درسی از امام خمینی(س)/ جایگاه ملت در نگاه امام خمینی(س)

نگاهی گذرا به تعدادی از پیامهای حضزت امام خمینی در روزهای اوج انقلاب اسلامی

کد : 73794 | تاریخ : 21/11/1394

پرتال امام خمینی ـ  اصغر میرشکاری: "مردم" یا "ملت" یا "امت" و یا هر تعبیر دیگر با این بار مفهومی در کنار "کشور" یا "میهن" و نیز "حاکمان" یا "حکومتگران"یکی از پایه های سه گانه هر نظام اجتماعی را تشکیل می دهد که هرچند در دوران جدید و با مطرح شدن مفهوم "دولت ـ ملت " بسیار بر سر زبانها افتاده است، اما از قدیم الایام هم همیشه به عنوان ابزاری در دست حکومتگران نقش لشکر و یا سیاهی لشکر را بازی می کرده است. با این حال بوده است زمانی که حضور مردمی به عنوان حجتی خدشه ناپذسر برای پذیرش امر حکومت مداری و زمامداری نقش ویژه یافته است.
در دنیای معاصر که دوران بازی های تبلیغاتی در دموکراسی است، هرچند بر این نقش تأکید ویژه شده و می شود اما گاه فریبکاری ها در پرتو تبلیغات وسیع و جریان سازی های فکری و عاطفی، رفتاری تجارت گونه ای را تحمیل می کند و مردم را از خواست و مطالبات واقعی خود به دور می سازد و ارزشمند ترین عنصر وجود آدمی یعنی "آگاهی" و فهم درست قضایا در مقابل زخارف رنگ می بازد. البته و صد البته هستند سیاستمداران درستکار و رهبران راستکرداری که در جهت آگاه سازی توده مردم و سوق آن ها به خواسته های واقعی خود تلاشهای صادقانه و ارزنده ای را مبذول می دارند و این فی نفسه  ارزشمند است هرچند با یک گل بهار  نمی شود.
از نمونه های بارز این رهبران و مدیران بدون شک می توان از امام خمینی یاد کرد که با روش ها و برنامه های خاص خود و با خمیر مایه صداقت و درستی راهی پیش پای مردم گشود و در این راه بر انبوه سختیها و گرفتاریها فائق آمد و به میزان زیادی در جهت اهداف و منویات خود موفقیت کسب کرد. و چنین بود که توانست ملت ایران را به حق خود و خواست درست خود واقف سازد و خود، صادقانه آینه تمام نمای مطالبه این حق و خواست شود و متقابلا این ملت درنقش بزرگترین تأمین کننده هدف و آرمان او نقش بازی کند.
او از همان روزهای آغازین مبارزه و پس از خاتمه قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و رویکرد جدید رژیم شاه در مبارزه، ثقل  مبارزه را بر دوش مردم نهاد و بر خلاف رویه معمول مستقیم و رو در رو با مردم صحبت کرد و مخاطب اعلامیه ها و نوشته های خود را ملت قرار داد و هر اقدام دیگر را به اطلاع مردم رساند و با سنت شکنی در رویه معمول با وجود این که در جایگاه مرجعیت قرار داشت، روی منبر رفت و با مردم صحبت کرد و حرف خود را با مردم در میان گذاشت و چنان بذر آگاهی بر جانها کاشت که بعدها به درخت تناور و پر ثمری تبدیل شد که این روزها سالگرد بزرگداشت آن را جشن می گیریم. او از همان روزها به همراهان چنین هوشیارانه راه را نشان می دهد که :


«دستگاه حاکمه برای اغوا و اغفال ملت، دام وسیعی گسترده و به یک سلسله اعمال ظاهر فریب و گمراه‏ کننده دست زده است. و ما اگر در مقابل به بیدار کردن و متوجه ساختن توده مردم اقدام نکنیم و از افتادن آنها به دام استعماری که برای آنان گسترده ‏اند جلوگیری ننمایم، ملت اسلام در معرض فنا و نیستی قرار خواهد گرفت؛ فریب خواهد خورد و منحرف خواهد شد؛ و در آن صورت علمای اسلام و جامعه روحانیت علاوه بر آنکه خواه ناخواه خود نیز راه نیستی و انحراف را خواهد پیمود و خدای نخواسته از میان خواهد رفت، پیش خداوند تبارک و تعالی نیز مسئول و مؤاخذ خواهد بود که چاه را دیده و نابینایان را از افتادن در آن بر حذر نداشته است. ما اگر بتوانیم در مقابل این دسیسه و توطئه‏های شاه، فقط مردم را بیدار و آگاه سازیم و نگذاریم که گول بخورند و تحت تأثیر برنامه فریبنده او قرار بگیرند، حتماً او را با شکست مواجه خواهیم ساخت و درمانده خواهیم کرد. ما که نمی‏ خواهیم به جنگ توپ و تانک برویم که می‏ گویید از ما ساخته نیست، چه کار می‏ت وانیم بکنیم و مشت با درفش مناسبت ندارد؛ بزرگترین کاری که از ما ساخته است بیدار کردن و متوجه ساختن مردم است. آن وقت خواهید دید که دارای چه نیروی عظیمی خواهیم بود که زوال ناپذیر است و توپ و تانک هم حریف آن نمی‏شود»(صحیفه امام،ج‏1، ص 134)

این راه و روش ادامه یافت و راه رشد و کمال مردم را هموار ساخت و خمینی در همه حال حتی در تبعید هم که حاصل اتخاذ این روش و پیگری آن بود، به آگاهی بخشیهای خویش ادامه داد که بخشی در قالب پیامهای مکتوب یا همان اعلامیه ها و به عنوان ملت ایران صادر می شد و به طرق مختلف به آگاهی مردم می رسید هرچند در زمانی به علت محدودیت ها و خطرات چند لایه ای که ساواک تدارک دیده بود، برد مردمی آن محدود یت داشت. رساندن این اعلامیه ها به ایران و با آن خطرات و رساندن آن به دست مردم و نگهداری آن که واقعا همانند حمل و نگهداری  آتش افروخته در کف دست بود، بعضا با جاسازیهای ابتکاری منتقل می شد، گاهی از طریق پستی و از سایر کشورها به جز عراق به آدرسهائی ارسال می گردید، این اواخر و به ویژه روزهای اوج انقلاب از طریق ضبط تلفنی و عمدتا با همکاری نیروهای متعهد در مخابرات ضبط و پیاده سازی و تکثیر و توزیع می شد و انبوه خطرات هم نمی توانست مانع پخش سراسری آن بشود و در زمانی که گستردگی رسانه ها همانند این روزها نبود، این خود وسیله اعجاب آوری برای نشر سریع این پیامها به حساب می آمد.
بخشی از این پیامها که گستره زمانی پنج ماهه 17شهریور تا 22 بهمن 1357 را پوشش می دهد شامل 52 پیام کوتاه و بعضا نسبتا بلند است که مخاطب اغلب آنها ملت ایران می باشد و چنانچه در این فاصله زمانی این تعداد پیام را در کنار انبوه مصاحبه ها و سخنرانیها و نامه های حضرت امام قرار دهیم، عظمت فعالیت آن بزرگوار در سن وسال 76 سالگی به معجزه شباهت پیدا می کند.    
محتوای این پیام ها اهداف زیر را دنبال می کرد:
بعضا جنبه آگاهی بخشی داشت و اوضاع و احوال مبارزین و رنج و زحمت  آنها و اخبار زندانها و تبعید ها و شرایط سخت مبارزه را بیان می کرد؛ و یا به افشای جنایات رژیم شاه و و حشیگریهای ساواک می پرداخت و به طریقی راه های خنثی سازی توطئه ها و ترفندهای آنها را هرچند به طور کلی بیان می داشت؛ و یا اینکه هدایت و ساماندهی مبارزین و به طریقی مدیریت مبارزه را برعهده داشت و آن را ساماندهی می کرد و علاوه بر این بررسیهای موضوعی ، سیر تاریخی این اعلامیه ها و پیامها سیری اجمالی از تاریخ وقایع انقلاب اسلامی ملت ایران را بیان می دارد؛ چنانکه این نوشته از این زاویه دید به وقایع 5 ماهه مورد اشاره نگاه خواهد داشت .
در پیام 18 شهریور که به مناسبت کشتار 17 شهریور صادر شده است، مورد خطاب ملت ایران است و در آن ضمن اشاره به بهانه جوئیها و صحنه سازیهای مبتذل رژیم شاه در برخورد با مردم، برای توجیه اعمال غیز منطقی و زورمدارانه خود، این بهانه تراشیها و نیز کشتار مردم بی دفاع محکوم و به عاملین این جنایت به شدت هشدار داده شده است و علاوه بر آن ضمن توجه ویژه به بیداری و آگاهی مردم مظلوم ایران و اشاره به ناتوانی قدرتها در رویاروئی  با مردم بیدار و به پا خاسته در بیانی عاطفی عمق علاقه خود به ملت را چنین بر زبان قلم جاری می سازد:


« چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می‏خورد. آری این چنین است راه امیر مؤمنان علی و سرور شهیدان امام حسین. ای کاش «خمینی» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می ‏شد.»  (همان، ج‏3، ص: 460)


و این رابطه در پیام 21 شهریور چنین بیان می شود:


«خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود که سالش نزدیک است، بلکه همه به خاک وخون کشیده‏ های حادثه شوال(17 شهریور)، مصطفاهای من بوده‏اند. من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک می‏ گویم. و چنین کشته شدنی که افتخار دارد، بزرگترین آرزوی من است و شاید نزدیک باشد.» (همان، ص462)

و بلافاصله در پیام 23شهریور که باز هم خطاب به ملت ایران صادر شده است، ضمن اعلام عزای عمومی و بر ملا سازی ترفندهای رژیم شاه چنین هشدار می دهند که :


«هیچ قدرتی در مقابل قدرت لا یزال ملت نمی ‏تواند پابرجا باشد؛ خداوند تعالی وعده نصرت داده و با شماست‏» (همان، ص465)

در پیام مورد بررسی بعدی که روز 14 مهرماه و به مناسبت مهاجرت از عراق خطاب به ملت ایران  صادر شده است، ضمن قدردانی از نقش ارزنده ملت و سفارش به ادامه راه، خود را جزئی از ملت و در کنار آنها  به حساب آورده وچنین می فرمایند:

« پیش من مکان معینی مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است. ما و شما امروز که نهضت اسلامی به مرتبه بسیار حساس رسیده است مسئول هستیم‏.» (همان، ص481)


 این احساس عاطفی و همراهی و همدردی با ملت عزا دار در پیام 20 مهر ماه و از پاریس چنین جلوه گری می کند:


«در نهضت اسلامی و خدمت به مردم مسلمان، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست؛ آنچه مطرح است ملت است؛ صدای وجدان است. من هر چه بکنم و بر سر من هر چه بیاید در مقابل شمایی که خون در راه آزادی و اسلام داده ‏اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش می‏ کند خدمت به شما است. من در غم خانواده‏ های افتخارآفرین سراسر ایران خود را شریک می‏دانم و یاد کودکان دبستانی ایران که اخیراً به دست شاه جبار کشته شده ‏اند قلبم را می‏ فشارد. چهلم تهران را روز عزای عمومی اعلام کرده و خود نیز عزادارم.» (همان، ص513)


پیام چهارم آبان ماه که یکی از مفصل ترین اعلامیه در این جمع می باشد، ضمن تحلیلی از اوضاع رژیم و خطرات ناشی از اقدامات جنون آمیز شاه و اشاره به آتش زدن مسجد جامع کرمان و کشتار در شهرهای مختلف، نسبت به ترفندها و حیله های مختلف از جمله رفتن شاه و ماندگاری رژیم شاهنشاهی افشاگری کرده و با تعبیر رسای کشتن افعی و پروراندن بچه اش، این حیله را بر ملا می سازد و هشیاری مردم را گوشزد می کند و ضمن برخوردی عاطفی و خط دهنده با ارتشیان  در آخر چنین دلگرمی و نوید می دهند:


«از اظهارات پوچ دولت امریکا و انگلیس و شوروی مبنی بر پشتیبانی از شاه برای حفظ منافع خودشان نهراسید؛ که نمی ‏هراسید. به شهادت تاریخ، هیچ قدرتی نمی ‏تواند آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است، فرو نشاند» (همان، ج‏4، ص: 155و156)


متن پبام 16 آبان ماه که به روی کارآمدن حکومت نظامی پرداخته است، نمونه روشنی از این واقعیت است که حضرت امام خمینی (س) به دقت نبض مبارزه را در دست داشته و به جا و به موقع هشدارها و تذکرات لازم را گوشزد کرده و نسبت به پیگیری آن توجه تام داشته است. در این پیام هم بر اهداف مبارزه تأکید ویژه شده و بر ادامه مبارزه با هوشیاری و از راه های گوناگون از جمله اعتصابات سفارش شده است و حفظ وحدت و اتحاد کلمه بازهم مورد سفارش است و در پایان امر کمک به همنوعان ومردمی که در مبارزه دچار عسر و گرفتاری شده اند، چنین یاد آوری و مورد تأکید قرار گرفته است:


« از ملت شریف ایران که بارها در این گونه مسائل امتحان خود را داده ‏اند، خواهش می‏کنم که به خواهران و برادران خود که در اثر اعتصابات و تظاهرات صدمه مالی و جانی دیده ‏اند، با احترام تمام آنان را یاری دهند؛ و این وظیفه الهی را به بهترین وجه عمل نمایند که «خمینی» همیشه به یاد آنان است و دست آنان را می‏ فشارد. » (همان، ج‏4، ص: 352)


این قبیل سفارشها در زمینه کمک به همنوعان آسیب دیده از جریان انقلابی آن روزها و به ویژه از زمان شروع اعتصابات و به خصوص اعتصابات در شرکت نفت همواره مورد توجه حضرت امام بوده و در بسیاری اعلامیه ها و پیامها حضور دارد و تعیین هیئتی برای سامان بخشی به اوضاع و احوال آن نیز بیانگر توجه ویژه به این قضایا از طرف حضرت امام است.
 اما ورود به ماه محرم و ظرفیت عظیم حاصل از این ماه به طور طبیعی از چشم تیز بین و فکر مآل اندیش حضرت امام به دور نمانده و از این فرصت بهترین بهره را کسب کرده است. راهپیمائیهای روزهای تاسوعا و عاشورا در روند انقلاب اسلامی بی شک نقطه عطفی است که رژیم شاه را به بن بست کشانده و امام و مردم را به میزان زیادی به هدف نزدیک و در پیگیری آرمانها و خواسته های خود مصمم تر ساخته است و ارشادات حضرت امام برای مردم که در پیامهای چندی در این خصوص صادر شده است، یقینا برعزم و استواری مردم و مبارزین برادامه خستگی ناپذیر راه به طریق مضاعف افزوده است.
پیام 27 دیماه و به مناسبت فرار شاه از ایران بر نوید معرفی دولت  موقت و پیام های صادره در  30 دیماه و 5 بهمن بر عزم بر بازگشت به ایران و علت تعویق آن اشاره دارد و امید به پیروزی را اطمینان بخشی می کند. در پیام 8 بهمن بار دیگر و با تأکید امریکایی ها عامل اصلی همه بحرانها معرفی و به شدت به شدت به آنها هشدار داده شده است.  
در پیام 9 بهمن  که یکی از آخرین پیامها در نوفل لوشاتو می باشد، به اوضاع و احوال دولت بختیار و جنایات آن و لزوم ادامه مبارزه با آن دولت و و به ادامه اعتصابات و ضرورت اعلام مواضع جناحهای سیاسی در قبال آن تأکید و به ارتشیان در مورد عدم برخورد قهر آمیز با مردم سفارش گردیده است و در آخر چنین ملاحظه می شود:


« من از ملت ایران که تحمل این همه مصیبت و زحمت را کرده و می ‏کنند، تشکر صمیمانه می‏ کنم و از خداوند تعالی سلامت آنان را خواهانم. من در اولین فرصت خودم را نزد شما می‏ بینم تا در شادی و غم با شما سهیم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عمّال اجانب خاتمه دهیم.» (همان، ج‏6، ص:2)


پیام 11 بهمن و آخرین پیام در نوفل لوشاتو و قبل از عزیمت به ایران خطاب به دولت و ملت فرانسه در زمینه ادب اسلامی درس آموزی قابل تقدیری را عرضه می دارد که:


«در این موقع که پس از چهار ماه توقف پر حادثه در خاک فرانسه، برای خدمت به وطنم می‏ خواهم اینجا را ترک کنم، لازم می‏دانم از دولت فرانسه که وسایل امنیت و آزادی بیان را برای این جانب مهیا نمود، و از اهالی محترم که با حس انساندوستی علاقه خود را به آزادی و استقلال کشور ایران اظهار داشتند تشکر کنم. امید است مهمان‏ نوازی دولت و ملت فرانسه و حس آزادیخواهی آنان را فراموش نکنم. و از زحماتی که به همسایگان و اهالی نوفل لوشاتو دادم معذرت می‏ خواهم. امید است احترامات این جانب را بپذیرند.» (همان، ج‏6، ص:6)

 و پیام 20بهمن خطاب به ملت مبنی بر نداشتن سخنگو که می تواند در زمینه جلوگیری از خیلی شلوغ بازی ها و در نتیجه اخذ تصمیمات سنجیده و ارتباط مستقیم با مردم و جلوگیری از بسیاری شایعات نقش مؤثری ئاشته باشد، چنین صادر شده است:


«به اطلاع مردم می‏رساند: کسی حق ندارد به عنوان سخنگو یا اطرافی یا وابسته و یا تحت هر عنوان دیگری، از طرف این جانب مطلبی بگوید. من خودم قلم و بیان دارم و اظهار نظرهایی که در رادیوها و یا جراید می‏شود به خود اشخاص مربوط است و به این جانب ربطی ندارد.» (همان، ج‏6، ص:112)

و دیگر در 22بهمن 1357 دو پیام صادر شده است که در پیام اول به حفظ آرامش و هوشیاری پس از عقب نشینی ارتش و برخورد جذبی با نیروهای ارتشی تأکید شده است و پیام دوم که بیانگر طلیعه پیروزی است، به تشکر و قدر شناسی از مردم ایران و رشد انقلابی آنها تأکید و بر هوشیاری و دقت در برخورد با انواع توطئه ها و لزوم حفظ اعتبار انقلابی و بین المللی مردم و انقلاب سفارش و یژه شده است و در اوج آن فضای ملتهب انقلابی و شور غیر قابل مهار جلوه ای ناب از اخلاق اسلامی چنین رخ می نماید که:


« افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می‏گیرند، هر گز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید.» (همان، ج‏6، ص:126)

و در آخر بازهم خطاب به مردم :


«از همه شما برادران و خواهران عزیزم می‏خواهم که با دولت موقت انقلاب اسلامی که وارث یک سلسله خرابیهای دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمایید تا به حول و قوه الهی، هر چه زودتر با همکاری یکدیگر، ایران اسلامی آباد و آزاد را که مورد غبطه جهانیان باشد بسازیم‏» (همان)


  ایران اسلامی آباد و آزاد. ان شاءالله تا باد چنین بادا. راستی چگونه؟

انتهای پیام /*