سخنرانی

سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم (انقلاب اسلامی و محاسبات جهانی)

کد : 70216 | تاریخ : 07/02/1358

سخنرانی

‏زمان: 7 اردیبهشت 1358 / 29 جمادی الاول 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: انقلاب اسلامی و محاسبات جهانی ـ مقام معلم و رسالت آن‏

‏حضار: معلمین منطقۀ تجریش ـ پاسداران انقلاب اسلامی شهر سراب، و جمعی از اهالی‏‎ ‎‏شهرهای تبریز، شیراز، اصفهان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

انقلابِ بزرگ

‏     این انقلاب بزرگ ملت ما، این نهضت عظیم تاریخی اسلامی ایران، تا به اینجا رسیده‏‎ ‎‏است؛ تا سرنگونی رژیم فاسد، تا قطع ایادی اجانب، تا به دست آوردن آزادی تا نایل‏‎ ‎‏شدن به استقلال آمده ایم. اینها که بین ملت ما پخش می کنند که نهضت اسلامی چه کرد،‏‎ ‎‏تا اینجا که نیمۀ راه است، باید بدانند که کاری کرد که در تاریخ سابقه نداشت. این نهضت‏‎ ‎‏به آخر نرسیده است؛ در این نیمۀ راه، یک کار عظیمی کرد که تمام حسابهای حسابگران‏‎ ‎‏را باطل کرد.‏

انقلاب اسلامی، خط بطلان معادلات و محاسبات مادی

‏     حسابگران مادیگرا در حسابشان نمی آمد که یک ملتی با دست خالی بر قدرتهای‏‎ ‎‏شیطانی، با همۀ جهازهای مدرن، با همۀ سلاحهای روز، که هیچ در دست ملت نبود و‏‎ ‎‏همه در دست مقابل ملت، پیروزی حاصل بشود. محال می نمود و محال می دانستند که‏‎ ‎‏این قدرت شیطانی و سد عظیم ابلیسی شکسته شود. حالا که دیدند با قدرت الهی ـ که‏‎ ‎‏برخلاف همۀ موازین مادیت است و خط بطلان بر مکتبهای مادی کشیده، حالا که دیدند‏‎ ‎‏ملتی که هیچ نداشت بر قدرتهایی که همه چیز داشت غلبه کرده است، و این بطلانِ‏‎ ‎‏مادیت هست، به دست و پا افتاده اند، می گویند چه شد؟! چه بیشتر از این باید‏‎ ‎‏بشود.‏


‎[[page 159]]‎‏     امروز شما همه اینجا هستید، با کمال آزادی هر چه می خواهید می گویید. این چه‏‎ ‎‏نعمتی است که به شما ارزانی شده است، این را کی داد غیر از اسلام؟ آنها که می گویند‏‎ ‎‏اسلام چه کرد می دانند که اسلام چه کرده است؛ می خواهند جلو نرود! آنها نه اینکه‏‎ ‎‏نمی دانند که چه شده است! می دانند که تمام حیله های آنها نقش بر آب شده است؛‏‎ ‎‏می دانند که قدرتهای بزرگ در هم شکست؛ می دانند که این سد عظیم شیطانی تا ابد‏‎ ‎‏شکسته شد لکن می خواهند که جلوتر نرود این نهضت؛ و لهذا می گویند چه شد. چه‏‎ ‎‏می خواهید بشود؟!‏

‏     ما فرض می کنیم که دیگر چیزی نخواهد شد، ما چه می خواهیم بشود؟! ما دست‏‎ ‎‏شیاطین را کوتاه کردیم؛ ملت ما دست چپاولگران را از ملت خودش و از کشور خودش‏‎ ‎‏قطع کرد. چه بالاتر از این؟ زنجیر اسارت را گسیخت، امریکایی را بیرون ریخت، سایر‏‎ ‎‏اقشار را هم، چه می خواهید بشود؟ چه شد یعنی چه؟!‏

گروهکها سد راه پیشرفت ایران و اسلام

‏     ما می خواهیم به خواست خدا پیش برویم . ما می خواهیم این نهضت را به جلو برانیم‏‎ ‎‏تا برای این مملکتْ رفاه، زندگی سعادتمند دنیایی و آخرتی تحقق پیدا بکند. این‏‎ ‎‏شیاطین نمی خواهند این مسائل تحقق پیدا بکند.‏

‏     این شیاطین از اسلام ترسیده اند؛ قدرت اسلام را فهمیدند...؛ قدرت ایمان مردم را‏‎ ‎‏فهمیدند؛ قدرت اتحاد کلمه را فهمیدند. حالا درصدد برآمده اند که جمهوری اسلامی را‏‎ ‎‏در نظر مردم سبک کنند. می گویند چه شد؟ چه می خواهید بشود؟! شما نمی گذارید که ما‏‎ ‎‏قدمهای بعد را برداریم. شما بین مردم ـ بین کشاورزان ـ می روید و اِفساد می کنید که‏‎ ‎‏کشاورزی تحقق پیدا نکند. دولت ما می خواهد کشاورزی را به راه بیندازد، ملت ما هم،‏‎ ‎‏لکن شما نمی گذارید. شما خائنین نمی گذارید. دولت ما می خواهد کارخانجات را راه‏‎ ‎‏بیندازد تا رفاه حاصل بشود، تا چرخ مملکت به راه بیفتد، شما شیاطین نمی گذارید. ما‏‎ ‎‏می خواهیم این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند.‏


‎[[page 160]]‎‏     ما می خواهیم این نهضت به ثمر برسد آنطور که دلخواه اسلام است ؛ آنطور که‏‎ ‎‏خدای متعال می خواهد. شما شیاطین فتنه انگیزی می کنید؛ با هر روزش یک بهانه ای، در‏‎ ‎‏هر روز یک بهانه ای به دست می آورید و مردم را به هم می ریزید و وادار به راهپیمایی‏‎ ‎‏می کنید. شما هستید که نمی گذارید آنچه که باید تحقق پیدا بکند. «چه شد» یعنی چه؟‏‎ ‎‏بگذارید، ببینید چه خواهد شد .‏

قطع ریشۀ ظلم و استعمار با اتحاد و پایداری

‏     برادران من! برادران تبریزی! برادران فارس! برادران اصفهانی! برادران دیگر که از‏‎ ‎‏جاهای مختلف به این مکان تشریف آورده اید! ضمن تشکر از همۀ شما باید عرض کنم‏‎ ‎‏بیدار باشید، توجه داشته باشید! نقشه های محیلانۀ اینها را نقش بر آب کنید. نگذارید این‏‎ ‎‏فتنه گرها در بین مردم بیفتند و صفوف ما را متفرق کنند. صف واحد باشید: ‏صَفاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ‎ ‎مَرصُوصٌ.‎[1]‎

‏    ‏‏این سد عظیمی که آن سد عظیم را شکست حفظ کنید. این قطره هایی که به صورت‏‎ ‎‏سیل بنیانکن درآمد، این واحدهایی که همچون سیل عظیمی تمام موانع را از سر راه‏‎ ‎‏برداشت حفظ کنید. با این سیل عظیم به پیش بروید و همۀ بنیانهای ظلم و ستم را منهدم‏‎ ‎‏کنید.‏

‏     این دستهای خائن را قطع کنید . در کارخانه های خودتان راه ندهید این خائنین را.‏‎ ‎‏اینها به حال شما و به حال ملت دلسوزی ندارند. اینها از اسلام می ترسند. اینها قدرت‏‎ ‎‏اسلام را لمس کردند؛ فهمیدند که اسلام چیست؛ فهمیدند در مقابل اسلامْ ابرقدرتها‏‎ ‎‏نمی توانند بایستند نمی خواهند این نهضت به آخر برسد.‏

‏     ولی باید شیاطین بدانند، تفرقه اندازها بدانند که غلط فکر کرده اند! باید این ابلیسها و‏‎ ‎‏این شیاطین بدانند که همچو قدرتی برای آنها نیست.‏


‎[[page 161]]‎‏     آن قدرتی که آن سدبزرگ را شکست این قطره های ضعیف را خواهد شکست . ما‏‎ ‎‏آزادی مطلق خواهیم داد، و می دهیم و داده ایم لکن نه برای توطئه، نه برای فساد و‏‎ ‎‏خرابکاری. توطئه باید درهم شکسته شود. خرابکاران باید دفع شوند. باقیماندۀ رژیم‏‎ ‎‏منحوس، ریشه های کثیف آن، طرفداران کثیفتر از آن باید قطع شوند. ما آنها را دفن‏‎ ‎‏می کنیم .‏

مقام والای معلم و مسئولیت عظیم وی

‏     من از تمام اقشار ملت و شما فرزندان اسلام که در این محوطه جمع شدید تشکر‏‎ ‎‏می کنم و برای همۀ شما دعا می کنم. و باید تذکر دهم که مقام معلمْ مقام والایی است؛‏‎ ‎‏مقامی است که بالاتر از مقام معلم نیست؛ مقامی است که خدای تبارک و تعالی از آن‏‎ ‎‏تعظیم فرموده است لکن مسئولیت بزرگ دارد، مسئولیت عظیم دارد. هر چه مقام بالاتر‏‎ ‎‏است مسئولیت بالاتر است.‏

‏     مسئولیت تربیت جوانان مسئولیت کمی نیست. تمام ملت باید معلم باشند، معلم‏‎ ‎‏فرزندان خود. اسلام تمام افرادش معلم باید باشند، و تمام افرادش متعلم. بانوان هم باید‏‎ ‎‏معلم باشند برای فرزندان خود، در دامن خود مثل استادان، مثل معلمان تربیت کنند.‏‎ ‎‏پدران باید معلم باشند از برای فرزندان خود. خانوادۀ شما باید مدرسه باشد، تعلیم احکام‏‎ ‎‏اسلام، تهذیب اخلاق نونهالان. شما باید نونهالانِ مهذب تحویل معلمان بدهید و معلمان‏‎ ‎‏باید آنها را بیشتر تهذیب کنند.‏

معلم! بیدار شو!

‏     معلمان خیلی مقام بزرگ دارند و خیلی مسئولیت بزرگ. اگر معلمان ما کوتاهی کنند‏‎ ‎‏در تعلیم، مسئول هستند. معلمین هستند که می توانند مملکت را حفظ کنند ـ استقلال‏‎ ‎‏مملکت را.‏

‏     جوانهای ما، آنهایی که مقدرات مملکت به دست آنها خواهد بود، زیر دست معلمین‏‎ ‎‏باید تربیت بشوند؛ اگر تربیت صالح شدند مملکت صالح به دست ما می افتد و اگر ـ‏
‎[[page 162]]‎‏خدای نخواسته ـ تربیتهای غیرالهی شد مملکت از دست می رود. معلم! بیدار شو!‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی توفیق و سلامت و سعادت همۀ شما و همۀ قشرهای ملت‏‎ ‎‏و همۀ مسلمین را در همۀ بلاد خواستارم.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

‎[[page 163]]‎

  • ـ سورۀ صف، آیۀ 4: «اِنَّ اَللّه َ یُحِبُّ الَّذینَ یُقَاتلُونَ فِی سَبیلِهِ صَفَاً کَاَ نَّهُم بُنْیانٌ مَرصُوصٌ» خداوند کسانی را که در راه او در یک صف جنگ می کنند، همانند دیواری که با سرب پیوند داده شده است، دوست می دارد.

انتهای پیام /*