مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اوّل در بیان معنی عفّت است

کد : 73962 | تاریخ : 14/06/1395

‏چنانچه سابق بر این نیز اشارتی رفت، از برای انسان بعد از قوّه عاقله سه‏‎ ‎‏قوه است: ‏یکی ‏قوه «واهمه» که از آن به شیطانیّه تعبیر شود. ‏دیگری ‏قوۀ «غضبیّه»‏‎ ‎‏که از آن به نفس سَبُعی تعبیر شود. و ‏سوّم ‏قوۀ «شهویّه» که از آن به نفس بهیمی‏‎ ‎‏تعبیر شود.‏

‏و میزان در اجناس فضایل و رذایل، همین قوا است و طرف افراط و تفریط‏‎ ‎‏هر یک، رذیله ای است و حد اعتدال در هر یک، فضیلتی از فضایل نفسانیّه است.‏

‏بنابراین، نفس بهیمی را جهت افراطی است که از آن تعبیر به «شَرَه» کنند و‏‎ ‎‏آن عبارت است از: سر خود کردن شهوت را و به اطلاق واگذاشتن نفس بهیمی‏
‎[[page 277]]‎‏را، که غلوّ و زیاد روی کند، و در هر موقع و با هر چیز قضای وطر‏‎[1]‎‏ لذّت خود‏‎ ‎‏کند؛ زیرا که در هر یک از قوای انسانی راجع به آن شعبه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که به آنها مربوط‏‎ ‎‏است، اطلاق و عنان گسیختگی است؛ به این معنی که مثلاً در جوهر طبیعت قوۀ‏‎ ‎‏شهوت، رسیدن به لذّات خود است بطور اطلاق، ولو این که مصادم با نظام شرع‏‎ ‎‏و عقل شود، ولو این که قضاء وطر‏‎[2]‎‏ شهوت خود را از مطعم حرام و مشرب و‏‎ ‎‏منکح حرام ـ گرچه نکاح محارم و امّهات باشد ـ کند. پس «شره» عبارت است از:‏‎ ‎‏افراط شهوت و ولوع بودن بر لذّات بیش از حدِّ نظام عقلی و شرعی و زیادتر از‏‎ ‎‏میزان واجب.‏

‏و نیز نفس بهیمی را جهت تفریطی است که از آن تعبیر به «خمود» کنند و آن‏‎ ‎‏عبارت است از: باز داشتن قوۀ شهوت از حدّ اعتدال و مقدار لازم، و مهمل‏‎ ‎‏گذاشتن این قوه شریفه که از برای حفظ شخص و نوع، به او مرحمت شده است.‏‎ ‎‏و چون این قوه، در تحت میزان عقل و شرع ارتیاض پیدا کرد و از جانب غلوّ و‏‎ ‎‏تقصیر و حد افراط و تفریط، خارج شد و متحرّک به حرکات عقلیّه و شرعیّه‏‎ ‎‏گردید، و در تحت تصرّف عُمّال الهی درآمد، و از تصرف و خدعه شیطان و وهم‏‎ ‎‏خارج شد، یک حالت سکونت و طمانینه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ در آن حاصل شود و یک ملکه‏‎ ‎‏اعتدال و میانه روی در آن پیدا شود که از قوه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که صبغۀ عقلیّه بلکه الهیه پیدا‏‎ ‎‏کرده، تعبیر به «عفّت» شود.‏

‏و از این بیانات معلوم شد که معنی «هتک» چیست که در روایت شریفه،‏‎ ‎‏مقابل ‏‏و‏‎ ‎‏مضادّ با «عفّت» قرار داده شده، و ظاهر آن است که طرف افراط و غلوّ‏‎ ‎‏باشد. و‏‎ ‎
‎[[page 278]]‎‏این که فقط این طرف اختصاص به ذکر پیدا کرده، برای آن است که به‏‎ ‎‏حسب نوع،‏‎ ‎‏مردم مبتلا به این طرف هستند و به ندرت اتفاق افتد که اختیاراً‏‎ ‎‏کسی از حد اعتدال‏‎ ‎‏به طرف تفریط و تقصیر میل کند. و با تکلّف، توان طرفین‏‎ ‎‏افراط و تفریط را در ‏‏هتک داخل کرد؛ زیرا که «هتک» عبارت ازخرق وپرده دری‏‎ ‎‏است. پس خرق اعتدال ‏‏و پرده میانه روی را دریدن، عبارت از ضد آن است و آن‏‎ ‎‏شامل طرفین شود.‏

‎ ‎

‎[[page 279]]‎

  • )) در اصل «وتر» آمده است.
  • )) همان.

انتهای پیام /*