پرتو عشق
پرتو عشق
کد : 72707
|
تاریخ : 14/04/1388
- عشق اگر بال گشاید، به جهان حاکم اوست
- گر کند جلوه در این کوْن و مکان، حاکم اوست[1]
- روزی ار رخ بنماید ز نهانخانهی خویش
- فاش گردد که به پیدا و نهان، حاکم اوست
- ذرّهای نیست به عالم که در آن عشقی نیست
- بارک الله! که کران تا به کران حاکم اوست
- گر عیان گردد روزی رخش از پردهی غیب
- همه بینند که در غیب و عیان حاکم اوست
- تا که از جسم و روان بر تو حجاب است حجاب
- خود نبینی به همه جسم و روان حاکم اوست
- من چه گویم؟ که جهان نیست بجز پرتو عشق
- ذوالجلالی است که بر دهر و زمان، حاکم اوست
انتهای پیام /*