پیدا نمی‌کند.

بچه‌های امروز نسبت به نسل‌های  گذشته به نظر می‌رسد که بیش‌تر درگیر تکنولوژی ارتباطی هستند، شعر کودک چقدر ظرفیت ورود به فضای چند رسانه‌ای و شبکه‌ای را دارد؟

شعر کودک تمامی ظرفیت  ورود به فضای چند رسانه‌ای را دارد‌، می‌تواند با موسیقی و کلیپ و تصویر‌سازی همراه شود و به شکل‌های گوناگون  ظهور داشته باشد.  مشکل ما این‌ها نیست‌، به یاد داشته باشید کشورهایی که سطح مطالعه‌ی بسیار بالایی دارند و در رده‌های اول جهانی از لحاظ نرخ مطالعه قرار گرفته‌اند؛ کشور‌هایی هستند که رسانه‌های بسیار قوی‌تر و وسایل تفریحی بسیار بیش‌تری از ما دارند. می‌خواهم بگویم در این کشور‌ها  امکان تفریح غیر کتاب بسیار زیاد است، اما کتاب نیز جایگاه با ثبات خود را دارد. ولی در ایران آن‌قدر امکان تفریح کم است که تا یک تفریحی مثل بازی کامپیوتری ورود می‌کند فکر می‌کنیم مانع کتاب است. این دو دلیل دارد یکی این که کتاب‌ها آن‌قدر جاذبه ندارد که با رسانه‌ی تازه وارد شده مقابله کند. دوم اینکه عادت و نیاز به مطالعه آن‌قدر ریشه‌ای و جاگیر نیست که کودک همان‌طور که غذا خوردن را با تفریح رها نمی‌کند، کتاب خواندن هم با تفریح رها نشود. مسئله این است که کتاب خواندن برای ما آن‌قدر جدی نیست وگرنه در کنار هر تفریحی می‌تواند سر جای خود قرار بگیرد. 

آقای رحماندوست فکر می‌کنید در سطح سیاست‌گذاری کلان فرهنگی‌، اگر قرار باشد  به عنوان کسی که سال‌هاست در عرصه‌ی شعر کودک تلاش کرده‌، پیشنهادی  ارائه کنید؛ چیست؟ برای برون رفت از چنین وضعی چه راهکاری مناسب است‌؟

من اگر آن راهکار را بلد بودم، خودم انجام می‌دادم! ولی معتقدم باید زمینه‌ها و فضا برای تجربیات مختلف و متعدد  فراهم شود تا ببینیم جامعه کدام را می‌پذیرد و به آن  پاسخ می‌دهد. ما داریم تلاش‌های خود را می‌کنیم،  اگر محدودیت‌ها کم شود راحت‌تر می‌توان فهمید کدام راه به نتیجه می‌رسد.

گفتگوکننده: فرزانه امینی

انتهای پیام /*