خاطرات علی شمس اردکانی از امام خمینی(س)؛

پیام عذرخواهی دولت کویت به امام در نوفل لوشاتو

طی دو روزی که زندانی بودم، امام(س) به فرانسه رسیدند و استقبال شایسته ای از ایشان در فضای رسانه ای و سیاسی بین المللی شد. کویتیها هم که خجالت زده شده بودند.

کد : 31161 | تاریخ : 19/07/1391

علی شمس اردکانی اقتصاددان و نماینده ویژه ایران در مجمع عمومی سی و پنجم سازمان ملل متحد گفت و گویی که با خبرآنلاین داشته که از نحوه خروج امام خمینی(س) از عراق آغاز شده، به زوایایی پنهان از حضور شهیدرجایی و هیات همراهش در آمریکا و چراغ سبزهای کارترمی رسد و با نقد دستگاه دیپلماسی کشور، پایان می یابد.  شمس اردکانی در این گفتگو خاطرات خود را از از نحوه خروج امام خمینی(س) ازعراق، ممانعت از ورود امام به کویت، دستگیری خودش، انتقال پیام دولت کویت به امام خمینی در پاریس و... بیان کرده است که بخش های مرتبط با حضرت امام در ذیل می آید:

گرفتن ویزای همرامان امام برای ورود به کویت

از یکسال ونیم پیش ازانقلاب من در مرکز تحقیقات علمی کویت مسئول بخش انرژی بودم و در دانشگاه کویت اقتصاد انرژی درس میدادم. همان زمان از فرصت استفاده میکردم و در روزهای تعطیل از راه زمینی به عتبات عالیات مشرف میشدم، و در تشرف به نجف به دیدار امام(س) و آقا مصطفی میرفتم. وقتی انقلاب اوج میگرفت و در تابستان 1357قرار شد امام از عراق خارج شوند وبه کویت سفر کنند ویزای امام(س) را آیت الله مهری گرفتند و من هم ویزای برخی ازهمراهان را از طریق روابط عمومی دانشگاه کویت فراهم کردم. امام و همراهانشان پس ازخروج از مرزبانی عراق و درج مهر ورود به کویت، در کنار ساختمان مرزبانی کویت  برای تجدید وضو پیاده  شدند. در این فاصله مرزبان عراقی به مرزبان کویتی هویت ایشان را توجه داده بود که این روح‌الله مصطفوی، همان روح‌الله خمینی است. مرزبان کویتی هم موضوع را تلفنی به وزارت کشور کویت گزارش کرده بود وآنها هم دستور ابطال ویزای ایشان و همراهان را صادر کردند. ما دیدیم که کاروان به سوی مرزبانی عراقی بازمی‌گردد. ساعتی بعد توسط دونفر از دوستان کویتی که برای همراهی با ایشان تا نجف رفته بودند و حالا دست خالی در نقطه صفر مرزی به ما می پیوستند از واقعه خبردار شدیم. بیاد می آورم که بعدا گفتند رئیس مرز عراقی به همردیف کویتی اش گفته  «هو الذی اهتزت عرش الشاه» یعنی این همان کسی است که تاج و تخت شاه را به لرزه درآورده است.

عذرخواهی کویت از حضرت امام

کویتی ها پس از پایان نماز امام، ویزای ایشان را باطل کردند و امام نتوانستند وارد کویت شوند. نیروهای امنیتی کویت هم فردای آن روز دست اندر کاران ومستقبلین که تا نقطه مرزی رفته بودیم را دستگیر کردند و به من گفتند خلاف تعهد کار دولتی‌ام در کویت عمل کرده و در امور سیاسی دخالت کرده ام. طی دو روزی که زندانی بودم، امام(س) به فرانسه رسیدند و استقبال شایسته‌ای از ایشان در فضای رسانه‌ای و سیاسی بین المللی شد. کویتیها هم که خجالت زده شده بودند، مرا آزاد کرده و عذرخواهی کردند و از من خواستند که به پاریس بروم و پیام عذرخواهی آنها را به گوش امام(س) برسانم. من هم همان هفته به فرانسه رفتم و پیام مقامات کویتی را به امام خمینی عرض کردم، ایشان هم پذیرفتند و در سخنانی گفتند از کسی گله ندارند. این نخستین کار دیپلماسی بین المللی‌ام بود.

تظاهرات ایرانیان مقیم کویت 

 اوائل بهمن 57 تظاهراتی بی سابقه از سوی ایرانیان مقیم کویت به راه انداختیم و سفارت ایران را تسخیر کردیم و به انقلاب ایران پیوستیم.این نخستین سفارتخانه‌ای بود که به انقلاب پیوست. اواخر بهمن هم پس از 11 سال به ایران بازگشتم و به عنوان کارشناس بین المللی نفت در شورای نفت مشغول شدم. اما متاسفانه تصمیمات اشتباهی همچون کاهش تولید نفت در آنجا اتخاذ می‌شد که من با آن مخالف بودم. آن زمان معتقد بودم که با کاهش تولید نفت در ایران، کویت و عربستان بر تولید خود می‌افزایند و به این ترتیب اگر ما یکطرفه وداوطلبانه استخراج نفت را کاهش دهیم در جهت منافع اقتصادی آنها گام بر میداریم، نه منافع خودمان. مضاف بر اینکه کاهش برداشت از مخازن نفت، لزوما منجر به ذخیره آن نمی‌شود بلکه در اغلب موارد به اصطلاح نفت خام در زیر زمین پس می‌زند.

سفیر ایران در کویت

در آن زمان موضوع برخی قراردادها همچون قرارداد الجزایر و برخی موافقتنامه‌های رژیم سابق با دیگر کشورها، بحث برانگیز شده و نگرانیهایی را در عرصه دیپلماتیک به وجود آورده بود. خاطرم هست که مرحوم حاج احمدآقا روزی به من گفتند که  در شرکت نفت جدل نکنید و تو برگرد برو کویت به عنوان سفیر و همزمان مسئولیت سرپرستی چند سفارتخانه دیگر در دیگر درکشورهای عربی خلیج فارس را هم داشته باش تا برای آنها سفیر تعیین شود. این را هم بگویم که این پیشنهاد هم به دلیل سابقه حضور من در کویت وادامه استقرار خانواده‌ام در آنجا بود. من به دلیل تحصیلاتم - که لیسانس اقتصاد از دانشکده حقوق دانشگاه تهران و یک فوق لیسانس اقتصاد ودیگری در روابط بین الملل از دانشگاه اوهایو ودکترای اقتصاد انرژی از ایلینوی امریکا بودم- برای این پست در نظر گرفته شدم. البته من در اقتصاد، تجارت و فاینانس بین الملل هم کار کرده بودم. تحصیلات من برای حضور در چنین پستی اصطلاحا «مطلوب» خوانده میشد. چرا که حداقل شرط برای استخدام در این وزارتخانه داشتن لیسانس مرتبط و دانستن حداقل یک زبان خارجی  بود. که من دوزبان خارجی میدانستم واز نظر تحصیلات مرتبط نیزچند درجه بالاتر داشتم و چند سالی هم در امریکا وکویت سابقه تدریس و تحقیق داشتم. اما متاسفانه بعدها فارغ التحصیلان مهندسی و دیگر رشته های نامرتبط به این وزارتخانه ورود یافتند و کار دیپلماسی را در دست گرفتند که حداکثر مطلوبیت آنها را می توان با دندانسازان تجربی مقایسه کرد. چون بسیاری از آنها اصلا تحصیلات آکادمیک مرتبطی نداشتند و حتی احاطه ای به تاریخ و زبان فارسی هم نداشتند.

اصلاح مواضع افراد غیرمسئول

سفیر فعال دیگری در منطقه نداشتیم.  کسانی هم با موضعگیریهایی که اصلا به آنها ربطی نداشت، عملا در حوزه روابط بین الملل کشور اخلال ایجاد میکردند. مثل همان که آقای روحانی گفته بودند قرارداد شاه با بحرین را ما قبول نداریم! برخی موضع گیری ها مشکل آفرین می شد. من با رسانه های خارجی آشنا بودم، هربار که چنین افرادی با موضع گیری هایشان دردسر ایجاد میکردند، وارد عمل میشدم کما اینکه در همین مورد هم یادآور شدم که بر اساس حقوق بین‌الملل هر معاهده و یا قرادادی ولو اینکه در رژیم سابق منعقد شده باشد، لازم الاتباع وقابل احترام است و جمهوری اسلامی هم خود را به آن پایبند میداند. این همان چیزی بود که امثال آقایان آن راقبول نداشتند. به دلیل همین مواضع بود که از تابستان 58 تا تابستان 59، علاوه بر دیدار رسمی با سران شش کشور عربی در حاشیه خلیج فارس و یک شیخ امارات متحده، پیام انقلاب اسلامی و امام(س) را به روسای کشورهایی چون لیبی، تانزانیا، هند، نیجریه، گابن و ... می بردم و این ها ماموریت های ویژه دیپلماتیک من بود که لزوما ربطی به ماموریت سفیر مقیم در کویت نداشت.

جمع آوری وجوهات شرعی امام در کویت

پس از حادثه طبس درخردادماه که من به تهران بازگشتم به دلیل آنکه آیت الله مهری را کویتی ها در تابستان 58 از کویت تبعید کردند ودر نبود ایشان وجوهات و حواله‌ها را من در کویت جمعآوری میکردم و به  بیت امام(س) میرساندم و لذا به آنجا رفت و آمد زیادی داشتم.

انتهای پیام /*