مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اوّل در معنی تواضع و کبر است

کد : 73981 | تاریخ : 14/06/1395

‏به مناسبت آن که تواضع را در مقابل کبر قرار داده است نه در مقابل تکبر،‏‎ ‎‏باید آن را از صفات نفسانیّه دانست، چنان که کبر نیز از صفات نفسانیّه است. و‏‎ ‎‏تکبر اظهار کبر کردن است، گرچه در ظاهرِ عرف و لغت، تواضع اظهار کوچکی‏‎ ‎‏کردن است‏‎[1]‎‏. در هر صورت، انسان چون خودبین و خودخواه است، این‏‎ ‎‏خودخواهی و محبت مفرط به نفس، سبب شود که از نقایص و عیوب خود‏‎ ‎‏محجوب شود، و بدیهای خود را نبیند؛ بلکه گاهی بدیهای خود در نظرش‏‎ ‎‏خوبی جلوه کند، و فضایل و خوبیهائی که دارد در نظرش مضاعف گردد. و به‏‎ ‎
‎[[page 333]]‎‏همین نسبت، از خوبی دیگران بسیار شود که محجوب شود و بدیهای آنها در‏‎ ‎‏نظرش مضاعف گردد.‏

‏پس چون کمال خود و نقص دیگران را دید و محبّت مفرط به نفس نیز‏‎ ‎‏کمک کرد، در نفس یک حالت اعجابی پیدا شود نسبت به خودش. پس از این‏‎ ‎‏حالت، در باطن نفس، خود را بر دیگران ترفیع دهد، و حالت سربلندی و بزرگی‏‎ ‎‏برای او دست دهد و خود را بزرگتر از دیگری بیند و این حالت، کبر است. و‏‎ ‎‏چون این حالتِ قلبی در مُلک بدن ظاهر شود، سرکشی و سرفرازی کند و بر‏‎ ‎‏دیگران، در ظاهر نیز بزرگی فروشد؛ و این تکبر است.‏

‏و چون از این احتجاب بیرون آید و خود را به همان طور که هست ببیند؛‏‎ ‎‏بلکه نسبت به خود با نظر خورده گیری بنگرد و به خود سوءظن پیدا کند، پس‏‎ ‎‏خودش در نظرش کوچک و خوار شود، و ذلّت و افتقار نفس را دریابد. و چون‏‎ ‎‏با این نظر همراه شد، ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ حسن ظنِّ به دیگران و بزرگ شمردن مخلوقات خدا و‏‎ ‎‏مظاهر جمال و جلال حق تعالی، کم کم در نفس، یک حال تذلیل و سرافکندگی‏‎ ‎‏پیدا شود، و خود را از دیگران کوچکتر شمارد. و این حالت، تواضع قلبی است‏‎ ‎‏که آثار آن در مُلک بدن که ظاهر شد، گویند: تواضع کرد و متواضع شد.‏

‎ ‎

‎[[page 334]]‎

  • )) صحاح اللُّغة، جوهری، ج 3، ص1300؛ لسان العرب، ج 15، ص327؛ منتهی الارب، ج 3، ص1323.

انتهای پیام /*