سخنرانی

سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان (انتخابات شوراها ـ ولایت فقیه)

کد : 70694 | تاریخ : 12/07/1358

سخنرانی

‏زمان: 12 مهر 1358 / 12 ذی القعده 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: نصرت الهی در پیروزی ـ انتخابات شوراها ـ اهمیت ویژه ولایت فقیه‏

‏حضار: نمایندگان مجلس خبرگان، پاسداران مسجد الحسین (ع)‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ارادۀ برتر خداوند منشأ پیروزی ملت 

‏     من وقتی مواجه با این چهره های اسلامی، انسانی و خواستنی می شوم احساس غرور‏‎ ‎‏می کنم. من شما را همچو می یابم که برای اسلام در همه جا حاضر هستید. آیه ای را که آقا‏‎ ‎‏قرائت کردند: ‏إِنْ تَنْصُرُوا الله َ یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ‎[1]‎‏ اگر یاری بکنید خدا را ـ یاری خدا؛ یاری‏‎ ‎‏احکام خداست، یاری قرآن کریم است، و یاری جمهوری اسلامی است ـ چنانچه یاری‏‎ ‎‏کنید خدا را، خدا هم شما را یاری می کند. این یک قضیه که یاری می کند و شما این قضیه‏‎ ‎‏را در عین دیدید. که شما یاری کردید اسلام را و یاری کردید احکام اسلام را و یاری‏‎ ‎‏کردید نهضت اسلامی را، جمهوری اسلامی را؛ و خداوند یاری کرد شما را. اگر یاری‏‎ ‎‏خداوند تعالی نبود، چه طور امکان داشت شمای بدون اسلحه، بدون ساز و برگ جنگی‏‎ ‎‏و بدون یک نظام، غلبه کنید بر آنهایی که خودشان همه چیز داشتند و همۀ قدرتها در‏‎ ‎‏دست آنها بود، و قدرتهای شیطانی خارجی هم پشت سرشان ایستاده بود و تأییدشان‏‎ ‎‏می کرد، لکن شما را خدا نصرت داد. آنهایی که غفلت دارند از این معنا که یک ارادۀ‏‎ ‎‏بزرگ در عالَم هست و همه چیز تحت آن اراده است، آنها برایشان معمّاست، یک‏‎ ‎‏معمّای حل نشدنی، که چه طور شد این مطلب که یک ملت با هیچ و هیچ ساز و برگ بر‏‎ ‎‏یک همچو قدرتهای بزرگ غلبه کرد و همه را بیرون راند. اینها غافل اند از اینکه یک‏
‎[[page 216]]‎‏اراده ای فوق همۀ اراده ها هست. و خدای تبارک و تعالی وعده کرده است به مردم که‏‎ ‎‏چنانچه نصرت کنید خدا را، خدا هم نصرت می کند شما را. آنهایی که به ماوراء طبیعت‏‎ ‎‏اعتقاد ندارند، برای آنها این مسائل معماست. اما برای ما که قائل به یک همچو قدرتی‏‎ ‎‏هستیم ـ و با برهان قوی ثابت کردیم یک همچو قدرتی را ـ هیچ معمّا نیست، معمّا پیش ما‏‎ ‎‏نیست این مسائل. خداوند یاری کرد شما را؛ و یاری خداوند کافی است.‏

‏     اگر یاری خداوند نبود، چه طور در ظرف یک مدت کوتاهی یک ملتی که هر کدام‏‎ ‎‏یک خیال خاصی برای خودشان داشتند، هر طبقه ای یک آمال و آرزو و یک برنامه ای‏‎ ‎‏داشتند، یکدفعه همه مجتمع شدند در یک امر. اگر نصرت خدا نبود، چه طور یک ملتی‏‎ ‎‏که از یک پاسبان می ترسید، یک پاسبان اگر در بازار می آمد اجازه به خودش نمی داد که‏‎ ‎‏بگوید ما امروز مثلاً بیرق نمی زنیم بالای دکانها، هیچ همچو چیزی در ذهنش نمی آمد،‏‎ ‎‏به خودش همچو اجازه ای نمی داد، اگر یاری خدا نبود، چه طور همین ملت به همین‏‎ ‎‏وضع یکدفعه ریختند بیرون، گفتند ما اصلاً سلطنت نمی خواهیم! سلطنت رژیم دوهزار و‏‎ ‎‏پانصد ساله را ما نمی خواهیم؛ این نصرتهای این خداست. شما شاید گاهی غفلت کنید از‏‎ ‎‏آن.‏

نصرت الهی در گِرو نصرت اسلام 

‏     اگر نصرت خدا نبود، چه طور ذهن اینها را منصرف کرد از اینکه مقابله با همۀ قدرتها‏‎ ‎‏پیدا کند. اگر اینها با آن قدرتی که در دست داشتند مقابله می کردند و همان طور که الآن‏‎ ‎‏در افغانستان برای برادرهای مسْلم ما این طور مسائل پیش آمده است. اینها را خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی منصرف کرد. و یک رعبی در دلشان انداخت، یک انصرافی برایشان‏‎ ‎‏حاصل شد که مقابله اصلاً نکنند، مقابله هم بکنند، مقابله های خیلی جدّی نباشد. این‏‎ ‎‏انصرافی بود که خدا در قلب اینها ایجاد کرد؛ و رعبی بود که ایجاد کرد، ترسیدند؛ یعنی‏‎ ‎‏یک قدرت بزرگ شیطانی از یک ملت بی ساز و برگ ترسید و نتوانست مقاومت بکند.‏‎ ‎‏اینها نصرتهای الهی است، که به حسب نظر کسی که یک قدری تأمل در اطراف قضایا‏
‎[[page 217]]‎‏بکند، واضح است که همه نصرت خدا بود. همۀ این پیشرفتها، نصرتِ خدا بود.‏

‏     جمله دوم: ‏وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ‏ شما توجه کنید که تا حالا شما با قدرت و قوۀ ایمان آمدید، و‏‎ ‎‏نصرت خدا را کردید. اگر چنانچه خدا هم نصرت کرد شما را و پیش بردید، لکن اگر‏‎ ‎‏نصرت خدا را بکنید، یک چیز دیگر هم دنبالش هست؛ و آن این است که قدمهای شما‏‎ ‎‏را ثابت نگه می دارد. اگر خدای نخواسته نصرت را شما فراموش کنید و گمان کنید مطلب‏‎ ‎‏تمام است، گذشت دیگر، و بروید سراغ کارهای خودتان هر کسی مشغول گرفتاریهای‏‎ ‎‏خودش بشود و از این نصرت الهی که باید بکند، از نصرت به اسلام و احکام اسلام،‏‎ ‎‏غفلت کند ـ آن نصرت سابق چون کردید، نصرت هم داد ـ لکن اگر نصرت از آنجا قطع‏‎ ‎‏بشود؛ یعنی نصرت شما قطع بشود، قدمهاتان دیگر ثابت نمی ماند. بخواهید قدم ثابت‏‎ ‎‏بماند، تعقیب کنید این برنامه ای که تاکنون داشتید، تعقیب کنید، مابین راه هستیم.‏

هشدار دربارۀ نفوذیها 

‏     الآن ملاحظه می کنید که یک مسئلۀ مشکلی که پیش ما هست، و باید آگاه بشوید همه‏‎ ‎‏و آگاه کنید همه را، و علمای اسلام آگاه کنند همه را، قضیۀ شوراهاست. قضیۀ شوراها را‏‎ ‎‏یک امر سطحی و یک امر کوچک نشمرید. این شوراها اختیاراتی دارند که به واسطۀ آن‏‎ ‎‏اختیارات می توانند مسائل ما را ضایع کنند؛ و می توانند مسائل اسلامی را جلو ببرند.‏‎ ‎‏بدانید که الآن دنبال اینکه اعلام این شده است که شوراهای شهر را بناست تشکیل‏‎ ‎‏بدهند، دستجاتی که مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام می ترسند، از احکام اسلام‏‎ ‎‏می ترسند، اینها در صدد توطئه هستند که یک افرادی را جا بزنند به ملت. آنها می دانند‏‎ ‎‏که خودشان ندارند این قدر جمعیت، عددشان این قدرها نیست که بتوانند ببرند، لکن‏‎ ‎‏افرادی را جا بزنند، افرادی که از خودشان است، از حزب خودشان است، جا بزنند به‏‎ ‎‏ملت، و ملت را اغفال کنند برای رأی دادن به آنها.‏

ویژگی های اعضای شورای شهر

‏     روزی است امروز که باید هم علمای اسلام و هم مردم متفکر و هم همۀ طبقات‏
‎[[page 218]]‎‏درست این چشمهاشان را باز کنند، و افرادی که انتخاب می کنند افرادی که شناسایی از‏‎ ‎‏قبل داشته باشند. هرکس در هر شهری هست افرادی را از سابق می شناسد، در زمان رژیم‏‎ ‎‏افرادی را می شناسد؛ می داند که اینها اهل توطئه نبودند؛ اسلامی بودند، و روشن بودند‏‎ ‎‏در امور اسلامی؛ و خائن نبودند؛ چپگرا نبودند؛ راستگرا نبودند؛ به صراط مستقیم‏‎ ‎‏اسلامی بودند. هرکس در هر شهری هست افراد را می شناسد. از افرادی که درست‏‎ ‎‏نشناسید که اینها چه مردمی هستند، چه اشخاص بازاری و چه اشخاص اداری و چه‏‎ ‎‏اشخاص روحانی، هیچ فرقی نمی کند باید بشناسید که این آدم در این مدتی که زمان‏‎ ‎‏طاغوت بود چکاره بود. اگر شناختید او را و درست هر کسی در محیط خودش شناسایی‏‎ ‎‏کرد اشخاصی را، آن وقت علمایی که آنجا هستند، در بلاد هستند، و اشخاصی که از‏‎ ‎‏بازاریها و معتمدین بازار و عرض می کنم، اینها هستند، دانشگاهیها، دانشجوها، این افراد‏‎ ‎‏را معرفی کنند به مردم. افراد باید اولاً مسلمان باشند؛ و ثانیاً معتقد به نهضت باشند؛ امین‏‎ ‎‏باشند در کارهایشان؛ ایمان حقیقی داشته باشند؛ متعهد باشند نسبت به احکام اسلام؛‏‎ ‎‏سوابق خلاف و سوء نداشته باشند. از روحانیین هم باید تعیین بشود. از اهل بازار هم باید‏‎ ‎‏باشد. از آن صنفهای دیگر هم باید باشد. لکن، همه باید در این معنا شرکت داشته باشند‏‎ ‎‏که مُسْلِم ‏‏[‏‏باشند‏‏]‏‏. و البته آنهایی که غیر مسلم هستند برای خودشان شوراهایی ممکن‏‎ ‎‏است تعیین کنند، لکن مسلم و متعهد به اسلام متعهد به این نهضت؛ معتقد به این نهضت؛‏‎ ‎‏مخالف با طاغوت، انحراف چپ و راستی نداشته باشد. نه به طرف آن گروه‏‎ ‎‏سرمایه داری برود؛ نه به طرف چپ باشد، مستقیم، اسلامی، دلسوز برای این ملت. اگر‏‎ ‎‏مسلمان باشد و متعهد باشد، آن برای ملت دلسوز است؛ خیانتکار نیست؛ با امانت کارش‏‎ ‎‏را انجام می دهد؛ هر کاری بخواهد برای آن شهر خودش انجام بدهد، به مصلحت افراد‏‎ ‎‏آن شهر، به مصلحت خود آن شهر، به مصلحت اسلام عمل می کند.‏

هشدار به طبقات مختلف ملت 

‏     و اگر خدای نخواسته در این مسئله غفلت بکنید، یا روحانیین غفلت بکنند، یا خطبا‏
‎[[page 219]]‎‏غفلت بکنند، یا فضلا غفلت بکنند، یا دانشگاهیهای متعهد غفلت بکنند، یا بازاریها‏‎ ‎‏غفلت بکنند، یا کشاورزان و کارگران غفلت بکنند، و یک اشخاصی که برخلاف مسیر‏‎ ‎‏ملت است، برخلاف مسیر اسلام است پیدا بشود، ممکن است که یک شهری را به فساد‏‎ ‎‏بکشد؛ و ممکن است بعد از او یک مملکتی به فساد کشیده بشود. باید با تمام قوا با تمام‏‎ ‎‏قدرت غفلت نکنید از این معنا؛ و علمای بلاد غفلت نکنند از این امر؛ اهل منبر غفلت‏‎ ‎‏نکنند؛ فضلایی که در اطراف هستند، اهل علمی که در اطراف هستند، دانشگاهیها،‏‎ ‎‏دانشجوها، همه غفلت از این نکنند. که یک افرادی که باید سرنوشت یک شهر را شما‏‎ ‎‏می خواهید به یک عده بدهید، سرنوشت همه چیز شهر را به یک عدّه می خواهید‏‎ ‎‏بدهید، باید یک کسی باشد که هم سررشته داشته باشد از امور؛ و هم امین و معتقد به‏‎ ‎‏نهضت باشد. این یکی از مسائل بزرگ است که ما الآن مواجه با آن هستیم فعلاً، و بعدش‏‎ ‎‏هم مسائل دیگری پیش می آید، و مابین راه هستیم الآن. ما الآن مسائلی پیش داریم که‏‎ ‎‏یکی یکی باید درست بشود، و تا این مسائل درست نشود، ما نرسیدیم به آن مطلبی که‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی است.‏

‏     الآن شما ملاحظه کنید که در همین مجلس خبرگان، که آقایان اهل علم و علما و عدّۀ‏‎ ‎‏دیگری هستند، بعض افراد هستند که فکرشان فکر اسلامی نیست. یا اگر فکر اسلامی‏‎ ‎‏باشد، اسلام را درست نمی دانند چیست. اینها الآن در مسائلی اشکالتراشی می کنند، ولو‏‎ ‎‏مواجه با این است که اکثریت مخالف با آنها هستند؛ لکن در عین حالی که اکثریت مسْلم‏‎ ‎‏و طرفدار اسلام و اسلام را می دانند چی است، مع ذلک، یکی دو نفر وقتی که در یک‏‎ ‎‏محلی باشد که همه شان هم چه هستند، الاّ یکی دو نفر، اشکالتراشی می کنند و چوب لای‏‎ ‎‏چرخ می گذارند. ولهذا من باید به آقایان، هم به آقایان اهل خبره، مجلس خبره، عرض‏‎ ‎‏کنم که تحت تأثیر قلمها و قدمهایی که برخلاف اسلام دارد برداشته می شود واقع نشوید.‏‎ ‎‏شما مسائل را آن طوری که فهمیدید که برای اسلام است، اسلام را تقویت کنید. خدا‏‎ ‎‏ناصر شماست. خداوند یاری می کند: ‏إِنْ تَنْصُرُوا الله َ یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ‏نصرت خدا را‏‎ ‎‏بدهید، خدا ناصر شماست.‏


[[page 220]]اهمیّت ویژۀ ولایت فقیه

‏     به حرفهای آنهایی که برخلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب‏‎ ‎‏می کنند و می خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند ‏‏[‏‏اعتنا نکنید‏‏]‏‏ اگر چنانچه فقیه در کار‏‎ ‎‏نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا‏‎ ‎‏طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی‏‎ ‎‏غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزۀ او‏‎ ‎‏وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی یک کسی نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه‏‎ ‎‏است؛ نمی فهمند فقیه چه است؛ نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آنها خیال می کنند که‏‎ ‎‏یک فاجعه به جامعه است! اینها اسلام را فاجعه می دانند، نه ولایت فقیه را. اینها اسلام را‏‎ ‎‏فاجعه می دانند، ولایت فقیه فاجعه نیست. ولایت فقیه، تَبَع‏‎[2]‎‏ اسلام است.‏

بطلان وکالت نمایندۀ مخالف با جمهوری اسلامی 

‏     چشم هایتان را باز کنید! اهل خبره چشمشان را باز کنند. کسانی که با ولایت فقیه‏‎ ‎‏مخالفت می کنند برخلاف این چیزی که ملت آنها را تعیین کرده است عمل می کنند،‏‎ ‎‏وکالت ندارند در این امر. من اولی که مجلس بنا بود تأسیس بشود، و پیش بینی این امور را‏‎ ‎‏می کردم. اعلام کردم که مردم جمهوری اسلامی می خواهند، جمهوری غربی را‏‎ ‎‏[‏‏نمی خواهند‏‏]‏‏ جمهوری کمونیستی نمی خواهند مردم. مردم، جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏می خواهند. مردم شما را وکیل کردند که جمهوری اسلامی درست کنید. کسی که‏‎ ‎‏مخالفت کند با احکام اسلام، مخالف با جمهوری اسلامی است؛ مخالف با رأی موکّلین‏‎ ‎‏هست، آنها شما را وکیل نکردند برای این امر. همه تان هم اگر چنانچه یک چیزی بگویید‏‎ ‎‏که برخلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید؛ حرفتان قبول نیست، مقبول نیست. ما به‏‎ ‎‏دیوار می زنیم آن حرفی را که برخلاف مصالح اسلام باشد. آن قدری که شما اختیار‏
‎[[page 221]]‎‏دارید در این مجلس، این است که جمهوری اسلامی را بر طبق موازین اسلامی پیاده‏‎ ‎‏کنید. البته راجع به امور اداری اش و اینها نظر دادن هیچ مانعی ندارد. نظر دادن مانعی‏‎ ‎‏ندارد؛ اما اشکالتراشی و این حرفها را به مردم القا کردن که اگر چنانچه فقاهت در کار‏‎ ‎‏بیاید و فقیه باشد، اگر چنانچه ولایت فقیه باشد، یک بساطی لازم می آید و یک بساط‏‎ ‎‏دیگری.‏

مخالفت دشمنان با اسلام و نهضت اسلامی 

‏     آقا ما مدتها زیر بار طاغوت بودیم، بس است! ملت ما مدتها ـ پنجاه سال، بلکه‏‎ ‎‏دوهزار و پانصد سال ـ زیر بار طاغوت بود، بس است! آقایان بگذارید یک چند وقتی‏‎ ‎‏هم مردم الهی بشوند، تجربه کنید. لااقل بفهمید این معنا را، که با تجربه بفهمید، که یک‏‎ ‎‏ملتی که تا حالا تحت بار طاغوت بوده است، حالا هم تحت بار الله باشد، این را تجربه‏‎ ‎‏کنید. اگر از اسلام بدی دیدید، بگویید چه بدی از اسلام تا حالا دیدید؟ تا حالا که‏‎ ‎‏اسلامی در کار نبوده در مملکت ما نمی گذاشتند، حالا هم شماها نمی گذارید. آن وقت‏‎ ‎‏دشمنها ‏‏[‏‏نمی گذاشتند‏‏]‏‏ حالا بعضی دوستهایی که ملتفت نیستند، نمی گذارند. یا شاید‏‎ ‎‏بعضیشان هم دشمن باشند. چرا باید شما بترسید از اینکه یک نفر آدم در مثلاً تو اتاق اش‏‎ ‎‏[‏‏نشسته‏‏]‏‏ و یک چیزی می نویسد، در روزنامه هم درج می کند. اینها نمی دانند اصلاً‏‎ ‎‏معنای اسلام چه است. اینها مخالف نهضت اسلام هستند. اینها اگر مخالف با رژیم هم‏‎ ‎‏باشند، مخالف با اسلام هم هستند. اینها یک چیز دیگری می خواهند، نه رژیم باشد و نه‏‎ ‎‏اسلام باشد؛ یک جمهوری دمکراتیک. دمکراتیک آن هم به آن معنایی که غرب وارد‏‎ ‎‏کرده اینجا؛ نه به آن معنایی که حتی که در غرب است. آن جمهوری که در آن‏‎ ‎‏دمکراتیک که در غرب هست حتی در ایران نیامده تا حالا، آن وارداتی است. این‏‎ ‎‏دمکراتیک که در ایران آمده، آن آزادی و آن نمی دانم استقلال و آن مسائلی که تا حالا‏‎ ‎‏آمده، همانهایی بوده است که آریامهر فریاد می کرد «تمدن بزرگ»؛ و همان بود که همه‏‎ ‎‏دیدید این «تمدن بزرگ» پدر این ملت را درآورد! بس است! کافی است! آریامهر کافی‏
‎[[page 222]]‎‏است برای ما تا قیامت. این قدر تبعیت نکنید از این رژیم، این قدر تبعیت نکنید از این‏‎ ‎‏غربیها، از این شرقیها. کافی است ظلمی که به ما تاکنون شده است. باز هم باید ما زیر بار‏‎ ‎‏ظلم برویم؟ باز هم از زیر بار اسلام می خواهند خارج شوند؟ یک مسئلۀ «تشریفاتی»!‏‎ ‎‏بله، آقایان بعضیشان می گویند مسئلۀ ولایت فقیه یک مسئلۀ «تشریفاتی» باشد، مضایقه‏‎ ‎‏نداریم. اما اگر بخواهد ولیّ، دخالت بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم ـ حتماً باید‏‎ ‎‏یک کسی از غرب بیاید دخالت بکند؟! ـ ما قبول نداریم که یک کسی اسلام تعیین کرده‏‎ ‎‏او دخالت بکند. اگر متوجه به لوازم این معنا باشند، مرتد می شوند! لکن متوجه نیستند.‏

گرفتاری های دوستان جاهل و دشمنان عاقل

‏     ما این گرفتاریها را داریم. ما بین راه هستیم. ما بعد از این هم گرفتاری راجع به رئیس‏‎ ‎‏جمهورش داریم: یکی می گوید لازم نیست مسلمان باشد. یکی می گوید لازم نیست‏‎ ‎‏شیعه باشد. یکی می گوید لازم نیست نمی دانم چه باشد، طرفدار اسلام باشد. ما بعد از‏‎ ‎‏این گرفتاری داریم، آقا. گرفتار همین یا دوستهای جاهل، یا دشمنان عاقلِ متوجه. ما‏‎ ‎‏گرفتاریم باز، مابین راهیم. آقا، سستی نکند ملت ما. اگر وکلاشان خواستند برخلاف‏‎ ‎‏اسلام عمل بکنند، مردم مختارند که وکلا را عَزْلِشان بکنند، بریزندشان دور. آنها خیال‏‎ ‎‏می کنند که نه، این خلاف آزادی است. شما دارید دیکتاتوری می کنید! شما دارید در‏‎ ‎‏مقابل ملت می ایستید. ملت اسلام را می خواهد، شما می گویید لازم نیست! ملت ولایت‏‎ ‎‏فقیه را می خواهد، که خدا فرموده است، شما می گویید خیر، لازم نیست! و شما‏‎ ‎‏می خواهید چند نفر آدم را بر سایرین تحمیل بکنید. این دیکتاتوری است؛ نه اینکه‏‎ ‎‏اکثریت در آنجا که با آنهایی است که اسلام را می دانند چه است و تبعیت اسلام را هم‏‎ ‎‏دارند. شما چند نفر ایستاده اید در مقابل اسلام.‏

ولایت فقیه، خواستۀ ملت 

‏     من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ما را از شرّ دوستهای جاهل و دشمنهای‏‎ ‎‏شیطان نجات بدهد. و در این مراحلی که داریم که بعد آن پیش می آید، مجلس شورا،‏
‎[[page 223]]‎‏آن شوراها، که نصیحت را عرض کردم که باید چه بکنید ـ آنجا هم ان شاءالله در هر‏‎ ‎‏موقعش عرض می کنم ان شاءالله این راه را با قدرت و با قوّه و با بینش کامل این راه را طی‏‎ ‎‏بکنید. و طی می کند، این ملت است، ملت می خواهد، ما چه بکنیم. شما فرض بکنید که‏‎ ‎‏خیر، فاجعه است، ما فرض می کنیم که فاجعه است، این فاجعه را ملت ما می خواهد، شما‏‎ ‎‏چه می گویید این ولایت فقیه را شما می گویید این «فاجعه» است! این فاجعه را ملت ما‏‎ ‎‏می خواهد. بیایید، سؤال می کنیم، به رفراندم می گذاریم، که آقا ولایت فقیه را که آقایان‏‎ ‎‏می فرمایند «فاجعه» است، شما می خواهید؟ ببینید «آری»اش چه قدر است «نه»اش چه‏‎ ‎‏قدر است. خدا همه تان را توفیق بدهد؛ مؤید بکند.‏

‎ ‎

‎[[page 224]]‎

  • ـ سورۀ محمد ص، آیه 7: «اگر شما خدا را یاری کنید، خدا هم شما را (همه جا) یاری می کند و (بر حوادث) ثابت قدم گرداند».
  • ـ دنباله.

انتهای پیام /*