سخنرانی

سخنرانی در جمع کارکنان وزارت صنایع، مخترعان و مبتکران (خودکفایی)

کد : 72022 | تاریخ : 01/08/1362

سخنرانی

‏زمان: صبح 1 آبان 1362 / 16 محرم 1404‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: تلاش برای خودکفایی و رهایی از وابستگی ـ تقدیر از پیروزیهای رزمندگان ‏

‏حضار: نبوی، بهزاد (وزیر صنایع سنگین) ـ کارکنان واحدهای تولیدی وابسته به وزارت صنایع‌‌ ـ ‏‎ ‎‏مخترعان و مبتکران وابسته به سازمان پژوهشهای علمی کشور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

جبران نقیصه ها با اتکال بخدا و اعتماد به نفس

‏     ‏‏من از مشاهدۀ شما برادران که در راه پیشبرد مقاصد اسلام و پیشبرد مقاصد میهن‏‎ ‎‏مشغول جهاد هستید تشکر می کنم، و امیدوارم که خداوند شما همۀ برادران را توفیق‏‎ ‎‏بدهد که بیشتر برای کشور خودتان مفید باشید. شما می دانید که در رژیم سابق باید‏‎ ‎‏بگوییم که رژیم بازدارنده بود نسبت به جوانهای ما، آنها را نه اینکه نمی خواست رشد‏‎ ‎‏بدهد، آنها را می خواست متوقف کند به نفع ابرقدرتها. و لهذا همۀ جهات این کشور‏‎ ‎‏وابسته شد، و با چپاولهای بسیار زیاد، وابستگان به آن رژیم فرار کردند و یک کشوری که‏‎ ‎‏ورشکسته بود تقریباً، به دست شما جوانان دادند، و شما جوانان برومند کشور هستید که‏‎ ‎‏باید جبران آن نقیصه هایی که در طول تاریخ این دو جنایتکار، پدر و پسر جنایتکار به این‏‎ ‎‏کشور وارد شد جبران کنید. و عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید که من‏‎ ‎‏کراراً عرض کردم، یکی اعتماد به خدای تبارک و تعالی، که وقتی که برای او بخواهید‏‎ ‎‏کار بکنید به شما کمک می کند، راه را برای شما باز می کند، در هر رشته که هستید‏‎ ‎‏راههای هدایت را به شما الهام می کند، و یکی اتکال به نفس، اعتماد به خودتان. شما‏‎ ‎‏خودتان جوان هایی هستید که می توانید همۀ کارها را انجام بدهید. مخترعین ما می توانند‏‎ ‎‏در سطح بالا اختراع بکنند. مبتکرین ما می توانند در سطح بالا ابتکار کنند، به شرط اینکه‏‎ ‎‏اعتماد به نفس خودشان داشته باشند، و معتقد بشوند به اینکه «می توانیم». در رژیم سابق‏
‎[[page 189]]‎‏«نمی توانیم» را در بین همۀ قشرها شایع کردند، به همه گفتند «ما نمی توانیم» و باید تواناها‏‎ ‎‏بیایند و به ما تعلیم بدهند، آنها هم که می آمدند تعلیم نمی دادند، شماها را وابسته‏‎ ‎‏می کردند. امروز که دست همۀ آنها بحمدالله قطع شده است و دیگر برای آنها جایی در‏‎ ‎‏این کشور باقی نمانده است، این شما جوانهای کشور هستید که در هر جا هستید باید به‏‎ ‎‏فکر آتیۀ کشور خودتان باشید، حال کشور خودتان باشید. و لازم است که با این دو‏‎ ‎‏خصیصه، اتکال به خدای تبارک و تعالی، اطمینان به نفس، بااین دو خصیصه به پیش‏‎ ‎‏بروید، و بعد از مدت کوتاهی خواهید دید که راههای سعادت بر شما باز می شود، و‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ طمعشان قطع می شود. و ان شاءالله این کشور یک کشور نمونه می شود‏‎ ‎‏برای کشورهای دیگری که آنها هم گرفتار آن تبلیغات ابرقدرتها هستند که نمی گذارند‏‎ ‎‏آنها هم رشد بکنند.‏

جهاد در راه خودکفایی کشور  

‏     ‏‏امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید و در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید‏‎ ‎‏این کشور دامن به کمر بزنید و همت بگمارید و فعالیت بکنید. فعالیت شما امروز برای‏‎ ‎‏کشور اسلامی یک عبادت است. شما امروز همه تان باایدۀ اسلامی در حال عبادت‏‎ ‎‏هستید، چه در کارخانه ها و چه درمواردی که به صنعت مشغول هستید، و چه در‏‎ ‎‏کشاورزی هر کس هست و چه در سایر کارخانه ها که هست. وقتی انسان برای خلق خدا‏‎ ‎‏خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند،‏‎ ‎‏نگذاشتند رشد معنوی بکنند، رشد مادی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما‏‎ ‎‏در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها. همان طوری که‏‎ ‎‏مجاهدین ما در جبهه ها مجاهدت می کنند، و عبادت خدا را در آنجا می کنند، شما هم در‏‎ ‎‏پشت جبهه ها هستید و عبادت خدای تبارک و تعالی را با همین کارهایتان انجام می دهید.‏‎ ‎‏و من امیدوارم که با فعالیت شما عزیزان، با فعالیت همۀ جوانهای ایران، همۀ قشرهای‏‎ ‎‏ملت، زن و مرد ملت، این کشور دیگر از آسیب دهر مصون باشد و دست همۀ ابرقدرتها‏‎ ‎‏تا ابد از آن کوتاه باشد.‏


‎[[page 190]]‎‏     شما می بینید که امروز ما گرفتار به دسیسه ها و توطئه های ابرقدرتها هستیم. اینکه همه،‏‎ ‎‏قدرتهای خودشان را روی هم گذاشتند و به کشور شما حمله کرده اند، چه حملۀ تبلیغاتی‏‎ ‎‏و چه حملۀ تسلیحاتی، برای این است که، آنها احساس می کنند که ایران است که می تواند‏‎ ‎‏خودش و دیگر کشورها را از قید اسارت ابرقدرت ها و چپاولگریهای آنها نجات بدهد.‏‎ ‎‏از این جهت، ما باید مهیا باشیم به اینکه این ضربه ای که زدیم به آنها دنبالش را بگیریم. ما‏‎ ‎‏در بین راه هستیم. کاری که شما جوانها کردید در دنیا بی نظیر است. هیچ کشوری را شما‏‎ ‎‏سراغ ندارید که از ابرقدرتی بریده باشد و به ابرقدرت دیگری اتصال پیدا نکرده باشد.‏‎ ‎‏بی استثنا تمام کشورهای دنیا یا در تحت سلطۀ مستقیم یا غیرمستقیم این ابرقدرت اند یا‏‎ ‎‏در تحت سلطۀ مستقیم یا غیرمستقیم آن ابرقدرت. و شما تنها هستید در دنیا که فاتحۀ هر‏‎ ‎‏دو را خواندید و دست هر دو را کوتاه کردید و می خواهید شما خودتان باشید.‏‎ ‎‏می خواهید مستقل باشید. می خواهید آزاد باشید. می خواهید آن قید و بندهایی که برای‏‎ ‎‏کشور شما در زمان طاغوت درست شده بود از آنها همان طور که رهایی پیدا کردید، رها‏‎ ‎‏باشید تا آخر، و این با جدیت خود شماست، با تلاش خود شماست برای همۀ کارها.‏‎ ‎‏هرکس در هر کاری که مشغول است، چه در دانشگاهها که مشغول دانش هستند، و چه در‏‎ ‎‏صحراها و بیابانها که مشغول کشاورزی هستند و چه در جبهه ها که مشغول فعالیت هستند،‏‎ ‎‏و چه در کارخانه ها که مشغول جهاد هستند، همه در جهاد در راه خدا هستند، و باید این‏‎ ‎‏جهاد را به آخر برسانند، و ان شاءالله به آخر می رسد. شما اراده کنید خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی عنایت می کند به شما، و شما مصمم باشید که خودتان برای کشور خودتان باشید و‏‎ ‎‏برای رفاه حال همه کشورهای تحت سلطه ان شاءالله . ‏

تحمل مصائب برای حفظ ارزشها

‏     ‏‏و شما می دانید که مصیبت هایی که به این کشور وارد شده است، از اول انقلاب‏‎ ‎‏تاکنون، چه حجم زیادی داشته است. و در ازای او این پیروزیهایی که برای شما حاصل‏‎ ‎‏شده است حجم بسیار افزون داشته است. ما در عین حالی که جوانهای بسیار لایق‏‎ ‎‏خودمان را، مردان کاردان خودمان را از دست دادیم، لکن آن چیزی که به دست‏
‎[[page 191]]‎‏آوردیم ارزش اش بیشتر از این معانی است. آنی است که سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ زن‏‎ ‎‏و فرزند خودش را فدای او کرده، آنی است که رسول الله - صلی الله علیه وآله وسلم-‏‎ ‎‏زندگانی خودش را در راه او صرف کرد، و ائمه معصومین ما در راه او آن همه رنج‏‎ ‎‏دیدند. ما هم که مدعی هستیم، و امیدوارم که این ادعا صحیح باشد ـ مدعی این هستیم که‏‎ ‎‏شیعیان آنها و پیروان آنها هستیم ـ باید همان طور که آنها تحمل داشتند مصایب را، در‏‎ ‎‏مقابل ارزش انسانی، در مقابل ارزشهای اسلامی، ما هم مصیبت ها را تحمل کنیم، و در‏‎ ‎‏مقابل همۀ مصیبت ها بایستیم، برای اینکه آن ارزش انسانی را به دست بیاوریم. اسلام را‏‎ ‎‏که رأس همۀ ارزش هاست در کشور خودمان و سایر کشورها پیاده کنیم.‏

رجزخوانی های صدام 

‏     ‏‏و شما می دانید که امروز در جبهه ها چه پیروزیهای چشمگیری به وسیلۀ همین‏‎ ‎‏جوانهای عزیز رزمندۀ ما به دست آمده است، که قدرتهای بزرگ الآن در فکر این هستند‏‎ ‎‏که برای شکست خوردن، تقریباً شکست آخر صدام، فکری بکنند که بلکه بتوانند این را‏‎ ‎‏حفظش بکنند. صدام هم که می بینید که وضع روحی اش یک وضع جنون آمیزی شده‏‎ ‎‏است که هر وقت شکست می خورد در میدان از دور می ایستد و کشور ما را، جوانهای ما‏‎ ‎‏را، بچه های ما را مورد موشکهای دوربرد می کند. و دیدید که با دزفول، سابق و حالا‏‎ ‎‏همین دیروز و امروز چه کرده است، و با مسجد سلیمان چه کرده است، و با مریوان و بانه‏‎ ‎‏چه کرده است. ما در جنگ بر او غلبه کردیم و او نمی تواند مقابله کند. و او با شرارت به‏‎ ‎‏مردم عادی، به مردم بی پناه، به اینها تجاوز می کند. و عجب این است که در یکی دو سه‏‎ ‎‏روز پیش از این، قبل از این جنایت، گفت که ما ـ به یکی از مسئولین آنها گفتند که، یا‏‎ ‎‏شاید خود صدام هم بودکه ـ ما به سازمان بین المللی یا یکی از همین سازمان ها گفتیم که‏‎ ‎‏ما حق خودمان را برای اینکه همۀ نقاط ایران را بکوبیم حفظ کردیم و ما این کار را‏‎ ‎‏می کنیم. و سازمان بین المللی هم که باصطلاح برای حفظ حقوق بشر است سکوت کرد و‏‎ ‎‏با این سکوت او را تشویق کرد به یک همچو جنایتی. او نمی تواند به نظامیهای ما صدمه‏‎ ‎‏بزند، لکن از دور می تواند که موشک بیندازد! موشک های دوربرد را بیندازد. همان‏
‎[[page 192]]‎‏موشک هایی که قدرت های بزرگ به او دادند، قدرت امریکا و شوروی به او دادند، او را‏‎ ‎‏از دور بیندازد و خانه های مظلومین را به سر خود و بچه هاشان خراب کند، و رجز خوانی‏‎ ‎‏کند که ما چه کردیم و چه کردیم، چقدر کشتیم. این رجز خوانی ندارد که یک دسته‏‎ ‎‏مظلومی که، زن و بچه ای که در خانه های خودشان خوابیده اند، شما با موشکی که از‏‎ ‎‏خارج ایران می اندازید آنها را بکشید. از آن طرف هم عربده می کشد که خاک عراق‏‎ ‎‏هیچ از دست نرفته و یک وجبش ایرانیها وارد نشدند، در صورتی که 700 کیلومترش را‏‎ ‎‏الآن وارد شده اند و ان شاءالله بعدها هم امید است که تتمیم بشود. و من باید از این‏‎ ‎‏جوانهای عزیزی که جان خودشان را در دست گرفته اند و برای اسلام در این جبهه ها‏‎ ‎‏فعالیت می کنند، این قوای مسلحۀ ما از هر طایفه ای که هستند، و این جهادسازندگی که‏‎ ‎‏آنها هم بسیار فعالیت می کنند، من باید از آنها تشکر کنم. و انصافاً ما رهین منت برای آنها‏‎ ‎‏هستیم که آنها دارند در جبهه ها با آن وضعی که هست فعالیت می کنند، و برای شما‏‎ ‎‏پیروزی می آفرینند، سرفرازی می آفرینند.‏

مدال شجاعت بخاطر شکست

‏     ‏‏و ما در عین حالی که الآن بسیاری از شهرهای آنجا زیر نظر ما هست، و رزمندگان ما‏‎ ‎‏می توانند آنها را بمباران کنند، ابداً همچو کاری نکردند و نباید هم بکنند، برای اینکه‏‎ ‎‏مردم شهرها گناهی ندارند. ما در جنگ باید جلوی او را بگیریم، در جنگ باید صدمات‏‎ ‎‏را به او وارد بکنیم و او را محطوم‏‎[1]‎‏ بکنیم و محکوم بکنیم و معدوم بکنیم ان شاءالله و من‏‎ ‎‏امیدوارم که این جنگ دیگر همین روزهای آخرش باشد ان شاءالله . این رژیم ساقط‏‎ ‎‏بشود و کشور عراق به دست خود ملت عراق اداره بشود، و به وجهش اسلامی و شایسته‏‎ ‎‏برای اسلام اداره بشود.‏

‏     و از مطالبی که امروز به من اطلاع دادند این بود که صدام به یکی از فرماندهان‏‎ ‎‏خودش که در جبهه گفته است یک پیروزیی انجام داده است مدال داده است و این دأب‏
‎[[page 193]]‎‏اوست. همان وقت هم که خرمشهر را گرفتند و بیرون کردند اینها را، مدال شجاعت به‏‎ ‎‏بعضی ها داده، حالا هم که با افتضاح اینها را بیرون کردند و قریب هفتصد نفر از آنها را در‏‎ ‎‏پشت جبهه آوردند و اسیر کردند و قریب سه هزار و پانصد نفر آنها را یا کشته یا مجروح‏‎ ‎‏کردند که بسیاری از فرماندهان آنها هم در بین آنها بوده، به حسب آن طوری که گزارش‏‎ ‎‏داده اند ایشان باز مدال داده است، و بهتر این است که یک مدالی به خودش بدهند و آن‏‎ ‎‏مدال شجاعت. برای اینکه، این آدم در عین حالی که این سبعیت را دارد، این وضع‏‎ ‎‏روحی را هم دارد که از آن طرف به این طرف و آن طرف متشبث می شود به اینکه بیایید‏‎ ‎‏و مرا رها کنید از این گرفتاری که پیدا کردم، از آن طرف هم عربده می خواند، از آن‏‎ ‎‏طرف هم این بیچاره هایی که فرستاده به جبهه اگر یک قصوری بکنند اعدام می کند آنها‏‎ ‎‏را. همین دو سه روز باز به حسب آن طوری که گفتند یک دادگاه صحرایی درست کرده‏‎ ‎‏و بسیاری از این فرماندهان را که سستی کردند در این امر، اعدام کرده است. این وضع‏‎ ‎‏روحی است که او پیدا کرده، یعنی یک وضعی الآن پیدا کرده است که به هر طرف‏‎ ‎‏می زند و هرجنایتی را حاضر است انجام بدهد. و من امیدوارم که خود عراقی ها و ارتش‏‎ ‎‏عراق بیش از این تحمل نکنند این جنایات این را، و این حزب بعث را به جای خودش‏‎ ‎‏بنشانند تا کشور عراق، تا ان شاءالله کشور عراق با سرافرازی و آسودگی بتواند به زندگی‏‎ ‎‏اسلامی خودش ان شاءالله ادامه بدهد.‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق همۀ جوان های جبهه و پشت جبهه و شما‏‎ ‎‏جوان های عزیزی که در جبهۀ داخل مشغول جهاد هستید از خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏می خواهم و امیدوارم که همه سالم و سعادتمند باشید و با قدرت و قوت مشغول کار‏‎ ‎‏باشید، مشغول جهاد باشید و به طور شایسته به کشور خودتان خدمت بکنید و ما هم‏‎ ‎‏دعاگوی شما هستیم ان شاءالله . ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

‎[[page 194]]‎

  • ـ محطوم: کوبیده شده؛ لِه شده؛ از بین رفته.

انتهای پیام /*