بخش اول: مبانی اندیشه

‏‏حقیقت موت ‏

معاد

کد : 73676 | تاریخ : 12/11/1394

‏حقیقت موت ‏

‏معتدلترین اجسام، یعنى مغز وقتى در جنین پیدا شد این آخرین درجه جسم است که عرش جسم بوده و تا این مغز حرکت کرده اوّل مرتبه احساس، تولید مى شود چون جسم به جوهره، به واسطه حرکت منقلب به حس لمس شده و چون این حس به جسم نزدیک است و آخر مرتبه جسم، اوّل مرتبه حس است، لذا حالّ ‏

‎[[page 39]]‎


‏ ‏

‏در جسم است و بتدریج حرکت کرده، مشاعر و احساسات دیگر پیدا مى شود و قوه خیالیه به وجود مى آید. بعد که این حس رو به ترقّى گذاشت، آخر مرتبه عالم طبیعت، اوّل مرتبه تجرّد است و بتدریج این قوا که تکمیل مى شوند و رو به عالم غیب مى گذارند وحدتى به دنبال اینها حاصل مى آید که نفس است؛ و نفس بوحدتها جامع و حاوى این کثرات است، که بتدریج حرکت مى کند و مادامى که در طبیعت است، مرتبه به مرتبه به حرکت جوهریه خود را از طبیعت بیرون مى کشد، در عین حال که مرتبه اى از آن تجرّد پیدا کرده، مرتبه دیگرش طبیعى است و در حقیقت اختلاط عالم- غیب و شهود، اختلاط طبیعت و تجرد و اختلاط کثیف با لطیف است تا اینکه وقتى با سیر ترقى خود را از طبیعت بیرون کشید با کاروان قافله مجرّدات منسلک مى شود، و در حقیقت این سوارى است که از اوّل نقطه طبیعت و عالم هیولا برخاسته و با قافله موجودات عالم طبیعى که هم قافله بود از طبیعت جلو افتاد تا به مرز طبیعت و تجرّد رسید و از آخرین مرتبه طبیعت که قدم برداشته به اوّلین درجه عالم تجرد قدم مى گذارد و از عالم شهادت گذشته به عالم غیب مى رسد، و اینکه از مرز طبیعت و تجرّد مى گذرد با قافله طبیعت وداع مى کند و این فراق است که آن را موت مى نامیم. این فراق قهرى و طبیعى و این وداع، وداعِ اجبارى و این مسافرتِ جبلّى است.‏‏ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ.‏‎[1]‎‏ 14‏

‏***‏

‎ ‎

‎[[page 40]]‎

  • ( 1). اعراف/ 34 و نحل/ 61.

انتهای پیام /*