فصل هشتم در اشارۀ اجمالیّه به تفسیر سورۀ شریفۀ توحید
بدان که در بسم الله این سوره و متعلق آن، همان احتمالات است که در سورۀ شریفۀ حمد ذکر شد] ه [ است؛ ولی در اینجا به مناسبت تعلق آن به قل هو، که ترجمان از مقام مقدس ذات من حیث هو است یا مقام غیب هویت است یا مقام اسمای ذاتیه است، سالک باید در حال استهلاک در هر یک از این مقامات باشد، و با رفض تعینات اسمایی و صفاتی مطلقاً گویا شود به کلمۀ شریفۀ «هو»؛ پس اسم در این مقام ممکن است تجلی غیبی به فیض اقدس، که رابطه بین ذات و اسمای ذاتیه یاغیب و اسمای صفتیه است، باشد؛ پس گویا چنین فرموده: ای محمد، که از افق اکثرت و تعین منسلخ شدی و به قدم عشق و محبت رفض غبار کثرت اسما و صفات و تعینات کردی، به مقام تجلی به فیض اقدس در مقام غیب هویت و وحدت صرف بگو: «هو». و آن اشاره است به مقام ذات یا غیب هویت یا اسمای ذاتیه. و آن با آنکه غیب مطلق است «الله » است که مقام جمع اسما و حضرت واحدیّت است؛ و این کثرت اسمایی را با وحدت و بساطت مطلقه تنافی نیست؛ پس او احد است. و با آنکه کثرت کمالی در آن راه دارد، بلکه آن مبدأ آن کثرت است، صمد است و منزه است از مطلق نقایص؛ پس برای او مهیة و امکان و جوف نیست؛ پس از او چیزی منفصل نشود و او از چیزی منفصل نشود. و جمیع دار تحقق به او منتهی شود ظهوراً و تجلّیاً، و فانی در ذات و اسما و صفات او هست وجوداً و صفةً و فعلاً؛ و از برای او مثل و مثال و کفو و شریک نیست.
پس هو اشاره به مقام غیب شد، چنانچه در حدیث نیز وارد است؛ و الله به مقام اسمای کمالی و واحدیّت، که مقام اسم اعظم است؛ و از احد تا
[[page 93]]آخر سوره، اسمای تنزیهیّه است؛ پس سورۀ شریفه نسبت حق است به جمیع مقامات؛ و تواند که هو اشاره به ذات من حیث هو باشد و احد اشاره به اسمای ذاتیه باشد. والعلم عنده.
[[page 94]]