وصیت نامه

وصیت نامه شخصی و تعیین وصی

کد : 74049 | تاریخ : 15/10/1356

وصیتنامه

‏زمان: 15 دی 1356 / 25 محرّم 1398‏

‏مکان:  نجف‏

‏موضوع: وصیتنامۀ شخصی‏‎[1]‎

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏والصلوة علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.‏

‏     چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی‏‎ ‎‏خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاریخ بیست و پنجم ماه محرّم الحرام 1398‏‎ ‎‏فرزند خود نورچشم مکرم حاج سید احمد خمینی ـ ایّده الله تعالی ـ را که پس از فوت و‏‎ ‎‏تجهیز به نحو متعارف، به اموری که توصیه می کنم اقدام و عمل نماید؛ و از خداوند تعالی‏‎ ‎‏توفیق و سلامت و تأیید او را خواهانم:‏

‏     1 ـ کلیۀ وجوهی که در منزل و نزد آقای خلخالی‏‎[2]‎‏ و در قم نزد آقای اخوی‏‎[3]‎‎ ‎‏موجود است، وجوه شرعیه و سهم مبارک امام ـ علیه السلام ـ و سهم سادات عظام است،‏‎ ‎‏و یک فلس‏‎[4]‎‏ آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت علی حده تعیین نموده ام، و‏‎ ‎‏ورّاث اینجانب حق معارضه با اوصیایی که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نموده ام‏‎ ‎‏ندارند؛ و اگر نزد وکلای من در هر جا وجوهی به اسم من بوده باید برسانند به اوصیا، یا به‏‎ ‎‏مرجع عادل.‏

‏     2 ـ کتب و اثاثی را که از کتابخانۀ اینجانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر‏‎ ‎‏برگرداندند، آنچه اهدایی آقای آقا نجفی مرعشی‏‎[5]‎‏ بوده به کتابخانۀ ایشان برگردانند و‏‎ ‎
‎[[page 292]]‎‏بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانه ها واگذار شود. و کتبی که از خود اینجانب غارت‏‎ ‎‏شده است، اگر برگشت، و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است؛ هر چه مورد‏‎ ‎‏احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی ـ رحمه الله تعالی ـ‏‎ ‎‏بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند.‏

‏     3 ـ منزل شخصی که در قم دارم ـ نزدیک باغ قلعه ـ و جزئی مِلکی که در کَمَره‏‎[6]‎‏ دارم‏‎ ‎‏و نمی دانم چی است و چقدر است و آقای پسندیده اطلاع دارند، بین ورثه ـ کما‏‎ ‎‏فَرَضَه الله ‏‎[7]‎‏ ـ تقسیم شود ولی ورثه موظفند مادامی که مادرشان‏‎[8]‎‏ در قید حیات است، اگر‏‎ ‎‏مایل باشد در آنجا اقامت کند، با او مزاحمت نکنند؛ و به عبارت دیگر سُکنی و منافع آن‏‎ ‎‏تا زمان حیات، حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسی حق مزاحمت ندارد.‏

‏     4 ـ اثاث البیت ـ غیر از کتاب که ذکر شد ـ واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم؛‏‎ ‎‏و کسی حق مزاحمت ندارد.‏

‏     5 ـ دو ـ سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قِبَل اینجانب قضا شود، اگر در کَمَره مِلکی‏‎ ‎‏دارم یا منافع شخصی در آن، بدهند و الاّ احمد تبرّع‏‎[9]‎‏ کند و مختار است در این تبرّع.‏

‏    ‏‏6 ـ کتب خطی اینجانب را در صورت امکان طبع کنند؛ و اگر کسی خواست طبع کند‏‎ ‎‏در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصاً کتب اخلاقی را.‏

‏     7 ـ فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام‏‎ ‎‏با او رفتار کنند، و رضای او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است. و اگر‏‎ ‎‏خواست مستقلاً زندگی کند، در صورت امکان، اسباب آن را فراهم کنند.‏

‏     8 ـ آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا، و مهر و وفا عمل کنند و‏‎ ‎‏با فرزندان و عیال مرحوم مصطفی ـ رحمه الله ـ با کمال مهر و محبت رفتار نمایند؛ و احمد‏‎ ‎


‎[[page 293]]‎‏از همراهی با آنها ـ حتی المیسور و المقدور ـ مضایقه نکند.‏

‏     از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالی همه را‏‎ ‎‏از شرور، خصوصاً از آلودگی به دنیا و زخارف آن، محفوظ نگه دارد. و امید آن دارم که‏‎ ‎‏پدر آلوده و عاصی و آثم‏‎[10]‎‏ خود را که با بار گران و گرفتاری فراوان دنیا را ترک و به‏‎ ‎‏سوی حضرت «قابل التّوب و غافرالذّنوب»‏‎[11]‎‏ کوچ نموده، از دعای خیر و طلب مغفرت‏‎ ‎‏فراموش نکنند. «إنّه خیرُ معینٍ»‏‎[12]‎‏ والحمدلله أوّلاً و آخراً و ظاهراً و باطناً. والسلام‏‎ ‎‏علیکم.‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‎ ‎

‎[[page 294]]‎

  • ـ این وصیتنامه و نیز وصیتنامه های دیگر که در سیر تاریخی اسناد درج شده، بعدها تغییر کرد. آخرین وصیتنامۀ معتبر آن است که در سال 1368 ه . ش  پس از رحلت امام خمینی منتشر شد.
  • ـ آقای نصراللّه خلخالی، مسئول امور مالی امام در نجف.
  • ـ آقای سید مرتضی پسندیده.
  • ـ کمترین واحد پول خُرد رایج در عراق.
  • ـ آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید.
  • ـ نام سابق خمین و مناطق اطراف آن.
  • ـ آنچنان که خداوند واجب فرموده است.
  • ـ خانم خدیجه ثقفی.
  • ـ در راه رضای خدا بخشیدن.
  • ـ گناهکار.
  • ـ پذیرنده توبه و بخشندۀ گناهان.
  • ـ براستی او خداوند بهترین یاری کننده است.

انتهای پیام /*