مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوّم در بیان آنکه «رفق» و «مدارا» از جنود عقل و از لوازم فطرت مخموره است، و «خرق» و «عنف» از جنود جهل و ابلیس و از لوازم فطرت محجوبه است.

کد : 73975 | تاریخ : 14/06/1395

‏و این معنی محقَّق شود پس از آن که معلوم شود که رفق و مدارا و مصاحبت‏‎ ‎‏و رفاقت، از جَلَواتِ رحمت رحمانیّه و شوونِ آن است. قلبی که در آن جلوه‏‎ ‎
‎[[page 318]]‎‏رحمت افتاده باشد و به بندگان خدا با نظر رحمت و عطوفت بنگرد، البته چنین‏‎ ‎‏قلبی در تمام شوون و مراحلی که مذکور شد در فصل سابق، با رفق و مدارا رفتار‏‎ ‎‏می کند در معاشرت با نوع خود؛ بلکه در سلوک با غیر نوع خود از حیوانات ـ که‏‎ ‎‏در تحت ادارۀ او هستند و او در آنها تصرّف دارد ـ ، و در خُدّام و عبید و عشرت‏‎ ‎‏با آنها، و در سلوک با ارحام و همسایگان خصوصاً. و بالجمله، با تمام اصناف‏‎ ‎‏مردم، معاشرت با رفق و رحمت و عطوفت و رفاقت کند.‏

‏و همین طور در باب ارشاد و تعلیم خلق و اجراء امر و نهی الهی، رحمت و‏‎ ‎‏عطوفت آنها را دعوت به این شغل شریف کند؛ و البته چیزی که از پرتو نور‏‎ ‎‏رحمت رحمانیّه پیدا شد، با رفاقت و مدارا انجام می گیرد، و شدّت و عنف و‏‎ ‎‏امثال آن از آن دور است.‏

‏و چون این مقدمه واضح شد، معلوم شود که رفق از فطریات مخموره است‏‎ ‎‏و از لوازم فطرت اللّه است؛ زیرا که تمام قلوب عائله بشری به حسب فطرت،‏‎ ‎‏مخمور به رَحم است، و عالم نقشه رحمت رحمانیّه است. و از این جهت، اهل‏‎ ‎‏معرفت فرمایند: ‏«ظهرالوجود ببسم الله الرحمن الرحیم»‎[1]‎‏. ورحمت رحمانیّه‏‎ ‎‏و رحیمیّه مفتاح باب وجود است، چنانچه مفتاح کتاب تدوین است.‏

‏و آن قلبی که آلوده به بغض و عداوت با بندگان خدا باشد، و با عنف و خرق‏‎ ‎‏با آنها رفتار کند، از فطرت الهیه خارج، و به واسطۀ آلودگی به دنیا و زخارف آن و‏‎ ‎‏آلودگی به حبّ نفس و خودخواهی و خودپسندی، از اصل فطرت محتجب شده‏‎ ‎‏است.‏

‏و نیز لازم محبّت به حق تعالی که از فطریات اصلیّه است ـ چنانچه سابقاً‏‎ ‎
‎[[page 319]]‎‏معلوم شد ـ محبّت به آثار و خلایق است، و لازمه محبت رفق و مدارا است. پس‏‎ ‎‏رفق از لوازم فطرت مخموره است و مقابل آن که خرق است، از احتجاب آن‏‎ ‎‏است.‏

‎ ‎

‎[[page 320]]‎

  • )) الفتوحات المکیَّة، ابن عربی، ج 1، ص 102 (طبع چهار جلدی).

انتهای پیام /*