توصیه حضرت امام به نوه هایشان برای پیوستن به کسوت روحانیت؛

حسن برو آخوند شو!

از 8 نوه ای که امام از فرزندان دختر و پسر داشتند ، 6 نفرشان آخوند شده اند و در حوزه مشغول به تدریس و تحصیل هستند.

کد : 31265 | تاریخ : 02/08/1391

دکتر غلامعلی رجایی

سالهاست درس تاریخ زندگی و اندیشه‌های امام را در مقطع کارشناسی ارشد تدریس می‌کنم. با اینکه سعی می‌کنم مطالبی که در هر ترم به دانشجوها ارائه می‌شود، تکراری نباشد‌، اما ارائه این درس  برای من نشاط آور است.

با بیان وقایع زندگی امام و تاریخ مرتبط با ایشان به کسی می‌مانم که در گل‌فروشی کار می‌کند و سر و کارش مدام با گل و فضای جانش سرشار از عطر خوشبوی گلهای زیبایی است که نمونه‌ای از بهشت در این دنیا هستند.

اقرار می‌کنم در این بیش از دو دهه تحقیق درباره تاریخ زندگی و مبارزه و رهبری امام به نکات بکر، زیبا، جالب و بعضا شگفتی رسیده‌ام که با توجه به پاره‌ای ملاحظات مبتنی بر مصلحت که لازمه و از محدودیتهای تاریخ نگاری درعصر وقوع حادثه‌ها هستند در ثبت تاریخی آنها درمانده ام.

به دانشجویان گفتم، هنر امام این بود که با درک تجربه دو حادثه مهم تاریخ ایران یعنی تحریم تنباکو و مشروطیت از پایگاه روحانیت و مرجعیت حرکت کرد و نظامی مستبد، وابسته ارتجاعی و کهن را با اتکا به آگاهی و اراده و قیام مردمی که به آنها عشق می‌ورزید، مردمی که دعوت او را برای قیام اجابت کرده بودند، بدون تردید برای همیشه برانداخت.

به دانشجویان متذکر شدم، امام با توجه با کارکرد تاریخی نقش روحانیت در بیداری مردم و مبارزه با ستم داخلی و خارجی به درستی بر روی نقش روحانیت در بیداری مردم انگشت گذاشت و نتیجه هم گرفت‌. به دانشجویان گفتم، گاه امام سوگند می‌خورد این اهمیت دادن وی به نقش روحانیت‌، به خاطر آن نیست که وی روحانی است و مثلا تعصب هم لباسی‌هایش را دارد‌، بلکه از آن جهت است که این قشر را برای مردم مفید می‌داند و الا همان‌گونه که خود او- البته قبل از انقلاب - می‌گفت از بسیاری از آنها – روحانیون- متنفر است و در یک توصیه‌ای رادیکالی به جوان‌های انقلابی گفت‌: من نمی‌دانم چرا جوان‌ها عمامه‌های اینها- روحانیونی که سد راه انقلاب و نهضت بودند- را از سرشان برنمی‌دارند!! هم از این منظر بود که امام با نظرمرحوم دکترشریعتی که به تز اسلام منهای روحانیت معتقد بود و آن را تاکید می‌کرد به شدت مخالف و آن را رد می نمود.

دکتر شریعتی این نظر را با توجه به تتبعات تاریخی‌اش ارائه داد. تتبعاتی که در آنها غالب روحانیون را در مقابله با رژیم‌های مستبد، ساکت و یا موید ستم‌هایشان می‌دید و از جمله مرحوم علامه مجلسی را به خاطر دعا به جان سلطان حسین صفوی در مقدمه کتاب زاد المعاد خود و تقدیم آن به شاه بی‌کفایت صفوی‌، روحانی درباری و مروج تشیع صفوی می‌نامید‌. ادعایی که امام در اولین فرصتی که به مصلحت دید، در رد آن، بی آنکه از دکترشریعتی نامی ببرد، سخنانی بیان نمود و آن را اشتباه و نادرست دانست و روشنفکران دینی را از ورود به عرصه چنین قضاوتهایی برحذر داشت.

عمیقا معتقد هستم یکی از دلایلی که امام تا آخرعمرشان از دکتر شریعتی به روشنی نامی نبردند و نقش بی بدیل او را در بیداری نسل جوان و برخی از متدینین تایید نکردند‌، همین اظهارات تند دکتر شریعتی در باره مرحوم علامه محمدتقی مجلسی بود. چون حمایت یا تجلیل امام از دکتر شریعتی، وی را رو در روی جامعه سنتی و مقدسین مخالف دکتر قرار می‌داد‌. مقدسینی که باعث شدند وی به رغم آن همه محبوبیت و نفوذ در جامعه ایران پس از انقلاب تفسیر عرفانی سوره حمد خود را درسال 1358 که از تلویزیون پخش می‌شد و با استقبال گسترده مردم مواجه شده بود‌، پس از 5 جلسه تعطیل کند‌. این تصمیم امام به تعطیلی جلسه تفسیرخود، به خاطرآن بود که یکی از بزرگان حوزه –غیرقم- با نوشتن نامه‌ای به ایشان تهدید کرده بود در صورت ادامه این تفسیر- کفن پوش به خیابان خواهد آمد!

اعتراض آن عالم برجسته و مورد احترام امام به طرح نظریه ناب عرفانی وحدت وجود در تفسیر بود. نظری که برمبنای آن جو سنتی حوزه، قائلان به آن- وحدت وجودیها- را در دهه سی و چهل کافر می‌دانست! و هرگز طرح و ترویج این نظر را بر نمی‌تافت‌. نظری که در حوزه نجف به مراتب بیشتر از حوزه‌های قم و حوزه‌های سایر شهرهای ایران مطرود بود و صاحب چنین تفکری در نجف و کربلا از مرتبه روحانی خود در نظر اهل علم - و به تبع آنها در میان مردم - کاملا ساقط می‌شد. هم بر این مبنا بود که حتما به توصیه امام، دو فرزند‌ش، سید مصطفی و سید احمد روحانی شدند و اکنون فرزندان این دو عزیز درگذشته و به حق پیوسته‌،که رضوان و غفران خدا بر آنان باد، نیز درکسوت محترم روحانیت‌اند.

اخیراً به مناسبتی درخدمت جناب آیت الله سید حسن خمینی کنارحسینیه جماران بودم، خاطره کوتاهی گفت که توجه به آن منشأ، این نوشته گردید‌. این خاطره بیانگر آن است که امام با توجه به کارکرد تاریخی نقش مهم روحانیت درعرصه دینی، سیاسی و فرهنگی کشور، این مهم را نه تنها درمیان فرزندان، که فرزندان فرزندان خود هم با تاکید و جدیت خاصی دنبال و به تعبیری کار را از خاندان خود شروع کرده است.

وقتی از جناب حاج سید حسن آقا پرسیدم: امام این توصیه را در چه سن و سالی به شما فرمود، گفت: امام این توصیه را یک بار نگفت‌. خیلی وقت‌ها می‌گفت. و افزود: در فاصله سال‌های 1364 تا 1367 امام هر وقت مرا می‌دید به من می‌فرمود: حسن برو آخوند شو . ایشان می‌گفت: امام همین توصیه را هم به مرحوم پدرم کرده بود. بعدها معلوم شد امام  به سایر نوه‌های خود که بعضا در دانشگاه درس می‌خوانده‌اند، این توصیه را هم کرده است‌.

یکی از نوه‌های امام که از دوستان نزدیک دوران جنگ است، به من می‌گفت: براساس همین توصیه آقا‌، از 8 نوه‌ای که امام از فرزندان دختر و پسر داشتند‌، 6 نفرشان آخوند شده‌اند و در حوزه مشغول به تدریس و تحصیل هستند.

جناب سید حسن خمینی که اخیرا شنیدم فرزند 14 ، 15 ساله‌اش سید احمد - که همنام پدر بزرگش مرحوم حاج سید احمدآقاست- هم یکسال است وارد درس و بحث حوزه شده است‌، می‌گفت: این اواخر امام یکبار با تکرار این توصیه همیشگی، به من گفت: در این قشر، خوبهایش خیلی خوب‌تر ازخوب های اقشار دیگر و بدهایش خیلی بدتر از بدهای بقیه اقشار هستند‌.

نمی‌توان انکار کرد امروزه و به خصوص در سال‌های اخیر و چند برابر شدن قیمت کالاهای مورد نیاز ضروری مردم، که بعضی متاسفانه این ناکارآمدی را به حساب دین و روحانیت نهاده‌اند، پایگاه و جایگاه مبلغان دین، هم به این دلیل و هم به دلیل عملکرد بد برخی در مناصب اجرایی و مدیریتی، در نظرها آسیب جدی دیده است که باید برای آن فکری کرد‌، پیش از اینکه، تجربه تلخ مشروطیت، - که در آن روحانیت که سلسله جنبان اصلی این ماجرا بود چنان از صحنه کنار زده شد که تا سال‌ها بعد در لاک انزوا فرو رفت و از حضور درعرصه سیاست به شدت خودداری نمود- تکرار شود.

انتهای پیام /*