سخنرانی

سخنرانی در جمع مردم و مسئولین نظام (برکات میلاد و مبعث پیامبر)

کد : 72045 | تاریخ : 01/10/1362

سخنرانی

‏زمان: بعدازظهر 1 دی 1362 / 17 ربیع الاول 1404 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: برکات میلاد و مبعث پیامبر‏

‏مناسبت: میلاد پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق (ع)‏

‏حضار: مسئولین جمهوری اسلامی و مقامات لشکری و کشوری‏‎[1]‎‏ و اقشار مختلف مردم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اسرار میلاد و بعثت پیامبر اکرم

‏     ‏‏متقابلاً این عید بزرگ را، عید مبارک میلاد رسول اکرم و فرزند بزرگ ‏‏[‏‏وی‏‏]‏‏ امام‏‎ ‎‏صادق ـ سلام الله علیه ـ را به همۀ حضار و همۀ مسلمین جهان و مستضعفان سرتاسر عالم‏‎ ‎‏تبریک عرض می کنم.‏

‏     من باید عرض کنم که این ولادت که دنبالش برکات پی در پی بود و منتهی شد به‏‎ ‎‏بعثت و نزول وحی از جانب خدای تبارک و تعالی بر قلب مبارک آن سرور، ابعادش‏‎ ‎‏برای بشر تاکنون معلوم نشده است.‏


‎[[page 260]]‎‏     آنکه قرآن کریم دنبالش بوده است حتی برای متعمّقان آخر الزمان هم به آن طوری‏‎ ‎‏که باید کشف نشده است و همین مقداری که معلوم شده است و کشف شده است، وقتی‏‎ ‎‏که ملاحظه کنید باقبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالتهای‏‎ ‎‏اجتماعی قبل الاسلام می بینید که همین مقدار هم یک تحول عظیمی در دنیا پیش آورده‏‎ ‎‏است که سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد. در سیر عرفانی، شما ملاحظه بفرمایید که‏‎ ‎‏قبل از اسلام چی بوده است و بعد از اسلام و با تعلیمات اسلام مقدس و قرآن کریم چه‏‎ ‎‏شده است.‏

‏     اشخاصی که قبل از اسلام بودند در عین حالی که اشخاص بزرگی بودند مثل‏‎ ‎‏ارسطو‏‎[2]‎‏ و امثال او، مع ذلک وقتی کتابهای آنها را ما ملاحظه می کنیم بویی از آن چیزی‏‎ ‎‏که در قرآن کریم است در آنها نیست. همین آیاتی که در روایات ما وارد شده است که‏‎ ‎‏برای متعمقین آخرالزمان وارد شده است، مثل سورۀ «توحید» و شش آیه از سورۀ‏‎ ‎‏«حدید‏‎[3]‎‏»، گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الآن و تا بعدها بشود آن طوری که باید‏‎ ‎‏باشد، کشف بشود. البته مسائل در این باب خیلی گفته شده است، تحقیقات، تحقیقات‏‎ ‎‏بسیار ارزنده هم بسیار شده است، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است. همین آیۀ‏‎ ‎‏شریفه ‏هُوَالاَوّلُ وَالاخِرُ والظاهر والباطِنُ‎[4]‎‏ انسان خیال می کند که خوب، اول خلق،الله است و‏‎ ‎‏آخر هم همان است، و عرض می کنم که ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به‏‎ ‎‏حسب اسمائش. لکن اصلاً این مسئله این نیست که ما می فهمیم و فهمیده اند، مسائل بیش‏‎ ‎‏از این مسائل است. «هُوَالظاهر» اصل ظهور را به غیر خودش می خواهد نفی کند از غیر‏‎ ‎‏خودش، ظهور مال اوست. واقع مطلب همین است، منتها فهم این معنا که ظهور، ظهور‏‎ ‎‏اوست و عالم و تمام هستی ظهور اوست، فهم این مشکل است. و ‏هُوَمَعَکُمْ‎[5]‎‏ که در همین‏‎ ‎
‎[[page 261]]‎‏آیات وارد شده است، «معکم» یعنی همراه ماست، او اینجاست و ما اینجا. این معیت،‏‎ ‎‏مثلاً فلاسفه «معیت قیّومیّة» می گویند، قیّومیّة ولی مسئله را حل می کند؟ مثل معیت علت و‏‎ ‎‏معلول است؟ مثل معیت جلوه و ذی جلوه است؟ مسائل این نیست. متعمّقین آخرالزمان‏‎ ‎‏هم به اندازه عمق ادراکشان بهتر از دیگران فهمیده اند، والاّ حد قرآن آن است که ‏إنّما یَعْرِفُ‎ ‎القُرآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ.‎[6]‎‏ این «یعرف القرآن من خوطب به» این نحو آیات است والاّ بعضی‏‎ ‎‏آیاتی که مربوط به احکام ظاهریه است و مربوط به نصایح است که همه می فهمند. آنی‏‎ ‎‏که «لا یَعْرِفُهُ اِلاّ مَنْ خُوطِبَ بِه» یعنی خود رسول اکرم، یعنی واسطه هم نمی تواند بفهمد،‏‎ ‎‏جبرئیل هم نتوانسته است. جبرئیل امین هم یک واسطه ای بوده است که خوانده است بر‏‎ ‎‏حضرت، این آیاتی که از غیب بر او وارد شده است، و مأمور شده است که برساند، اما‏‎ ‎‏آن هم «مَنْ خُوطِبَ بِه» نیست. «مَنْ خُوطِبَ بِه» فقط خود رسول اکرم است، و دیگران هم‏‎ ‎‏که به واسطه آن نوری که از حضرت رسول صلی الله علیه و آله ـ در قلب ـ آن تعلیم‏‎ ‎‏نورانی که از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهمیده اند. و اما دست‏‎ ‎‏امثال ما و بشر عادی کوتاه است از اینکه واقعاً بداند که «هومعکم» یعنی چه، چه معیتی‏‎ ‎‏است این؟ ـ وَ هُوَ نورالسّمواتِ والارْضِ ـ ‏اَلله نُورُالسّمواتِ والارْضِ‎[7]‎‏ این چی است؟‏‎ ‎‏«نورالسموات» چی است؟ چطور «نور سموات» است؟ ولهذا «منوّرالسموات» گفته اند و‏‎ ‎‏هیچ ربطی به آیه ندارد. تحول معنوی و تحول عرفانی که به واسطه قرآن پیدا شده است‏‎ ‎‏فوق همۀ مسائل است. و بشر، هر کس از یک بعد به قرآن نگاه کرده است، و بعضی بعد‏‎ ‎‏ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعی را، بعد مسائل سیاسی را، بعد مسائل فلسفی، بعد مسائل‏‎ ‎‏عرفانی. لکن آن بعد حقیقی که بین عاشق و معشوق است، آن سرّی که بین خدا و پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم است، آن یک مطلبی نیست که ماها بتوانیم بفهمیم چی است قصّه. ‏

‏     آنکه از حضرت باقر ـ سلام الله علیه ـ نقل شده است که فرموده است که من از‏
‎[[page 262]]‎‏«صمد»، تمام احکام و شرایع را، تمام حقایق را از «صمد» می توانم نشر کنم،‏‎[8]‎‏ مسئله‏‎ ‎‏هست این. البته ما هم از «صمد» می توانیم اصول معارف رابفهمیم، لکن او زاید بر این‏‎ ‎‏مسائل می گوید. در هر صورت کمال تأسف است برای انسانها که نمی خواهند بدانند، در‏‎ ‎‏راه دانستن نیفتاده اند، در راه معرفت کتاب خدا قدم برنداشته اند، ارتباط با مبدأ وحی‏‎ ‎‏برقرار نکردند که از مبدأ وحی تفسیر بشود برایشان. آن ارتباط فقط بین رسول خدا و‏‎ ‎‏خدا بود و به تبع او هم بین خواصی که بوده اند. مسائل فلسفی هم همین طور، مسائل‏‎ ‎‏فلسفی هم وقتی شما فلسفه ارسطو که شاید بهترین فلسفه ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه‏‎ ‎‏کنید می بینید که فلسفه ارسطو با فلسفه ای که بعد از اسلام پیدا شده است فاصله اش زمین‏‎ ‎‏تا آسمان است در عین حالی که بسیار ارزشمند است در عین حالی که شیخ الرئیس راجع‏‎ ‎‏به منطق ارسطو می گوید که تاکنون کسی نتوانسته در او خدشه ای بکند یا اضافه ای بکند،‏‎ ‎‏در عین حال فلسفه را وقتی که ملاحظه می کنیم فلسفه اسلامی با آن فلسفه قبل از اسلام‏‎ ‎‏زمین تا آسمان فرق دارد.‏

‏     و راجع به امور اخلاقی، راجع به امور تربیتی، راجع به و بالاخره قرآن وارد شده است‏‎ ‎‏برای انسان به جمیع شئونی که انسان دارد، برای تربیت انسان به جمیع ابعادی که انسان‏‎ ‎‏دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غیرمتناهی است. برای همه وارد شده است، برای همه چیز و‏‎ ‎‏یک سفره ای است که پهن شده است برای بشر که هر کس می تواند از آن سفره به مقدار‏‎ ‎‏استعداد خودش استفاده کند. و مع الأسف استفاده کم شده است، و باید عرض کنم که‏‎ ‎‏انبیا از آدم تا خاتم به آن مقصدی که داشتند نرسیدند، در عین حالی که هر چه کمال در‏‎ ‎‏دنیا هست از آنهاست، مع ذلک به آن مقصدی که آنها داشتند نرسیدند.‏

مدعیان دروغین پیروی از حضرت موسی و عیسی (ع)

‏     ‏‏و نکته ای که باید عرض کنم این است که این شرایع معروفی که الآن بین بشر معروف‏‎ ‎‏است، حالا ما شریعت حضرت موسی، شریعت عیسی و شریعت اسلام، وقتی که ملاحظه‏‎ ‎


‎[[page 263]]‎‏می کنیم حال مشرع را، حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ را، وضع زندگی حضرت موسی‏‎ ‎‏و کیفیت تبلیغ او و مبارزه ای که او کرده است با طاغوت، او را وقتی که ملاحظه می کنیم،‏‎ ‎‏بعد می رویم سراغ امت موسی، آنهایی که می گویند ما امت حضرت موسی هستیم و ما‏‎ ‎‏پیرو حضرت موسی هستیم. موسی معارضه می کرد با طاغوت و اینها که می گویند ما پیرو‏‎ ‎‏حضرت موسی هستیم خودشان طاغوتند، در عین حال می گویند ما پیرو حضرت موسی‏‎ ‎‏هستیم. رادیو اسرائیل بسیار نصایح حضرت موسی را هم نقل می کند اما اسرائیل چه جور‏‎ ‎‏است؟ وضع او چی است؟ آنهایی که خودشان را انتساب می دهند به حضرت موسی و‏‎ ‎‏موسی وضع زندگی اش آن بود که یک شبان بود و یک عصا داشت و وضع شبانی اش‏‎ ‎‏هم آن وضع بود که تاریخ می گوید. آن وقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترین قدرتی که در‏‎ ‎‏آن وقت بود و با او معارضه کرد و توجه به دنیا به هیچ وجه نداشت. آن وقت می بینیم که‏‎ ‎‏اینهایی که خودشان را از حضرت موسی می دانند چقدر به دنیا چسبیده اند. سرمایه های‏‎ ‎‏بزرگ امریکا در دست آنهاست، قدرت مادی امریکا در دست آنهاست، و می گویند ما‏‎ ‎‏هم به شریعت موسی معتقدیم. از او بدتر پیروان حضرت عیسی است. حضرت عیسی را‏‎ ‎‏خوب، همه می گویند که یک شخص ـ همین طور هم بوده است - یک شخص روحانی‏‎ ‎‏الهی بوده است که هیچ توجه به این مسائل مادی نداشته است، و به حسب قول آنهایی که‏‎ ‎‏پیروانش می گویند هستیم، این است که ایشان به هیچ وجه توجه به این طور مسائل مادی‏‎ ‎‏نداشته است، یک شخص روحانی به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آن وقت می آییم‏‎ ‎‏سراغ پیروانش. پیروانش کی هستند الآن؟ تمام مفاسدی که الآن، یعنی نصف کنید،‏‎ ‎‏نصف مفاسدی که الآن در دنیا هستش از پیروان حضرت عیسی ـ سلام الله علیه ـ هست؟‏‎ ‎‏یعنی پیروان ادعایی. الآن دارند خودشان را مهیا می کنند برای عید میلاد حضرت عیسی،‏‎ ‎‏چه اشخاصی؟ اشخاصی که با عیسی مخالفت دارند، با خدای عیسی مخالفت دارند،‏‎ ‎‏اعتقاد به عیسی ندارند، لکن خودشان را می چسبانند به او. آن نصف دیگر عالم مال‏‎ ‎‏آنهایی است که ادعا می کنند که ما برای توده های مردم، برای ضعفا، برای چی داریم‏
‎[[page 264]]‎‏زی‏‎[9]‎‏ می کنیم، نمی خواهیم دیگر آن جهات قلدری در عالم باشد، می خواهیم همۀ‏‎ ‎‏مردم یک جور باشند. آنها هم آن طایفه اکثراً وقتی سراغ سرانشان می رویم می بینم که‏‎ ‎‏کرملین از امریکا بدتر است. لنین بامردم آن کرد، استالین آن کرد، اینها هم دارند این‏‎ ‎‏می کنند. آن ادّعا و آن عمل.‏

‏     وقتی می آییم سراغ خودمان، خودمان هم همین. مسلمین هم در عین حالی که همه‏‎ ‎‏سران دول اسلامی ادعای اسلامیت می کنند، ادعای پیروی از پیغمبر اسلام می کنند،‏‎ ‎‏درعین حال می بینید که هیچ شباهتی ما بین سران آنها با اسلام، هیچ شباهتی نیست، هیچ‏‎ ‎‏ارتباطی نیست. ادعا زیاد است، ادعاها هست ما پیرویم ولی پیرویم در مقام عمل. سیرۀ‏‎ ‎‏پیغمبر چی بوده است، سیرۀ شماها چی است؟ پیغمبر در بین بشر چه جور زندگی کرده‏‎ ‎‏است، شما در بین بشر چه جور زندگی می کنید؟ پیغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما‏‎ ‎‏با مردم مظلوم چه هستید؟ پیغمبر با طاغوتها چه جور بوده و شما با علاوه بر اینکه خودتان‏‎ ‎‏طاغوتچه هستید با طاغوتها چطور هستید؟ پیغمبر با مستضعفین عالم چه وضع داشته و‏‎ ‎‏شما چه وضع دارید؟ پیغمبر وضع زندگی ظاهری اش چی بوده و شما چه هستید و چه‏‎ ‎‏دارید؟ مجرد اینکه من بگویم من تابعم که درست  نمی شود مطلب. سران دولتهای‏‎ ‎‏اسلام همه این طور هستند. پیغمبر می گوید مسلمین، با هم مجتمع باشید! شمامتفرق‏‎ ‎‏می کنید! قرآن می گوید ‏واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ جَمِیعاً‎[10]‎‏ شما چسبیدید به حبل امریکا و شوروی.‏‎ ‎‏ادعاها زیاد است. من  نمی گویم که ماها که حالا در ایران هستیم ما هم تابع هستیم به آن‏‎ ‎‏معنا، ما ادعامان این است که میل داریم تابع بشویم، در خط این هستیم که تبعیت بکنیم.‏‎ ‎‏شما که می گویید تابع هستیم، که، قرآن خدا می گوید که با اینها یک طور نباشید ‏والّذینَ‎ ‎کَفَرُوا اَولِیائُهُم الطاغُوت‎[11]‎‏ خوب، شما اولیایتان کی هست الآن؟ با کی ارتباط دارید الآن؟‏‎ ‎‏خوب، یک دسته با آن طرف ارتباط دارید، یک دسته با آن طرف. ایران هم که‏‎ ‎


‎[[page 265]]‎‏می خواهد با هیچ کس نباشد، شما به فشارش می گذارید، فشار به اینکه چرا آن طرف‏‎ ‎‏نیست یا چرا آن طرف نیستی.‏

حمایت از متجاوز به بهانۀ صلح و حقوق بشر!

‏     ‏‏آن روزی که خدای نخواسته ایران هم بغلتد در یک طرفی، مسائل حل است، تمام‏‎ ‎‏است. ایران گناهش چی هست که از آن ور صدام هجوم می کند آن طوری و آن طور‏‎ ‎‏جنایات را بر او وارد می کند و او تودهنی می خورد، بعدها می خواهد یک راه دیگری‏‎ ‎‏پیدا بشود. تا آن وقتی که هجوم می کرد و می گفت که این مجوسیها را ما می خواهیم چه‏‎ ‎‏بکنیم، ما همه مجوسی بودیم، همۀ ایران جزو مجوس بودند، همۀ فارس زبانها یعنی‏‎ ‎‏مجوس. تا آن وقتی که قدرت داشت این طور بود. آن روزی که برگشت و تودهنی خورد‏‎ ‎‏از مسلمین ایران، از آن روز شروع کرد به اینکه ما همه مسلمانیم، چرا با هم دعوا بکنیم؟‏‎ ‎‏آخر شما آن صفحه صحبتهایشان را پهلوی هم بگذارید، آن روز می گوید اینها مجوس‏‎ ‎‏هستند، چه، ما می خواهیم برویم چه بکنیم، بگیریم اینجاها را چه بکنیم این عربستان،‏‎ ‎‏عربستان است باید ما بیاییم چه بکنیم، برای عربستان اسم می گذارند و نمی دانم اهواز را‏‎ ‎‏با «حای» «حُطّی» می نویسند و اینها. آن روزی که هجوم می کنند آن حرف را می زنند.‏‎ ‎‏امروزی که تودهنی خورده اند برای اینکه فرصت پیدا بکنند دوباره هجوم کنند، ادعا‏‎ ‎‏می کنند که آقا ما صلح طلبیم، هی صلح، صلح، صلح. و این مجامع عمومی نمی آیند‏‎ ‎‏بنشینند بگویند که آقا تویی که می گویی که صلح، چرا آن طور کردی؟ چرا حمله کردی‏‎ ‎‏که حالا بگویی صلح بکنم؟ اینهائی که ادعا می کنند که ما چه و چه هستیم، در یک محلی‏‎ ‎‏یک انفجاری واقع می شود ـ همۀ مردم، مستضعفین دنیا با شما مخالفند ـ انفجار، همۀ دنیا‏‎ ‎‏هست. در یک محلی یک انفجار واقع می شود، بعدش صدام ایلام را و اینها را بمباران‏‎ ‎‏می کند! آن وقت در آنجا می گویند خوب، تلافی درآورده، انتقام گرفته. همین‏‎ ‎‏طرفدارهای حقوق بشر از این حرفها می زنند این دنیا چه وضعی الآن پیدا کرده است؟‏

‏     این مسلمانها که ادعا می کنند که ما تابع پیغمبر اکرم هستیم، ما تابع قرآن کریم هستیم،‏‎ ‎‏خوب، این قرآن، بیایید ببینید این قرآن چه می گوید و شما چه می کنید. آنها می بینید که‏
‎[[page 266]]‎‏برای خاطر امریکا تمام این گرفتاریها را برای ما دارند پیش می آورند و می گویند ما‏‎ ‎‏مسلمان هستیم. خوب، این اسلام شد که شما بگویید که مسلم هستیم، لکن چون امریکا‏‎ ‎‏چطور است شما باید چه بکنید؟ نفت شان را به امریکا می دهند، تمام چیزهایی که مال‏‎ ‎‏خود ملت شان است تقدیم می کنند. ملتشان به آن ضعیفی و به آن بیچارگی دارد زیر ستم‏‎ ‎‏خود آنها پایمال می شود و باز ادعا می کنند که ما مسلمان هستیم. مگر با ادعا انسان‏‎ ‎‏مسلمان می شود؟ می گویند ما مسلمان هستیم و می خواهیم که اتحاد باشد. ایران «هفته‏‎ ‎‏وحدت» درست می کند، آنها می گویند ایران دارد تفرقه می اندازد. در بعضی‏‎ ‎‏رادیوهایشان بود که ایران دارد تفرقه می اندازد. ایران هفته وحدت درست کرده، او‏‎ ‎‏می گوید تفرقه می اندازد. ایران می گوید که آقا، ای یک میلیارد مسلم، جمع بشوید با هم!‏‎ ‎‏این قدرتهای بزرگ را نگذارید این طور ـ چی بکنند ـ تعدی بکنند به دنیا. اینها هر گوشه‏‎ ‎‏می گویند ایران چه، ایران چه، که نگذارند اصلاً این حرف از حلقوم ایران بیرون بیاید.‏‎ ‎‏بالاخره نه آنهایی که ادعا می کنند ما تابع حضرت موسی هستیم ادعایشان صحیح است.‏‎ ‎‏نه آنهایی که ادعا می کنند ما تابع حضرت عیسی هستیم ادعایشان صحیح است، نه‏‎ ‎‏اینهایی که ادعا می کنند ما تابع پیغمبر اسلام هستیم. ادعاست، همه اش ادعاست. اعمال را‏‎ ‎‏باید دید چی هست. آن که طرفدار حضرت موسی است ببینیم ـ چطوری ـ حضرت‏‎ ‎‏موسی عملش آن بود؟ تاریخ ثبت شده است، قرآن هست، تاریخ هست، تورات هست،‏‎ ‎‏همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بیایید ببینید چی هست، اعمال هم‏‎ ‎‏مشاهد. آن هم که تابع حضرت عیسی است، تاریخ حضرت عیسی مضبوط است و خود‏‎ ‎‏آنها هم می دانند ـ البته با یک انحرافاتی ـ اعمالشان را که همه مردم دارند می بینند. آن هم‏‎ ‎‏که ادعا می کند، من طرف آن که الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هیچ چیز را‏‎ ‎‏درست  نمی داند، آن هم که ادعا می کند که ما طرفدار ملت هستیم و توده ها هستیم و چه،‏‎ ‎‏آن هم هر جا دستش برسد می کوبد و می زند و می کشد و از بین می برد، و افغانستان را این‏‎ ‎‏طور کرده الآن. اینها هم که مسلمانند، خوب، همین طور. تاریخ اسلام را می بینند،‏‎ ‎‏دستشان است، قرآن کریم دستشان هست، سیره پیغمبر دستشان هست، همه را دارند‏
‎[[page 267]]‎‏می بینند مع ذلک عمل شان بر ضد است. نه اینکه مثل سایر متعارف مردم باشد. عمل‏‎ ‎‏سران ـ دولت ـ دولت های اسلامی به ضد اسلام است و فرق دارد با عملهای اشخاصی که‏‎ ‎‏یک قدری فرض کنید که خلاف می کنند. آنها در رأس واقع شدند و آنها اعمالشان بر‏‎ ‎‏خلاف حکومت اسلامی است، بر خلاف سیرۀ پیغمبر اسلام است، بر خلاف عملهای‏‎ ‎‏اهل بیت اسلام است، بر خلاف اینهاست الآن. و ما دنیایمان یک همچه دنیایی است.‏‎ ‎‏مدعیها خیلی زیاد ولیکن واقعیت همین است که همه می بینیم و می بینید، و تا چه وقت‏‎ ‎‏بشود که یک همچه مطلبی منعکس بشود ومنقلب بشود. البته انقلاب کلی اش با ظهور‏‎ ‎‏امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است ولی خوب، ما تکلیف داریم. این درست است، اما ما‏‎ ‎‏تکلیف داریم تکلیف این است که ما جدّیت کنیم در اینکه هر چه می توانیم قوّه هایمان را‏‎ ‎‏سر هم بگذاریم که جلو بگیریم از این مسائل.‏

نصیحت به دولتهای اسلامی

‏     ‏‏و ما نصیحتمان همیشه، ملت ایران و گویندگان ایران نصیحت شان همیشه بر‏‎ ‎‏دولت های اسلامی این بوده است که آقا، بیایید با هم مجتمع بشویم! بیایید با هم باشیم! ما‏‎ ‎‏نمی خواهیم بیاییم ممالک شما را بگیریم، ما مملکت گیر نیستیم، لکن مدافع از حق‏‎ ‎‏خودمان هستیم. خوب، ما به این حرفمان همیشه پایبند بوده ایم. از اول حرف ما یک‏‎ ‎‏کلمه بوده تا حالا. نه آن وقت می گفتیم که عرب مقابل عجم، مجوس اند اینها یا آنها چه‏‎ ‎‏هستند، نه آن وقت ما این حرف را می زدیم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما یکی است که‏‎ ‎‏مسلمان ها با هم مجتمع بشوند، و این گرگهایی که ریخته اند به جان مسلمین، اینها را از بین‏‎ ‎‏ببرند. کنارشان بزنند. دستشان را کوتاه کنند. می گویند  نمی شود، خوب، ما دیدیم ایران‏‎ ‎‏کرد و شد. ایران با یک جمعیت کمی و با نداشتن هیچ نیروی صحیحی، خوب، ریختند‏‎ ‎‏در خیابانها کار خودشان را کردند و طاغوت را از بین بردند و دست امریکا و شوروی و‏‎ ‎‏همه را هم کوتاه کردند. چرا نمی شود؟ وقتی ملتها بخواهند چرا نمی شود؟ ما حرفمان این‏‎ ‎‏است که دولتها بیایند قبل از اینکه خود ملتها قیام بکنند خود دولتها بیایند خاضع بشوند با‏‎ ‎‏هم، دوست بشوند با هم. یک جلسه ای درست کنند، همه رئیس جمهورها بنشینند پیش‏
‎[[page 268]]‎‏هم و حل کنند مسائلشان را. هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی،‏‎ ‎‏در آن چیزی که همه هجوم آورده اند به اسلام، در او با هم اجتماع کنند، جلویشان را‏‎ ‎‏بگیرند و آسان هم هست. یک چیزی نیست که نشود. اگر همه با هم مجتمع بشوید آنها‏‎ ‎‏اصلاً کنار می روند. کار ندارند دیگر. آنها از ضعف شما. از نفهمی شما، از جهالت شما‏‎ ‎‏استفاده می کنند. زمان محمدرضا از ضعف این بدبخت استفاده می کردند. یک کلمه‏‎ ‎‏می گفتند، این خاضع بود. نمی خواستند بیایند بریزند چی بکنند اما همچو ترسانده‏‎ ‎‏بودندشان که اگر ما یک کلمه راجع به امریکا بگوییم، کذا و کذا می شود. ایران گفت و‏‎ ‎‏نشد.‏

‏     من نمی گویم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد که انسان ارزش انسانی خودش‏‎ ‎‏را، ارزش اسلام را حفظ بکند ولو اینکه شهید هم می داد. البته پیغمبر هم شهید داد، انبیا‏‎ ‎‏هم همین طور. سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که‏‎ ‎‏معارضه می کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند، ولو اینکه کشته بشوند و لو کشته‏‎ ‎‏بدهند. ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره‏‎ ‎‏کند و توی دهنش بزند، و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف‏‎ ‎‏داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هستیم پس‏‎ ‎‏دیگر بنشینیم تو خانه هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم «عَجّلْ عَلی فَرَجِهِ». عجّل،‏‎ ‎‏با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. و فراهم کردن‏‎ ‎‏اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاءالله ظهور می کند ایشان. و من‏‎ ‎‏امیدوارم خدای تبارک و تعالی قلبهای همۀ ما را متوجه به خودش بکند و از معارف‏‎ ‎‏قرآن به ما یک نسیمی عنایت بفرماید. و مسلمین را به تکالیف خودشان آشنا کند. و‏‎ ‎‏سران مسلمین را ان شاءالله به تکلیف الهی خودشان آشنا کند. و آنهایی که با اسلام و‏‎ ‎‏مسلمین مخالفند ان شاءالله قلع و قمع کند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

‎[[page 269]]‎

  • ـ خامنه ای، سید علی رئیس جمهور ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور) ـ موسوی، میرحسین (نخست وزیر) ـ مهدوی کنی ـ محمد رضا ـ فلسفی، محمدتقی ـ اعضای شورای نگهبان ـ اعضای هیأت دولت ـ دادستان کل کشور ـ اعضای شورایعالی قضایی ـ دیوان عدالت اداری ـ سازمان بازرسی کل کشور ـ رئیس ستاد مشترک ارتش و فرماندهان نیروهای زمینی، هوایی و دریایی، رؤسای شهربانی و ژاندارمری و شورایعالی سپاه پاسداران ـ اعضای جامعة الامام الصادق ع ـ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ـ اعضای ستاد انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی ـ دادستانهای انقلاب و ارتش ـ نمایندگان امام در نهادهای انقلاب اسلامی بنیاد شهید ـ بنیاد مستضعفان ـ بنیاد 15 خرداد ـ کمیته امداد امام ـ بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ـ نهضت سوادآموزی ـ فرماندهان یگانهای رزمی و آموزشی ـ فرهنگی و لجستیکی نیروی زمینی ارتش ـ مدیر عامل و شورای سرپرستی و مسئولان صدا و سیما ـ ستاد تبلیغات جنگ و خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ مسئولان جراید کشور ـ مدیر کل بانک مرکزی ـ میهمانان خارجی شرکت کننده در کنفرانس بررسی جنایات صدام ـ سخنگوی مجلس اعلای انقلاب عراق ـ اعضای دفتر مشاورت و شورایعالی دفاع ـ سازمان حج و زیارت و اوقاف ـ ستاد برگزاری نماز جمعه ـ مدیر عامل هلال احمر ـ اعضای عقیدتی ـ سیاسی نیروهای نظامی و انتظامی ـ شورای سرپرستی طلاب غیر ایرانی ـ مسئولان مرکز اسناد.
  • ـ از فلاسفۀ بزرگ یونان باستان که قبل از میلاد مسیح ع درگذشته است.
  • ـ اصول کافی، ج 1، ص 93، ح 3.
  • ـ سورۀ حدید، آیۀ 3: «اوست اول و پایان و آشکار و نهان».
  • ـ سورۀ حدید، آیۀ 4: «و او با شماست».
  • ـ بحارالأنوار، ج 24، ص 237 ـ 238، ح 6.
  • ـ سورۀ نور، آیۀ 35: «خداوند، نورِ آسمانها و زمین است».
  • ـ تفسیر البُرهان، ج 4، ص 526.
  • ـ زندگی؛ رفتار.
  • ـ سورۀ آل عمران، آیۀ 103: «به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید».
  • ـ سورۀ بقره، آیۀ 257: «و کسانی که کافر شده اند، طاغوتْ یاوران آنهاست».

انتهای پیام /*