مُبتلای دوست
مبتلای دوست
کد : 72959
|
تاریخ : 13/04/1388
- باد صبا! گذر کنی اَرْ در سرای دوست
- بر گو که: دوست سر ننهد جُز به پای دوست[1]
- من سر نمینهم، مگر اندر قدوم یار
- من جان نمیدهم، مگر اندر هوای دوست
- کردی دل مرا ز فراقت رُخت کباب
- انصافْ خود بده که بود این سزای دوست؟
- مجنون اسیر عشق شد، امّا چو من نشد
- ای کاش! کس چو من نشود مُبتلای دوست
انتهای پیام /*