حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی حکمت گنابادی
[[page 65]]
[[page 66]]اینجانب در حوزۀ علمیۀ نجف اشرف از خارج فقه حضرت امام خمینی(ره) که براساس متن بیع کتاب شریف مکاسب شیخ الفقهاء مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری بود، حدود پنج سال بهره برده ام؛ این مدت بطور تقریب از سال 45 تا سال 50 ادامه یافت. لازم بذکر است که بنده افادات حضرت امام را یادداشت می کردم ولی چون در سال پنجاه به ایران آمدم و سپس امکان بازگشت به عراق ممکن نگردید نمی دانم نوشته ها را آورده ام یا آنجا مانده است.
درس حضرت امام(ره) در مسجد شیخ الانصاری نزدیک مکتبة الامام امیرالمؤمنین قبل از ظهر روزهای درسی برگزار می شد که شمار زیادی از مشتاقان علم و فضلیت را دربر می گرفت. تعداد شاگردان زیاد و از کشورهای گوناگون. طلاب جوان شاخص بودند، و بزرگانی چون [آیات و حجج اسلام] شهید محراب مدنی، اخوان مرعشی، اخوان انصاری قمی، انصاری و مروی نیشابوری، خاتم یزدی، رضوانی، قدیری، حلیمی و مسلمی کاشانی، کریمی مازندرانی، عمید زنجانی، رحمت، ناصری یزدی، اخوان اشرفی شاهرودی، بجنوردی، ثقفی، نیکنام، سجادی، برقعی، مروی سماورچی، طباطبایی، نمازی، سیدهادی موسوی، رحمانی، رحمانی همدانی و بسیار کسانی که اسامی آنها در خاطرم نیست، در درس آن حضرت شرکت می کردند.
مبنای تدریس بر تحقیق فراگیر و به همین جهت دارای کرّ و فرّ زیاد و شاگردپرور بود. یکی از بزرگان که در درس ایشان شرکت می کرد به من فرمود گرچه من وقتی به نجف آمدم به نیت استفاده از درس فلان آقا بود، ولی بعد از شرکت احساس کردم نیازی ندارم، اما حالا که در بحث حضرت امام خمینی حاضر می شوم احساس می کنم هنوز باید از محضر ایشان
[[page 67]]استفاده نمایم. القای مطالب و تجزیه و تحلیل آن به گونه ای بود که عالی و دانی هرکس بقدر سعۀ وجودیش از آن بهره می گرفت.
در رابطه [با اساتید امام] اطلاعی بیشتر از آنچه مکتوب و مطبوع آمده ندارم، مگر مطلبی که یکی از علمای بزرگوار گناباد به من می فرمودند که: من خیارات مکاسب شیخ انصاری را خدمت مرحوم آیت الله خوانساری در قم می خواندم و حاج آقا روح الله هم در آن درس حاضر می شدند. ولی در عین حال ایشان یک سر و گردن از دیگر شاگردان بلند مرتبه تر بودند، و در آن زمان حوزه گرم و باشکوه درس معقولی داشتند.
از نکاتی که عشق و علاقۀ پیروان و شاگردان را به آن حضرت ـ رضوان الله علیه ـ نشان می دهد و تمامی تلامذه اش به ویژه نسل جوان آن روز چنین بودند، مطلبی است که خودم انجام دادم، و خدا شاهد است که فقط به خاطر اینکه در دل تاریخ باقی بماند و سرمشق نسلهای آینده جهت حفظ میراث امام راحل و شهدا باشد عرض می کنم. یادم هست که مباحث «ولایت فقیه» که موجی عظیم ایجاد کرده بود و نیاز بود به هر وسیلۀ ممکن به ایران و کشورهای دیگر برسد به پایان رسید که مجموعاً دوازده درس شد، من این درسها را در شش نوار فلیپس دو ساعتی ضبط کرده بودم و بلافاصله آنها را در داخل یک حلب روغن حیوانی جا سازی کرده ویزا گرفته و برای اولین بار به ایران آوردم که در قم و مشهد تکثیر شد و نهایتاً در مشهد مقدس در شبیخونی که به منزل یکی از دوستان که متعهد تکثیر آن بود ـ و شهید شده است به ـ غارت حرامیان شاه معدوم رفت.
[[page 68]]