سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان حزب جمهوری اسلامی (حزب الله و حزب های شیطانی)

کد : 71817 | تاریخ : 06/10/1361

سخنرانی

‏زمان: صبح 6 دی 1361 / 11 ربیع الاول 1403‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: حزب الله و حزبهای شیطانی‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی) ـ‏‎ ‎‏هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، اعضای شورای مرکزی و مسئولان دفاتر‏‎ ‎‏حزب جمهوری اسلامی سراسر کشور.‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

بیان تفاوت حزب الله با حزبهای شیطانی

‏     ‏‏این هم از برکات انقلاب و نهضت اسلام است که با آقایانی که در اطراف هستند‏‎ ‎‏ملاقات می کنم و امیدوارم این اجتماعات و ملاقاتها مفید باشد. از اول عالم تا حال، دو‏‎ ‎‏حزب بوده است: یکی حزب الهی و یکی حزب غیر الهی و شیطانی. و آثار هر یک هم‏‎ ‎‏جدا بوده است و آنی که مال الله بوده، چون مقصد، خدای تبارک و تعالی است، به سوی‏‎ ‎‏او و در راه مستقیم است و آن که بر خلاف این راه بوده، که اکثریت هم با اینهاست،‏‎ ‎‏حزبهای شیطانی هستند، از صدر عالم تا حالا، زمان رسول الله هم بوده است و در زمان‏‎ ‎‏خودمان هم حزب رستاخیز را دیدید که مقصدشان معلوم بود. حزبهای الهی، آثارش‏‎ ‎‏این است که روح خداست؛ یعنی، کوشش آن این است که دعوت به خود نکند ودعوت‏‎ ‎‏به خدا بکند؛ دعوت به طبیعت نکند و دعوت به الوهیت و ملکوت بکند. و این علامتی‏‎ ‎‏است که انسان خودش می تواند بفهمد که کجا می رود؛ آیا طرف حزب خدایی و خدا‏‎ ‎‏می رود و جزء حزب الله است یا طرف حزبهای دیگر؟ انسان می تواند تشخیص بدهد که‏‎ ‎‏چه کاره است. البته گاهی حجابها مانع می شود که انسان بفهمد چه کاره است. آنها که در‏‎ ‎‏این راه اند که راه را پیدا کنند، می توانند حجابها را پاره کنند و بیایند راه حزب الله را، از‏
‎[[page 191]]‎‏باب اینکه ‏حِزْبَ الله ِ هُمُ الْغالِبُونَ.‎[1]‎‏ و حزبهای دیگر هم که فرضاً مدتی بمانند و دست و پا‏‎ ‎‏بزنند مغلوب اند. ‏

نفاق بدترین و بالاترین انحراف انسان

‏     ‏‏و آن چیزی که لازم است برای همۀ افراد بشر، این است که توجه کنند که خودشان‏‎ ‎‏رادر حزب خدا وارد کنند. انبیا هم برای همین آمدند؛ یعنی، اگر جنگ می کردند برای‏‎ ‎‏خدا بود و اگر صلح می کردند برای خدا و اگر دعوت می کردند برای خدا. و هیچ یک از‏‎ ‎‏انبیا را سراغ نداریم که گوشه گیری کرده باشد؛ چوپان است، عصایش را بر می دارد و راه‏‎ ‎‏می افتد برای نجات مردم و فرعون، ولی فرعون نتوانست نجات پیدا کند. و اسلام است‏‎ ‎‏که راه افتاد با همین فقیرها و با همین مردم که در نظر اشخاص دیگر مردم پایین بودند و‏‎ ‎‏اشکال به پیغمبر می کردند که با تو یک دسته اراذل و مردم پست هستند! و امروز تمام‏‎ ‎‏خوبیهایی که در دنیا هست و تمام آثار خیر، اثر دعوت انبیاست؛ یعنی، مردمی که دعوت‏‎ ‎‏انبیا را قبول کردند، آثار خیر گذاشتند و یک دسته هم که اعوجاج داشتند و آثار خیر‏‎ ‎‏گذاشتند، باز هم اینها از آثار انبیاست؛ برای اینکه آثار انبیا اسباب این شد تا آنها از خوف‏‎ ‎‏ملتها یک همچو کارهایی را انجام دهند و خودشان را به این راه بزنند و وارد بشوند که‏‎ ‎‏مقاصدشان را پیش ببرند، لکن این انحراف است و انسان باید از این انحرافها نجات پیدا‏‎ ‎‏کند. ‏

‏     و بدترین انحراف این است که انسان در ظاهر یک جوری نمایش دهد که واقعش بر‏‎ ‎‏خلاف اوست. این نفاق است و نفاق از بدترین خبرهایی است که در قرآن مجید آمده‏‎ ‎‏برای خود منافقین، بخصوص یک سوره آمده است، و برای غیر منافقین بالخصوص‏‎ ‎‏سوره نیست. البته برای کفار آمده که کفار منافقین هم هستند. بنابراین، آن قدری که‏‎ ‎‏اسلام تکیه کرده است بر اینکه منافقین را از بین ببرد یا اصلاحشان کند، برای کفار این‏‎ ‎‏طور نیست. انسان می داند با آدم کافر چه بکند، اما با منافقین نمی داند چه کند. زمان‏‎ ‎


‎[[page 192]]‎‏پیغمبر هم همین طور بوده است. و در اسلام از منافقین بیشتر تکذیب شده است و منافق‏‎ ‎‏اوضح مصادیق کفر است.‏

اصلاح نفس قبل از اصلاح دیگران

‏     ‏‏در هر صورت، باید جامعۀ ما، روحانیون ما، روشنفکران ما و دانشمندان ما در فکر‏‎ ‎‏این باشند که این نعمت و فرصتی که خدا به ما داده است، طوری نشود که آن را شکر‏‎ ‎‏نکنیم. آقایان در هر جا که هستند، در حزب یا در خارج حزب، باید کاری کنند که مردم‏‎ ‎‏را در صحنه نگه دارند. وقتی مردم با هم مجتمع شدند، آن وقت است که می توانند کاری‏‎ ‎‏انجام دهند و وقتی قطرات جمع شد سیل هم درست می شود. بنابراین، ما باید دعوت‏‎ ‎‏بکنیم و دعوت ما به خود نباشد، دعوت به دنیا نباشد، دعوت به خدا باشد. وقتی دعوت‏‎ ‎‏به خدا شد و دنیا هم الهی شد، می شود آخرت و می شود ملکوت دنیا و فرقی ندارد ما بین‏‎ ‎‏اینجا و ملکوت و جبروت؛ همه اش جلوه ای است از خدا. آن چیزی که دنیا را بد می کند‏‎ ‎‏این است که انسان توجه کند به عالم پایین، در مقابل خدای تبارک و تعالی. و کسی که دنیا‏‎ ‎‏را دارد و خیرات و مبرات و زکات و خمس و همۀ اینها را می دهد، دنیایش بد نیست. و‏‎ ‎‏میزان ، حجم نیست؛ میزان، آن وضعیت روحی هر کس است. ‏

‏     و مبدأ همۀ خطرها برای انسان خود آدم است، و مبدأ اصلاح هم از خود آدم باید‏‎ ‎‏شروع شود. و نمی شود که یک واعظی که خودش اصلاح نشده بتواند دیگران را اصلاح‏‎ ‎‏کند. و آن واعظی می تواند موعظه کند که در باطنش هم موعظه شده باشد. و همین طور‏‎ ‎‏هر کس که می خواهد صحبت کند باید توجه کند که چه می خواهد بگوید. آیا در این چیز‏‎ ‎‏رضای خدا هست؟ آیا دعوت به خودش هست یا دعوت به خدا؟ بعد هم که صحبت‏‎ ‎‏کرد، بنشیند که آیا این صحبت برای این بود یا برای آن. این راهی است برای سیر انسان‏‎ ‎‏به خدا که مراقبت کند از خودش و بعد از مراقبت، محاسبه نماید. این طور نیست که‏‎ ‎‏حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد؛ میزان، ایدۀ حزب است و اگر ایده چیز دیگری‏‎ ‎‏باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد. بنابراین، ما باید کوشش کنیم که‏
‎[[page 193]]‎‏حزبمان را حزب الله کنیم، خودمان را جزء حزب الله قرار دهیم. و من امیدوارم که آقایان‏‎ ‎‏موفق شوند در هر جا که هستند، برای اسلام و برای خدا و برای رسیدن به مقصد الهی‏‎ ‎‏فعالیت کنند و اگر در بین خودشان دیدند که کسی انحراف دارد، به آقایان اطلاع دهند.‏‎ ‎‏من امیدوارم که خداوند تأیید کند که برای اسلام ان شاءالله ، مفید واقع شوید. ‏

‏و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

‎[[page 194]]‎

  • ـ سورۀ مائده، آیۀ 56: لشکر خدا پیروز خواهند بود.

انتهای پیام /*