بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏روش ابتلا‏

فرهنگ و جامعه / انسان و تربیت

کد : 73740 | تاریخ : 13/11/1394

‏روش ابتلا‏

‏هر عملى که از انسان صادر مى شود، بلکه هر چه در ملک بدن واقع شود و متعلق ادراک نفس شود، از آن یک نحو اثرى در نفس واقع شود؛ چه اعمال حسنه باشد یا سیئه؛ که از اثر حاصل از آنها‏

‎[[page 285]]‎


‏ ‏

‏در لسان اخبار به «نکته بیضا» و «نکته سودا» تعبیر شده؛ و چه از سنخ لذایذ باشد یا سنخ آلام باشد. مثلًا از هر لذتى که از مطعومات یا مشروبات یا منکوحات و جز آنها انسان مى برد، در نفس اثرى از آن واقع مى شود و ایجاد علاقه و محبتى در باطن روح نسبت به آن مى شود و توجه نفس به آن افزون مى شود. و هر چه در لذات و مشتهیات بیشتر غوطه زند، علاقه و حب نفس به این عالم شدیدتر گردد و رکون و اعتمادش بیشتر شود؛ و نفس تربیت شود و ارتیاض پیدا کند به علاقه به دنیا؛ و هر چه لذایذ در ذائقه اش بیشتر شود، ریشه محبتش بیشتر گردد؛ و هر چه اسباب عیش و عشرت و راحت فراهمتر باشد، درخت علاقه دنیا برومندتر گردد. و هر چه توجه نفس به دنیا بیشتر گردد. به همان اندازه از توجه به حق و عالم آخرت غافل گردد؛ چنانچه اگر رکون نفس بکلى به دنیا شد و وجهه آن مادى و دنیاوى گردید، سلب توجه از حق تعالى و دار کرامت او بکلى گردد و‏‏أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ ‏‏ شود.‏

‏پس، استغراق در بحر لذایذ و مشتهیات قهراً حب به دنیا آورد؛ و حب به دنیا تنفر از غیر آن آورد، و وجهه به مُلک، غفلت از ملکوت آورد. چنانچه به عکس، اگر انسان از چیزى بدى دید و ادراک ناملایمات کرد، صورت آن ادراک در نفس ایجاد تنفر نماید، و هر چه آن صورت قویتر باشد، آن تنفر باطنى قویتر گردد. چنانچه اگر کسى در شهرى رود که در آنجا امراض و آلام بر او وارد شود و ناملایمات خارجى و داخلى بر او رو آورد، قهراً از آنجا متنفر و منصرف شود. و هر چه ناملایمات بیشتر باشد، انصراف و تنفر افزون شود. و اگر شهر بهترى سراغ داشته باشد، کوچ به آنجا کند. و اگر نتواند به آنجا حرکت کند، علاقه به آنجا‏

‎[[page 286]]‎


‏ ‏

‏پیدا کند و دلش را به آنجا کوچ دهد.‏

‏پس، اگر انسان از این عالم هر چه دید بلیات و آلام و اسقام و گرفتارى دید و امواج فتنه ها و محنتها بر او رو آورد، قهراً از آن متنفر گردد و دلبستگى به آن کم شود و اعتماد بر آن نکند. و اگر به عالم دیگرى معتقد باشد و فضاى وسیع خالى از هر محنت و المى سراغ داشته باشد، قهراً بدانجا سفر کند. و اگر سفر جسمانى نتوان کرد، سفر روحانى کند و دلش را بدانجا فرستد. و پر واضح است که تمام مفاسد روحانى و اخلاقى و اعمالى از حب به دنیا و غفلت از حق تعالى و آخرت است. و حب به دنیا سر منشأ هر خطیئه است؛ چنانچه تمام اصلاحات نفسانى و اخلاقى و اعمالى از توجه به حق و دار کرامت آن و از بى علاقگى به دنیا و عدم رکون و اعتماد به زخارف آن است.‏

‏پس، معلوم شد از این مقدمه که حق تعالى عنایت و الطافش به هر کس بیشتر باشد و مراحم ذات مقدس شامل حال هر کس زیادتر باشد، او را بیشتر از این عالم و زخارف آن پرهیز دهد، و امواج بلیات و فتن را بر او بیشتر متوجه فرماید، تا اینکه روحش از این دنیا و زخارف آن منصرف و منزجر گردد و به مقدار ایمانش رو به عالم آخرت رود و وجهه قلبش متوجه به آنجا گردد. و اگر نبود از براى تحمل شدت ابتلا مگر همین یک جهت، هر آینه کفایت مى کرد.‏‏ 188‏

‏***‏

‎ ‎

‎[[page 287]]‎

انتهای پیام /*