احمد و هجرتی دیگر (چهارمین و آخرین سفر به عراق)

کد : 72993 | تاریخ : 23/04/1388

□ احمد و هجرتی دیگر (چهارمین و آخرین سفر به عراق)

‏سال 1356 سالی تعیین‌کننده در نهضت امام خمینی‏‎ ‎
‎[[page 100]]‎‏است. در این سال وقایعی به وقوع پیوست که هر یک در اوج‏‎ ‎‏بخشیدن به ابعاد انقلاب اسلامی و جهانی کردن نهضت امام‏‎ ‎‏و تمهید مقدمات پیروزی 22 بهمنِ سال بعد تأثیر بسزایی‏‎ ‎‏نهادند و از جملۀ این وقایع که خود تقدیری است شگفت از‏‎ ‎‏مقدرات الهی، هجرت تاریخی یادگار امام از ایران به نجف‏‎ ‎‏اشرف و وقایع پس از آن و هجرت او به همراه «امامِ انقلاب»‏‎ ‎‏از نجف به پاریس است.‏

‏ ‏‏ ‏

101

‏ ‏

‏ ‏‏احمد در ایران رسالت خویش را بخوبی ایفا کرده است.‏‎ ‎‏ 14 سال است که او وقفه‌ناپذیر در دو جبهۀ مقدس جهاد و‏‎ ‎‏اجتهاد، گام می‌زند. اینک در سال 56 وقتی که او ایران را به‏‎ ‎‏مقصد نجف ترک می‌کند رابطه رهبری انقلاب با حوزه‌های‏‎ ‎‏علمیه و مبارزین داخل کشور به گسترده‌ترین و مطلوبترین‏‎ ‎‏وجه ممکن رسیده است. تکلیف گروههای مخالف رژِیم از‏‎ ‎

‎[[page 101]]‎‏لحاظ پایبندیشان به رهبری قیام روشن گردیده و در صفوف‏‎ ‎‏انقلابیون پالایش لازم صورت گرفته است. کانالهای ارتباط‏‎ ‎‏با نجف برقرار و شبکۀ ارتباط روحانیت و مؤمنین به نهضت‏‎ ‎‏امام در سطح کشور، به همت یاران فداکار امام و فرزند‏‎ ‎‏مجاهدش تنظیم شده‌اند. و از سوی دیگر فرزند خمینی کبیر‏‎ ‎‏که چندین سال است درس خارج فقه و اصول را از محضر‏‎ ‎‏بزرگان حوزۀ قم فرا گرفته، اینک برای تکمیل نیازهای علمی‏‎ ‎‏خویش و پاسخ یافتن به پرسشهای علمی‌اش، فرزانه‌ای چون‏‎ ‎‏امام را می‌طلبد. و در سوی دیگر او به ابعاد جهانی انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی و گسترش ارتباطات انقلاب در خارج از مرزها و‏‎ ‎‏کسب فیضِ دانش و عرفان از محضر پدر می‌اندیشد.‏‎ ‎‏تقدیر الهی، احمد را بار دیگر به نجف می‌کشاند تا نقشی‏‎ ‎‏تازه در نهضت امام بر عهده گیرد. از سوی دیگر، چنانکه در‏‎ ‎‏خاطرات یادگار امام نقل کردیم، همرزمان او پس از دستگیری‏‎ ‎‏در سال 56 به وی پیغام می‌دهند که بخشی از روابط‏‎ ‎‏مبارزاتی آن عزیز لو رفته و باید ایران را ترک کند. بدین ترتیب‏‎ ‎‏«احمد» برای چهارمین و آخرین بار وطن را به قصد انجام‏‎ ‎‏رسالتی دیگر به سوی نجف اشرف ترک می‌کند.‏

‏دیدن داغ جگرسوز استاد و همراه و همرزمش و تنها‏‎ ‎‏برادر مهربان‌اش شهید آیة‌الله حاج آقا مصطفی خمینی در‏‎ ‎‏آبانماه 1356 در نجف اشرف، ابتلا و امتحانی خطیر برای‏‎ ‎‏احمد داغدار است. امتحانی که پدر، آنرا لطف خفیۀ الهی‏‎ ‎
‎[[page 102]]‎

103

‏ ‏‏ ‏

‏نامید و دیدیم که همین شهادت آغازگر خیزش 19 دیماه قم‏‎ ‎‏و سپس چهلمهای پیاپی و پدید آمدن صحنه کارزارِ پیروان‏‎ ‎‏امام با دژخیمان رژیم، در میدانی به وسعت سرتاسر ایرانِ‏‎ ‎‏بزرگ گردید. بنا به نقل یاران امام در نجف، به محض ورود‏‎ ‎‏حاج احمد آقا در سال 56 به نجف اشرف، شهید بزرگوار‏‎ ‎‏آیت‌الله حاج آقا مصطفی به اعضای دفتر و روحانیون مبارز‏‎ ‎‏آنجا تأکید می‌فرمود که از آن پس در تنظیم امور سیاسی و‏‎ ‎‏مبارزاتی به وی مراجعه کنند. ‏

‏به موازات اوج گرفتن ابعاد نهضت، بعد از شهادت حاج‏‎ ‎‏آقا مصطفی ـ رض ـ ، بیت و دفتر امام خمینی در نجف اشرف‏‎ ‎‏با بهره‌مندی از شخصیتی چون «احمد» که تجربۀ طولانی‏‎ ‎
‎[[page 103]]‎‏مبارزه و سامان‌دهی ارتباطها، و مدیریت منزل امام در قم در‏‎ ‎‏سالهای دشوار پس از تبعید امام را با خود داشت، به سرعت‏‎ ‎‏تبدیل به کانونی مطمئن برای پاسخگویی به نیازهای ارتباطی‏‎ ‎‏نهضت و رهبری آن گردید. احمدِ خستگی‌ناپذیر در آن ایامِ‏‎ ‎‏پرحادثه، در نجف اشرف توانست خلأ وجود بابرکت شهید‏‎ ‎‏حاج آقا مصطفی را در کنار پدر پر کند. با رهبری الهی‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی، دامنۀ قیام به سراسر ایران و به جمع‏‎ ‎‏دانشجویان و مسلمانان انقلابی خارج از کشور کشیده شد و‏‎ ‎‏در این میان، «احمد» رازدار امین امام و حامل پیامهای پی در‏‎ ‎‏پی رهبر و نقطۀ اتصال شبکۀ گسترده ارتباطها بود. ‏

‏تماسها و فعالیتهای یادگار امام در نجف نیز در منگنۀ‏‎ ‎‏مراقبتها و کنترلهای دائمی ساواک و مأمورین امنیتی سفارت‏‎ ‎‏شاه در بغداد قرار داشت و علاوه بر اینها، سازمان امنیت‏‎ ‎‏عراق نیز در همکاری با ساواک، مأمورینی ویژه برای کنترل‏‎ ‎‏تماسهای آن مهاجر الی الله گمارده بود. سند زیر گویای این‏‎ ‎‏همکاری پشت پرده دو رژیم بغداد و تهران در زمان شاه علیه‏‎ ‎‏نهضت امام خمینی، حتی بعد از هجرت آن حضرت به‏‎ ‎‏پاریس است:‏

‏ ‏

‏«از: اداره کل سوم‏

‏به: ریاست اداره همکاریها‏

‏بدینوسیله فتوکپی نامه سعدون شاکر رئیس سرویس عراق و‏‎ ‎
‎[[page 104]]‎‏ضمیمه آن با ترجمه فارسی مربوط، جهت آگاهی و ضبط در‏‎ ‎‏سوابق به پیوست ایفاد می‌گردد.‏

‏ ‏

مدیر کل ادارۀ سوم – ثابتی»

‏[پیوست سند فوق، ترجمه گزارش کنترل مکالمات تلفنی‏‎ ‎‏فرزند برومند امام است که بوسیله مأمورین عراقی ضبط‏‎ ‎‏گردیده و در پروندۀ ساواک بدین شرح آمده است:]‏

‏ ‏

105

‏ ‏‏اطلاعات‏

‏«کسانی که با خانۀ آقای خمینی در نجف تماس گرفتند:‏

‏آقا کریم که با احمد خمینی سخن گفت و دربارۀ قم و آقای‏‎ ‎‏شراعی و آقای استری از او جویا شد. ‏

‏ثوندی از پاریس تماس گرفت و با همسر احمد گفتگو کرد.‏

‏تلگرافی به یاسر عرفات از خانۀ احمد خمینی.‏


‎[[page 105]]‎‏گفتگوهائی که از راضی در خارج از کشور و احمد خمینی‏‎ ‎‏روی داد و دومی اطلاع داد که دوستشان علی اکبر آقامنشی در‏‎ ‎‏حالی که نامه‌ای از آقا با خود داشت در راه سوریه دستگیر گردید‏‎ ‎‏و از او خواسته شد که پاسخ ‌نامه را بدهد. ‏

‏احمد با شخصی در خارج از عراق تماس گرفت و از او‏‎ ‎‏خواست که با صدوقی در پاریس تماس پیدا کند و به او اطلاع‏‎ ‎‏بدهد که ما آزادی کامل داریم.‏

‏گفتگوهائی از خانه خمینی روی داد. متکلّم رضوانی یک‏‎ ‎‏شنونده بنام کریم، سخن می‌گفت؛ و او اطلاع داد که در روز‏‎ ‎‏یکشنبه در تهران اعتصاب عمومی خواهد بود. ‏

‏تماس‌های دیگری از سوی اشخاصی در خارج از عراق با‏‎ ‎‏خانۀ خمینی پیرامون همین موضوع گرفته شد.»‏

‎ ‎

‎[[page 106]]‎

انتهای پیام /*