سخنرانی

سخنرانی در جمع پاسداران و بازاریان تهران (آزادی در حکومت اسلامی)

کد : 70356 | تاریخ : 23/03/1358

سخنرانی

‏زمان: 23 خرداد 1358 / 18 رجب 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: تشریح «آزادی» و ابعاد آن در حکومت اسلامی‏

‏حضار: پاسداران و بازاریان تهران‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

تحقق احکام اسلام، هدف اصلی

‏     من امیدوارم که همۀ ما پاسدار اسلام و از نگهبانان دین مبین اسلام باشیم؛ و شما‏‎ ‎‏برادران را خدای تبارک و تعالی در جزو پاسداران اسلام و دوستان اهل بیت‏‎ ‎‏ـ علیهم السلام ـ ثبت کند.‏

‏     البته همۀ اقشار ملت در این نهضت شرکت داشتند؛ و شما پاسدارها در این نهضت‏‎ ‎‏شرکت داشتید. جوانان ما همه در این نهضت شریک بودند، و امیدوارم از این به بعد هم‏‎ ‎‏به این شرکت باقی بمانند. مهم این است که ما تکلیف حال و آینده را بدانیم. آنچه گذشته‏‎ ‎‏است بحمدالله خوب گذشت؛ لکن آنچه مهم است این است که تکلیف ما در حال چه‏‎ ‎‏است، و در آینده.‏

‏     ما باز جمهوری اسلامی را به آنطور که می خواهیم تحقق پیدا نکرده. البته الآن رژیم‏‎ ‎‏فعلی به حسب رفراندمی که شد رژیم جمهوری اسلامی است؛ لکن ما مقصودمان نبود‏‎ ‎‏که فقط رأی بدهیم به جمهوری اسلامی و برویم کنار؛ ما جمهوری اسلامی را‏‎ ‎‏می خواهیم که احکام اسلام در آن جمهوری تحقق پیدا بکند. احکام اسلام در سرتاسر‏‎ ‎‏کشور؛ و ان شاءالله در سرتاسر بلاد مسلمین؛ و امید است که سرتاسر کشورهای همه جا‏‎ ‎‏باشد. ‏

آزادی در اسلام

‏     آنچه که مورد نگرانی هست فی الجمله این است که الآن که شما آقایان و همۀ اقشار‏
‎[[page 118]]‎‏احساس یک آزادی کردید و آزاد هستید، ببینیم که آیا آزادی که ما الآن داریم با این‏‎ ‎‏آزادی چه می کنیم. ما الآن از قید و بندی که رژیم سابق داشت آزاد هستیم؛ ولهذا آزادانه‏‎ ‎‏شما پیش ما آمدید و سابقاً نمی توانستید؛ و ما هم آزادانه با شما صحبت می کنیم، و شما‏‎ ‎‏هم با ما صحبت می کنید؛ لکن ما با این آزادی باید چه بکنیم؟ آیا حالا که آزاد هستیم‏‎ ‎‏دیگر تمام قید و بندها را کنار بگذاریم؟ به مجرد اینکه آزاد شدیم هرچه می خواهیم‏‎ ‎‏بگوییم؟ هرچه می خواهیم بنویسیم؟! هر کاری می خواهیم بکنیم؟ این است معنای‏‎ ‎‏آزادی که در جمهوری اسلامی است، که قیدها و بندها دیگر برداشته باید بشود؟ هرکس‏‎ ‎‏هرچه می خواهد بگوید؟ ولو ضد ملت باشد، ولو ضد اسلام باشد، ولو برخلاف قرآن‏‎ ‎‏مجید باشد؟ یا نه، آزادی که می خواهیم ما، آن آزادی که اسلام به ما داده است، حدود‏‎ ‎‏دارد آزادی.‏

‏     آزادی در حدود قانون است. همه جای دنیا اینطور است که آزادی که هر ملتی دارد،‏‎ ‎‏در حدود قانون آزادی دارد. نمی تواند کسی به اسم آزادی قانون شکنی بکند. آزادی‏‎ ‎‏این نیست که مثلاً شما بایستید در کوچه به هرکس رد می شود یک ناسزایی بگویید‏‎ ‎‏خدای نخواسته؛ یا با چوب بزنید او را: «من آزادم!» آزادی این نیست که قلم را بردارید و‏‎ ‎‏هرچه دلتان می خواهد بنویسید، ولو بر ضد اسلام باشد، ولو بر ضد قانون باشد.‏

خطر سوء استفاده از آزادی

‏     الآن این آزادی را خدای تبارک و تعالی که به ما عنایت کرده است، ما را برای این‏‎ ‎‏آزادی امتحان می کند. یکوقت نمی توانستید کاری بکنید، حالا خدا به شما این عنایت را‏‎ ‎‏فرموده است که آنهایی که جلوی آزادی شما را گرفته بودند، آنها را از این مملکت‏‎ ‎‏اخراج کرد. حالا که اخراج کرد و آزادی به شما عنایت فرمود، شما را با این آزادی‏‎ ‎‏امتحان می کند. نعمتهای خدا امتحان است برای بندگان خدا. ببینیم که آیا این نعمتی که‏‎ ‎‏خدا به ما عنایت کرده است، این نعمت را کفران می کنیم، یا شکر این نعمت را می کنیم.‏‎ ‎‏کفران این است که آزادی را ما وسیلۀ کارهای زشت قرار بدهیم. «من آزادم، هر کاری‏
‎[[page 119]]‎‏می خواهم می کنم» ولو...! شکر نعمت این است که این آزادی را صرف بکنیم در آنچه‏‎ ‎‏که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است. این آزادی که خدا به ما عنایت فرموده است،‏‎ ‎‏و یک هدیۀ الهی است، اگر چنانچه شما خیانت به این آزادی و این هدیۀ خدا بکنید،‏‎ ‎‏ممکن است خدای تبارک و تعالی هدیۀ خودش را پس بگیرد از ما، و ما باز برگردیم به‏‎ ‎‏آن حالی که سابق بودیم. باید همۀ ما توجه به این معنا داشته باشیم که از این آزادی‏‎ ‎‏سوء استفاده نکنیم.‏

‏     گرانفروشی یکی از سوءاستفاده هاست، که کسی بگوید من آزادم، حالا هرچه دلش‏‎ ‎‏می خواهد به این مستمندها اجحاف بکند و قیمتها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتی‏‎ ‎‏درست کند. اجحاف در معاملات، بی انصافی در معاملات یک امری نیست که عقل‏‎ ‎‏انسان بپذیرد، و خدای تبارک و تعالی راضی باشد به این معنا. باید بازارها را یک‏‎ ‎‏بازارهای اسلامی بکنید.‏

تفاوت جمهوری اسلامی با جمهوری دمکراتیک

‏     جمهوری اسلامی همه چیزش باید اسلامی باشد؛ اداراتش باید اسلامی باشد؛ تحول‏‎ ‎‏لازم دارد؛ حالا باز نیست. دادگستری باید اسلامی باشد، قضات باید قضاتی که اسلام‏‎ ‎‏تعیین کرده است باشند؛ تا حالا نشده است این. فرهنگ باید یک فرهنگ اسلامی باشد؛‏‎ ‎‏و از این فرهنگ وابسته و استعماری بیرون بیاید؛ و حالا نشده است باز. الآن بازار، که در‏‎ ‎‏دست بازاریهای به ظاهر متدین است، به اسم اینکه حالا دیگر کسی نیست که به ما فشار‏‎ ‎‏بیاورد و بگوید نرخ کذا، نباید اجحاف بکنند. با حاکم وقت است که جلوگیری کند؛ و ما‏‎ ‎‏ممکن است اجازه بدهیم جلوگیری کنند از یک اجحافاتی که می شود در بازار. «ما‏‎ ‎‏آزادیم هروئین بفروشیم، آزادیم تریاک بفروشیم، آزادیم قمارخانه باز کنیم، آزادیم‏‎ ‎‏شرابخانه باز کنیم، شراب فروشی باز کنیم»! همچو «آزادی» نیست. این آزادیها یک‏‎ ‎‏آزادیهای غربی است که اینطور چیزها را می آورد. آزادی ای که در اسلام است در‏‎ ‎‏حدود قوانین اسلام است. آن چیزی که خدا فرموده است نباید بشود، شما آزاد نیستید که‏
‎[[page 120]]‎‏اقدام کنید به آن. همچو آزادی نیست که کسی بخواهد قمار کند، بگویند «آزاد است،‏‎ ‎‏خودش می داند»! بله، اگر چنانچه آزادی دمکراتیک بود و جمهوری، جمهوری‏‎ ‎‏دمکراتیک بود، آن آزادیها به حسب قاعده اش هست. هرکس دلش می خواهد که دکان‏‎ ‎‏شراب فروشی باز کند، باز کند؛ اگر دلش می خواهد هم، قمارخانه باز بکند. مراکز فحشا‏‎ ‎‏هیچ مانعی با جمهوری دمکراتیک ندارد. اینها که جمهوری دمکراتیک می خواهند این‏‎ ‎‏را می خواهند. یک همچو آزادی را می خواهند. و ما که عرض می کنیم جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، این است که روی قواعد اسلام باید باشد. باید مراکز فحشا بسته بشود. جوانهای‏‎ ‎‏ما به مراکز فحشا وارد نشوند. ‏

خیانت دودمان پهلوی به نسل جوان

‏     جوانهای ما را بد بار آوردند؛ هروئینی بار آوردند، تریاکی بار آوردند، قمارباز بار‏‎ ‎‏آوردند، شرابخوار بار آوردند و یک صدمۀ بزرگی به کشور ما زدند که نیروی انسانی را‏‎ ‎‏از ما گرفتند؛ نیروهای انسانی را هدر دادند. باید در جمهوری اسلامی، نیروهای انسانی‏‎ ‎‏محفوظ بماند. نیروی انسانی صرف یک امر صحیح بشود تا کشور ما نجات پیدا بکند. ما‏‎ ‎‏الآن یک کشوری داریم که سالهای طولانی و خصوصاً در این پنجاه و چند سالی که این‏‎ ‎‏پدر و پسر غیر صحیح، این پدر و پسر جنایتکار، در این مملکت حکومت کردند، نیروی‏‎ ‎‏انسانی ما را از بین بردند. الآن شما باید چراغ بردارید و بگردید دوره که انسان پیدا بکنید!‏‎ ‎‏نگذاشتند انسان پیدا بشود. دانشگاهها را نگذاشتند دانشگاه اسلامی باشد، دانشگاه‏‎ ‎‏انسانی باشد. مدارس ما را نگذاشتند درست ما درس بخوانیم. فشارها، اختناقها در آن‏‎ ‎‏زمان، در این زمان؛ هر کدام به یک شکلی. جوانهای ما را برایشان مراکز فحشا تهیه‏‎ ‎‏کردند؛ و تشویق کردند به این مراکز فحشا. مراکز فحشا را می گویند بیشتر از کتابخانه‏‎ ‎‏هست! و همین طور هم هست. حالا ان شاءالله امیدوارم جلوگیری شده باشد. در هر‏‎ ‎‏صورت، این صدمه ای که به ایران خورد از حیث نیروی انسانی، بیشتر ‏‏[‏‏از‏‏]‏‏ آن صدماتی‏‎ ‎‏است که از حیث اقتصاد خورد، از حیث جهات دیگر خورد. اقتصاد زود قابل جبران‏
‎[[page 121]]‎‏است؛ اما نیروی انسانی سالهای طولانی لازم است تا یک انسانی به رشد انسانی برسد.‏

‏     و من امیدوارم که همان طوری که شما پاسدارهای اسلام هستید، پاسداری از خودتان‏‎ ‎‏هم بکنید، پاسداری از نفس خودتان بکنید؛ نگذارید نفس سرکشی بکند، هر کاری‏‎ ‎‏می خواهد بکند. مهار کنید نفس خودتان را که تابع اسلام باشد. هرچه خدا می خواهد‏‎ ‎‏عمل بکنید.‏

‏     خداوند به همۀ شما توفیق عنایت کند. ان شاءالله این مملکت به سروسامان برسد، و‏‎ ‎‏همه سعادتمند باشید. خدا حفظتان کند.‏

‎ ‎

‎[[page 122]]‎

انتهای پیام /*