خانقاهِ دل[12]
خانقاه دل
کد : 72691
|
تاریخ : 29/04/1388
- ألا یا أیها السّاقی! برون بر حسرت دلها
- که جامت حل نماید یکسره اسرار مشکلها[1]
- به می بر بند راه عقل را از خانقاه دل
- که این دارالجنون هرگز نباشد جای عاقلها
- اگر دلبستهای بر عشق جانان، جای خالی کن!
- که این میخانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها
- تو گر از نشئهی می کمتر از آنی، به خود آیی
- برون شو! بیدرنگ از مرز خلوتگاه غافلها
- چه از گلهای باغ دوست رنگ آن صنم دیدی
- جدا گشتی ز باغ دوست دریاها و ساحلها[2]
- تو راه جنت و فردوس را در پیش خود دیدی
- جدا گشتی ز راه حق و پیوستی به باطلها
- اگر دل دادهای بر عالم هستی و بالاتر
- به خود بستی ز تار عنکبوتی بس سلاسلها
انتهای پیام /*