دیدارِ یار
دیدار یار
کد : 72700
|
تاریخ : 21/04/1388
- عشق نگارْ، سرِّ سوُیدایِ جان ما است
- ما خاکسار کوی تو تا در توان ما است
- با خُلدیان بگو که، شما و قصور خویش!
- آرامِ ما به سایهی سرو روان ما است
- فردوس و هر چه هست در آن، قسمت رقیب
- رنج و غمی که میرسد از او، از آن ما است
- با مُدّعی بگو که: تو و «جنّت النعیم»[1]و[2]
- دیدار یارْ، حاصل سرّ نهان ما است
- ساغر بیار و، باده بریز و، کرشمه کُن!
- کاین غمزهْ، روح پرورِ جان و روان ما است
- این باهُشان و، علم فروشان و، صوفیان
- مینشنوند آنچه که وردِ زبان ما است
انتهای پیام /*