مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوّم در ذکر فضایل «صمت» و عیوب «هَذَر» از طریق نقل

کد : 73999 | تاریخ : 14/06/1395

‏اخبار شریفه در این باب بقدری زیاد است که در این مختصر نگنجد، و ما‏‎ ‎‏به ذکر چند حدیث قناعت می کنیم:‏


‎[[page 391]]‎‏در ‏‏وسائل، ‏‏از ‏‏مجالس ‏‏شیخ ‏‏طوسی‏‎[1]‎‏ ـ رحمه الله ـ سند به ‏‏ابی ذر ‏‏رساند که‏‎ ‎‏پیغمبر خدا ـ صلَّی الله علیه و آله ـ در جمله وصیتهای به او فرمود: «ای ‏‏ابوذر!‏‎ ‎‏گفتار خوب بهتر است از سکوت، و سکوت بهتر است از گفتار شرّ. ای ‏‏اباذر!‏‎ ‎‏واگذار کلام زیادی را؛ و بس است تو را از سخن، آنچه تو را به حاجتت برساند.‏‎ ‎‏ای ‏‏اباذر! ‏‏کفایت می کند در دروغ گوئی مرد، این که هر چه شنید نقل کند. ای ‏‏اباذر!‏‎ ‎‏همانا هیچ چیز ‏‏[‏‏بیشتر‏‏]‏‏ از زبان، استحقاق زندان طولانی ندارد. ای ‏‏اباذر! ‏‏خداوند‏‎ ‎‏نزد زبان هر گوینده ایست، پس از خدا باید بترسد انسان، و باید بداند چه‏‎ ‎‏می گوید».‏‎[2]‎


‎[[page 392]]‎‏و از حضرت ‏‏امیرالمومنین‏‏ در ‏‏نهج البلاغه ‏‏منقول است که: «خیر نیست در‏‎ ‎‏سکوت از کلمات حکمت آمیز؛ چنانچه خیر نیست در سخنان از روی‏‎ ‎‏جهالت».‏‎[3]‎

‏و فرموده: «کسی که کلامش زیاد شد، خطائش زیاد شود. و کسی که‏‎ ‎‏خطائش زیاد شد، حیائش کم می شود. و کسی که حیائش کم شد، وَرَعش کم‏‎ ‎‏می شود. و کسی که وَرَعش کم شد، قلبش می میرد. و کسی که قلبش مرد، داخل‏‎ ‎‏آتش می شود».‏‎[4]‎

‏و هم از آن حضرت منقول است که: «زبان، سَبُع درنده است اگر بازداری او‏‎ ‎‏را می درد».‏‎[5]‎

‏و فرمود: «وقتی که عقل کامل شود کلام کم شود».‏‎[6]‎

‏و در وصایای آن جناب به فرزندش ‏‏محمَّد بن حَنفیّه ‏‏است که: «خلق نکرده‏‎ ‎‏خداوند ـ عزَّ و جلَّ ـ چیزی را نیکوتر از کلام، و نه چیزی را زشت تر از کلام. به‏‎ ‎‏واسطه کلام سفید شود روها، و به واسطه کلام سیاه شود روها. بدان که کلام در‏‎ ‎‏بند تو است تا سخن نگفتی؛ و چون تکلّم کردی، تو در بند او می روی. پس حفظ‏‎ ‎‏و مستور کن زبان خود را، چنانچه حفظ می کنی طلا و پول خود را. همانا زبان،‏
‎[[page 393]]‎‏سگ عَقُور است؛ اگر او را رها کنی، زخم می زند. چه بسا کلمه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که سلب‏‎ ‎‏نعمت کند! و کسی که لجام خود را رها کند می کشاند او را به سوی هر کراهت و‏‎ ‎‏فضیحتی. پس، از آن خلاصی ندارد در روزگار مگر با غضب خدا و ملامت‏‎ ‎‏مردم».‏‎[7]‎

‏و نیز از آن حضرت منقول است که: «کسی که حفظ کند زبان خود را، ستر‏‎ ‎‏کند خدا عورت او را».‏‎[8]‎

‏و از رسول خدا ـ صلَّی الله علیه و آله ـ منقول است که فرمود: «زیاد سخن‏‎ ‎‏نگوئید به غیر ذکر خدا؛ زیرا که کلام به غیر ذکر خدا قساوت قلب می آورد. همانا‏‎ ‎‏دورترین مردم از خدا قلب با قساوت است».‏‎[9]‎

‏و از ‏‏احتجاج طبرسی‏‎[10]‎‏ منقول است از حضرت ‏‏سجّاد ‏‏که: «آن بزرگوار‏‎ ‎
‎[[page 394]]‎‏سوال شد از کلام و سکوت که کدامیک افضل است؟ فرمود: از برای هر یک از‏‎ ‎‏آنها آفاتی است؛ وقتی سالم باشند از آفات، کلام افضل است از سکوت. گفته‏‎ ‎‏شد: چگونه چنین است؟ گفت: همانا خدای ـ عزَّ و جلَّ ـ نفرستاد انبیا و اوصیاء‏‎ ‎‏را به سکوت، بلکه بعث کرد آنها را به کلام؛ و استحقاق بهشت حاصل نشود به‏‎ ‎‏سکوت، و ولایت الله مستوجب نشود به سکوت، و از آتش محفوظی حاصل‏‎ ‎‏نشود به سکوت، و اجتناب از سخط خدا حاصل نشود به سکوت؛ تمام اینها با‏‎ ‎‏کلام حاصل شود».‏‎[11]‎

‎ ‎

‎[[page 395]]‎

  • )) شیخ طوسی ـ محمد بن حسن بن علی، طوسی مکنی به ابو جعفر معروف به شیخ الطائفه از اکابر علمای اثنی عشریّه و از ثقات و اعیان شیعه می باشد. او از تلامذۀ مرحوم شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی بوده است. حضرت ایشان اولین کسی است که نجف اشرف را مرکز علمی دینی کرد. دارای تالیفات قیمه می باشد که بعضی از آنها عبارتند از: اصول العقائد، انیس الوحید، التبیان الجامع لعلوم القرآن، تلخیص الشافی الخلاف، تهذیب الاحکام، الاستبصار، العده، مصباح المتهجد و ... در فضیلت شیخ طوسی همین بس که دو کتاب از کتب اربعه شیعه (یعنی کافی ـ من لا یحضره الفقیه، تهذیب، استبصار) از تالیفات ایشان می باشد. از سید بحر العلوم نقل است که اول مصنفات شیخ کتاب نهایه و آخر آنها مبسوط است. ایشان بیش از سیصد شاگرد مجتهد شیعه داشته که گفته شده شاگردان عامی مذهب او هم بیشتر از شیعه بوده است. شیخ مورد توقیر وتعظیم حکام عباسی بوده و حتی برای او کرسی جهت تدریس اختصاص دادند. وفات شیخ طوسی دوم محرم سال چهارصد و شصت هجری بوده و در نجف اشرف در منزل خود به خاک سپرده شد.  (ریحانة الادب، ج 3، ص 328ـ325).
  • )) متن این حدیث شریف، چنین است: «یا اباذَرّ: ... وَ املاءُ الخَیرِ خَیرٌ مِن السُّکُوتِ، وَ السُّکُوتُ خَیرٌ مِن املاءِ الشَّرِّ. یا اباذَرّ: اُترُک فُضُولَ الکَلامِ، وَ حَسبُکَ مِنَ الکَلامِ ما تَبلُغُ بِهِ حاجَتَکَ. یا اباذَرّ: کَفی بِالمَرءِ کِذباً ان یُحَدِّثَ بِکُلِّ ما سَمِعَ. ی ا اباذَرّ: انَّهُ ما مِن شَیءٍ احَقُّ بِطُولِ السِّجنِ مِنَ اللِّسانِ. یا اباذَرّ: انَّ الله َ عِندَ لِسانِ کُلِّ قائِلٍ، فَلیَتَّقِ الله َ امرُؤ، وَلیَعلَم ما یَقُولُ».کتاب الامالی، شیخ طوسی (ره، ص 535؛ وسائل الشیعة، ج 12، ص 188، باب 118 از ابواب احکام العشرة، ح 1).
  • )) متن حدیث، این است: «لا خَیرَ فِی الصَّمتِ عَنِ الحُکمِ کَما انَّهُ لا خَیرَ فِی القَولِ بِالجَهلِ». (نهج البلاغة، ص 502، کلمات قصار، رقم 182).
  • )) متن فرمایش علی ـ علیه السلام ـ این چنین است: «مَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَاؤهُ، وَ مَن کَثُرَ خَطَاؤهُ  قَلَّ حَیاؤهُ، وَ مَن قَلَّ حَیاؤهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَن قَلَّ وَرَعَهُ ماتَ قَلبُهُ، وَ مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ». (همان مصدر، ص 536، حِکَم، رقم 349).
  • )) متن حدیث علوی، این است: «اللِّسانُ سَبُعٌ عَقُورٌ، ان خُلِّیَ عَنهُ عَقَرَ». (همان مصدر، ص 478 حِکَم، رقم 60).
  • )) متن حدیث، چنین است: «اذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ». همان مصدر، ص 480 حِکَم، رقم 71.
  • )) متن این حدیث، چنین است: «وَ ما خَلَقَ الله ُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ شَیئاً احسَنَ مِنَ الکَلامِ وَ لا اقبَحَ مِنهُ،  بِالکَلامِ ابیَضَّتِ الوُجُوهُ، وَ بِالکَلامِ اسوَدَّتِ الوُجُوهُ. وَ اعلَم انَّ الکَلامَ فی وِثاقِکَ ما لَم تَتَکلَّم بِهِ، فَاذَا تَکَلَّمتَ بِهِ صِرتَ فِی وِثاقِهِ، فَاخزُن لِسانَکَ کَما تَخزُنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ، فَاِءنَّ اللِّسانَ کَلبٌ عَقُورٌ، فَان انتَ خَلَّیتَهُ عَقَرَ، وَ رُبَّ کَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً، مَن سَیَّبَ عِذارَهُ قادَهُ الی کُلِّ کَریِهَةٍ وَ فَضِیحَةٍ، ثُمَّ لَم یَخلُص مِن دَهرِهِ الاَّ عَلی مَقتٍ مِنَ الله ِ وَ ذَمِّ النّاسِ». (وسائل الشیعة، ج 12، ص 193ـ192، باب 119 از ابواب احکام العِشرة، ح 15).
  • )) متن حدیث، این است: «مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ الله ُ عَورَتَهُ». (همان مصدر، ص 193، ح 17).
  • )) متن حدیث نبوی، چنین است: «لا تُکثِرُوا الکَلامَ بِغَیرِ ذِکرِ الله ِ، فَانَّ کَثرَةَ الکَلامِ بِغَیرِ ذِکرِ الله ِ قَسوُ القَلبِ، انَّ ابعَدَ النّاسِ مِنَ الله ِ القَلبُ القاسِیء». (همان مصدر، ص 194، ح 19).
  • )) طبرسی ـ شیخ احمد بن علی بن ابیطالب، مکنی به ابو منصور از علمای فاضل و جلیل و از متکلمین شیعه است. ایشان از اهالی ساری مازندران و معاصر با شیخ ابوالفتوح رازی و فضل بن حسن طبرسی و از مشایخ شیخ منتجب الدین و ابن شهرآشوب بوده و با دو واسطه از شیخ طوسی روایت می کند. از آثار جلیلۀ اوست: 1ـ الاحتجاج علی اهل اللجاج، 2ـ تاج الموالید، 3ـ تاریخ الائمه(ع) و ... که معروفتر از همه کتاب احتجاج اوست. (ریحانة الادب، ج 4، ص 35).
  • )) متن فرمایش امام سجّاد ـ علیه السلام ـ این چنین است: «لِکُلِّ واحِدٍ مِنهُما آفاتٌ، فَاذا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالکَلامُ افضَلُ مِن السُّکُوتِ. قیل: وکیف ذاک یابنَ رسول الله ؟ فقال: لِانَّ الله َ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ ما بَعَثَ الانبِیاءَ وَ الاوصِیاءَ بِالسُّکُوتِ، انَّما بَعَثَهُم بِالکَلامِ، وَ لا استُحِقَّتِ الجَنَّةُ بِالسُّکُوتِ، وَ لا استُوجِبَ وِلایَةُ الله ُ بِالسُّکُوتِ، وَلا وُقِیَتِ النّارُ بِالسُّکُوتِ، وَلا تُجُنِّبَ سَخَطُ الله ِ بِالسُّکُوتِ، انَّما ذلِکَ کُلُّهُ بِالکَلامِ». همان مصدر، ص 189ـ188، باب 118، ح 2؛ الاحتجاج، طبرسی (ره، ج 2، ص 146، ح 184).

انتهای پیام /*