مستی عشق

مستی عشق

کد : 72769 | تاریخ : 10/02/1388

  • در میخانه به روی‌ همه باز است هنوز
  • سینه‌ی‌ سوخته، در سوز و گُداز است هنوز
  • بی‌نیازی‌ است در این مستی‌ و بیهوشی‌ عشق
  • درِ هستی‌ زدن از روی‌ نیاز است هنوز
  • چاره از دوری‌ دلبر نبود، لب بر بند
  • که غلام دَرِ او بنده‌نواز است هنوز
  • راز مگشای‌ مگر در برِ مست رُخ یار
  • که در این مرحله او محرم راز است هنوز
  • دست‌بردار ز سوداگری‌ و بُوالهوسی‌
  • دست عشّاق، سوی‌ دوست دراز است هنوز
  • نرسد دست من سوخته بر دامن یار
  • چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز؟
  • ای‌ نسیم سحری‌! گر سر کویش گذری‌
  • عطر برگیر که او غالیه‌ساز است هنوز.

انتهای پیام /*